Comments

فیلم تاسیان و نفرت پراکنی بر علیه چپ <br> ژاله آذری — 4 دیدگاه

  1. قسمت دوم

    7 – تقریبا همه نظامیون، پلیسها، جاسوسان، مامورات شکنجه و سرکوب و غیره – این جماعت نوکر کلفتهای اربابان هستند و چون ارباب ضد کمونیست است، آنها هم میشوند ضد کمونیست.
    8 – همه متعصبین، مثل وطن پرست و نژاد پرست و قوم گرا. این جماعت از تعصب برای اختلاف انداختن در میان انسانهای زن و کارگر استفاده میکنند و خادمین بقیه مرتجعین هستند. در مواردی این جماعت خودشان میشوند ارباب اصلی.
    9 – همه مردسالاران – مردسالاران از زنها انتظار دارند که برای آنها کلفتی کنند و یا تن فروشی کنند و یا وسیله آرامش و لذایذ جنسی آنها باشند. آنها اهل اشتراک (کمونیسم) نیستند، زالو هستند، از شوهر گرفته تا برادر و پدر بزرگ و دائی و عمو و بقیه معمولا مردسالار هستند. انقلاب زنانه علیه صرفا جمهوری اسلامی و مذهب نیست، علیه سرمایه داران مدرن و علیه روابط روزمزه هم هست.

    پس تکلیف سریال تاسیان روشن است. تاسیان جنگ ایدئولوژیک مرتجعین سلطنت طلب نوکر و کلفت امپریالیستهای غربی علیه بقیه مرتجعین مخالف و در رقابت است. سیاسی و غیر سیاسی، فیلم بساز تا پول در بیاوری، میلیونر شوی، شاید رفتی کن و مراسم اسکار تا شهرتی درست کنی و از ریاکاران بزرگ تر پول درآوردی.

    اما کمونیسم آنارشیستی متفاوت است. کمونیسم آنارشیستی به بورژوازی مترقی توهم ندارد. دنبال بازی های سیاسی پارلمانی نیست. هر نوع برتری طلبی، سلطه طلبی و شامورتی بازی های شبیه آن را رد میکند. با استثمارگری سر سازش ندارد و نمی گوید باشد برای مرحله بعد و در انتظار سیاستمدار خوب و دموکرات و خوش نیت نمی نشیند، زیرا میداند سیاست برای سلطه انسان بر انسان ساخته شده نه برای همکاری و اشتراک. محل واقعی فعالیت کمونیست آنارشیست معمولا و یا باید قاعدتا در محل کار و زندگی باشد نه برای جلب توجه و فشار به ارتجاع در خیابان و غیره برای رفتن به دولت.

    هر کودک طبقات تحت سلطه که به سن بلوغ می رسد، اگر فی الحال برده نشده، نحس زندگی تحت حاکمیت ارتجاع را می بیند و احساس میکند، اما با ایدئولوژی سازی، این احساس انزجار را به بیماری روانی تبدیل میکنند. آنارشیسم کمونیستی درمان این بیماری و راه نجات بشر از شر خود است.

    پایان
    آنارشیسم

  2. برای تکلیف این سریال تاسیان را هم روشن کرد.

    قسمت اول

    چپ یعنی کمونیست. کمونیست ها خواهان از بین بردن استثمار نیروی کار هستند. کمونیستها معمولا یا مارکسیست هستند یا آنارشیست. اول ببینیم چه جریاناتی واقعا ضد کمونیست هستند:
    1 – متاسفانه، همه مارکسیستها – مارکسیستها در طول تاریخ شان دائم تبلیغ بورژوازی مترقی میکردند ولی خودشان میدانند که این بورژوازی استثمار گر است. در نتیجه، باید گفت گرچه مارکسیستها اقتصاد سرمایه داری را خوب فهمیده اند، اما طبقه حاکم بطور کلی و طبقه سرمایه دار را خوب نفهمیده اند. نتیجه کار آنها از سرمایه داری دولتی فراتر نرفت که پدیده ای ضد کمونیستی است. دموکراسی خواهان چپ مقاله در حقیقت سیاستمداران لاس زن با سرمایه داران هستند.
    2 – همه سلطنت طلبان، مشروطه و غیر مشروطه – این احتیاج به استدلال ندارد. یا زمیندار و ارباب برده ها بودند یا رعیتها و در دوران معاصر ارباب کارگران.
    3 – همه مذهبیونی که سازماندهی و ساختار هیراشی دارند. واتیکان، جمهوری اسلامی و 99/99 درصد مساجد و معابد در مقابل هیراشی و استثمار نیروی کار ساکت هستند و با اربابان گوناگون همکاری میکنند و اگر خودشان ارباب نباشند از کمکهای مالی انها استفاده میکنند.
    4 – همه سرمایه دارها – کتاب “سرمایه” مارکس این حقیقت را بخوبی آشکا میکند. سرمایه داراها بخشی از نیروی کار طبقه کارگر را برایگان در خدمت خود در می آورند که هست سود و ثروت. هر چه کارگر بیشتر و تولید بارآور تر، ثروت اربابان بیشتر. اما بر خلاف نظر مارکس، هر چه ثروت بیشتر، امکان جامعه کمونیستی کمتر.
    5 – همه امپریالیستها – چون هدف امپریالیسم غارت است قاعدتا ضد کمونیسم هستند چون کمونیسم ضد غارتگری است – چه امپریالیست کوچک باشند، چه بزرگ.
    6 – همه گانگسترها و دزدها – این احتیاج به استدلال ندارد. در حقیقت همه ضد کمونیستها دزد هستند اما با ایدئولوژی لاپوشی میکنند. تبهکاران صداقت ایدئولوژیک دارند و معمولا لاپوشی نمیکنند.

    پایان قسمت اول
    آنارشیسم

  3. در ارتباط با افشاگری های مقاله از مثلا سرمایه دارهای دزد و مثلا رانت خوار، باید گفت که هزار برابر این بازی ها در همین کشورهای دموکراتیک امپریالیستی در جریان است و همیشه بوده. سرمایه داری داستانهای خوب فلاسفه روشنگری که نیست، استثمار و غارت و قتل بود و هست. بحای دموکراسی خواهی بهتر است در پی از بین بردن ارتجاع در محل کار و زندکی باشید و سیاست بازی های حزبی و دموکراتیک را رها کنید. ارتجاع هست: مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم، تعصبات، تبهکاری و خرافات.
    آنارشیسم

  4. این مقاله با تغییراتی تکرار مقاله قبلی این نویسنده است.

    بنظر می رسد که چپ دموکراسی خواه این مقاله میخواهد بکمک امپریالیستهای ضد جمهوری اسلامی وابستگان دوست و یا فراری رژیم را از کانادا بیرون کند. اما امپریالیستها رزومه ها را مطالعه میکنند و بنظر نمی آید که فعلا چپ دموکراسی خواه کاندید آنهاست.
    امپریالیستهای ضد جمهوری اسلامی خودشان مثل رژیم و سلطنت و مهاجرین مرتجع هر دو، مرتجع هستند و در مقابل جمهوری اسلامی، اگر لازم بدانند که رژیم باید برود، کاندیدی درست خواهند کرد که ممکن است از همین مهاجرین مورد نظر مقاله باشد. این امپریالیستها فعلا از خیر انقلاب مخملی دموکراسی خواهانه عبور کرده اند و مجبورند با نقاب برداشته مسائل امپریالیستی را حل کنند.

    آنارشیسم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>