چرا ایرانی ها به همدیگر تبریک گفتند؟
خدامراد فولادی
ساعت 12 ظهر ِ روز ِ چهارشنبه 16 آبان 1403 است. تلویزیون های فارسی زبان اعلام کردند که ترامپ به ریاست ِ جمهوری ِ آمریکا انتخاب شده است. تصمیم گرفتم بیرون بروم و واکنش ِ ایرانی ها به نتیجه ی انتخابات ِآمریکا را ببینم. در خیابان، اولین کسی که روبه روی ام می آمد ایستاد و گفت: تبریک می گویم. گفتم تبریک برای چه؟ گفت: ترامپ انتخاب شد! من چیزی نگفتم و به راه ام ادامه دادم. رفتم داخل ِ یک مغازه و به فروشنده که با من آشنا بود سلام کردم. بلافاصله گفت: تبریک! گفتم تبریک؟ برای چه؟ گفت ترامپ انتخاب شد. نه ازفردی که در خیابان دیدم ونه از فروشنده نپرسیدم انتخاب ِترامپ چه ربطی به ما دارد.چون جواب ِشان رامی دانستم. رفتم پارک که اتفاقن آن موقع از هر روز شلوغ تر بود. زن ها ومردها به هم می رسیدند و به همدیگر تبریک می گفتند. چه چیزی را؟ انتخاب ِ ترامپ را به ریاست ِ جمهوری ِ آمریکا! این که آن انتخاب و این تبریک گفتن با فاصله ی دور ِاجتماعی، سیاسی و «تاریخی» که از هیچ لحاظی ربط ِ مستقیمی به ایرانی ها ندارد چه معنایی می تواند داشته باشد،من را به فکر فرو برد. من، شخصن به عنوان ِ یک مارکسیست ِ ساکن ِ ایران،غیر از اهمییت قائل شدن برای آزادی ِ انتخاب و انتخاب ِ آزاد درجامعه های دارای دموکراسی ، بی اعتنا به تبلیغات ِ سوء فرقه گرایان که خود درآنجا انواع ِ آزادی های سیاسی و اجتماعی را دارند اما رو به ماعلیه آن سخن پراکنی می کنند، هیچ اهمییتی برای انتخاب ِ این یا آن فرد قائل نیستم. آنچه برای من اهمییت دارد، دموکراسی یی است که می تواند الگویی باشد برای جامعه های تحت ِ حاکمییت ِ استبداد ِ قرون ِ وسطایی، بالاخص این جامعه ای که هر روز جز خبر ِگشت ها و سرک کشیدن های اطلاعاتی ها در خصوصی ترین مسائل ِ زنده گی انسان ها را از رسانه ها از یک طرف، و دستگیری به بهانه های مختلف با هدف ایجاد رعب و وحشت، و نیز زندان و شکنجه و اعدام از طرف ِ دیگر، تنها خبرهای روزمره ی رسانه ها تحت ِ امر دیکتاتور ِ بلامنازع هستند، خبر دیگری در فضای رسانه ای اش به گوش و چشم نمی شنوی و نمی بینی.
اما این که چرا ایرانی ها انتخاب ِ ترامپ را به همدیگر تبریک گفتند و می گویند، از نظرگاه ِ من فقط می توان آن رابه عنوان یک حرکت ِ نمادین ِ راهبردی ِ غایت نگر وهدفمند تعبیر و تفسیر کرد، و آن این که هر اتفاقی که در جهت ِ سیاست های سرکوبگرانه و آزادی ستیزانه ی این رژیم نباشد و بلکه در خلاف ِ جهت ِ آن باشد آنهم در جوامع ِ دارای دموکراسی،برای ایرانی ها اولن نشانگر ِ اصالت ِ تاریخی و حقانییت ِ خواست و مطالبه ی تاریخی ِ خود ِ شان است و ثانیین نمودار ِ درستی ِ راه و راهبردی است که برای تحقق ِ این مطالبه برگزیده و آن را به اشکال مختلف در خیزش های به هم متصل ِ پایان ناپذیر و شکست ناپذیر ِ شان نشان داده و باز هم تا پیروزی قطعی بر استبداد نشان خواهند داد. انتخاب ِترامپ به گمان ِ من بهانه ای شد برای آنکه ایرانی ها هم نفرت ِخود از رژیم ِ قرون ِ وسطایی را ابراز کنند، هم وحدت و همبسته گی خود در خیزش ِ ادامه دار ِ استبدادستیزانه و دموکراسی خواهانه ی شان را که یک اصل ِ مهم ِ آن آزادی ِ انتخاب و انتخاب ِ آزاد است به نمایش بگذارند و به رخ ِ حاکمان بکشند. دموکراسی یی که با تلاش ِ آگاهانه و شناخت مندانه ی خود ِ ایرانی ها از آنچه نمی خواهند و آنچه می خواهند، و در وحدت ِ همه باهمی ِ تاکتیکی شان به دور از دخالت ِ دیگر کشورها و دولت ها و فرقه سالاران ِ اقتدار طلب یقینن دیر یا زود تحقق خواهد یافت.
سخن ِ آخر این که: تبریک ِ پیروزی ِ ترامپ و توزیع ِ شیرینی در خیابان ها و مکان های تجمع ِ شهروندان، یک «نه» عمومی ِ دیگر است در ادامه ی دیگر « نه» های مناسبتی به اسلام و حکومت ِ استبدادی-اسلامی در ایران.