تأملی بر سه واقعه / تقی روزبه
.
تأملی بر سه واقعه:
از دست دادن کنترل نهادورزش، بومرنگ شعارها، و فراینددرهم شکستن اقتداررژیم!
اقتدارهرسیستمی در جامعه از طریق یک سری نهادهای کنترل کننده برقرار می شود. از همین رو بی اثرشدن این نهادها، به معنی درهم شکسته شدن اقتدار و کنترل نظام حاکم بر جامعه و مردم خواهد بود. هم اکنون در ایران مدت هاست که شاهدبی اثرشدن یکی از پس از دیگری نهادهای کنترل کننده رژیم هستیم. از جمله آن ها نهاددین، نهادخانواده با هنجارهای سنتی، نهادهای اقتصادی (مثل توان کنترل کننده بانک مرکزی و کنترل نرخ ارز و….)، نهادتبلیعاتی و صدا و سیما، نهادهای سیاسی هم چون اصلاح طلبان که نقش سوپاپ اطمینان را داشته اند (اصلاح طب-اصول گرا دیگه تمام ماجرا . باعتراف اصلاح طلبان اکنون نفوذهردو جریان اصول گرا و اصلاح طلب رویهمرفته ۲۰٪ می شود، خلوت و بی اثرشدن مساجد و بویژه نهادهای نمازجمعه ( که پشت به دشمن و رو به ملت در اصفهان، نقطه عطفی بود) و نیز نهادآموزشی که این جوانان خود از متن آن بیرون آمده اند و…. و اینک نهادهای ورزشی . تجمعات فوتبال بویژه با ترکیب عمدتا جوان خود همواره و بطوربالقوه به عنوان یکی از حلقه های مهم گسترش و توده ای شدن اعتراضات در شرایط بحران محسوب می شده است که اکنون شاهد فرایندفعلیتیافتن آن هستیم. در رابطه با پیوند میادین ورزش و سیاست و تلاقی ورزش با اعتراضات خیابانی، بنظر می رسد که اعتراضات امروزاستادیوم آزادی با حضوردهها هزارنفرشرکت کننده با شعارهای رادیکالی چون مرگ بر دیکتاتور نقطه عطف تازه ای باشد که حاکی از دست دادن کنترل نهادورزش توسط رژیم است. اگر در نظربگیریم که رژیم و سرداران سپاه و سایر بخش های امنیتی رژیم از دیرباز با چنگ انداختن به این حوزه، کوشیده اندکه جوانان جامعه را کنترل نمایند و باصطلاح خشم و انرژی نهفته در آنان را باصطلاح مدیریت کرده و جهت بدهند، اکنون اما با چرخش اوضاع بزیان رژیم، این گونه میادین که بطورطبیعی امکان تجمع گسترده جوانان و مردم در یک محیط را فراهم می سازند، به نقطه آسیب و خطر برای رژیم تبدیل می شوند. رژیم نمی تواند ورزش را تعطیل کند، اما حتما سعی خواهد کردکه فضای آن را بیش از پیش امنیتی و نظامی کند که این خود بیانگرآن خواهد بود که دیگر قادر نیست به شیوه تا کنونی به سلطه خویش بر جامعه ادامه بدهد. و البته معلوم هم نیست که با ورودمحسوس نیروهای امنیتی به این میادین بر شعله های خشم جوانان نیافزاید.
روند فراگیرشدن شعارمرگ بر دیکتاتور که گام ضروری برای برانداختن آن است به معنی تمرکزجامعه به کانون اصلی قدرت و ولی فقیه هم چون قلب طپنده نظام است که خود به معنی از کارافتادن مکانیزم های حفاظی آن است. کانون اصلی قدرت در نظام حاکم، طی چهل سال حاکمیت خود با انواع ترفندها و شگردهای تکنولوژی قدرت برای فریب و اغوای جامعه کوشیده بودند که دست چدنی و خونین خود را در پشت باصطلاح بخش انتخابی و مسٔولان و نهادهای گوش به فرموده پنهان نگهدارند. اما امروزه مردم آگاه شده و در صددند که بجای خیره شدن به عروسک های کوک شده خیمه شب بازی، آن دستانی را که سرنخ آن عروسک ها را بدست دارد به میانه میدان بیاورند. او را از نهانگاه خود بیرون بکشند وبعنوان مسٔول اصلی و منشاء همه مصائب وفلاکت و مشکلات امروزجامعه و هم چون «دیرک برپادارنده خیمه نظام» به روی صحنه بیاورند. هم چنین دادن شعار«رژیم صهیونیستی همینه، همینه» نشان دهنده آن است که چگونه جامعه معترض و بی شماران خشمگین همان شعارهای فرافکنانه خود رژیم در طی این چنددهه را چونان بومرنگی به سوی خود وی برمی گردانند!
شعارمرگ بر استبداد در ورزشگاه آزادی طنین انداخت
https://www.radiozamaneh.com/407106
تحریم ها، اعتراضات و دو گفتمان اصلی و بالقوه متضاد!
بوش پسر با شعاریا با ما یا برما واردجنگ با افغانستان و سپس عراق شد و… جهان را واردفازجدیدی از بحران های منطقه ای و جهانی کرد. اکنون ترامپ همان کار را منتها با توسل به حربه اقتصادی با شعاریا بازارآمریکا و یا بازارایران انجام می دهد. اگر در آن زمان یک جانبه گرائی درحوزه نظامی صورت می گرفت و بوش سعی داشت که از پوشش مجوزهای سازمان ملل هم بهره بگیرد (البته با دادن اطلاعات دروغ پیرامون سلاح های شیمیائی کشتارجمعی و….)،
این بار این یک جانبه گرائی عمدتا در حوزه اقتصادی متمرکزاست و نیازی هم نه فقط به مجوزها و توحیهات سازمان ملل نیست، بلکه علیرغم قطعنامه مصوب آن و گزارش های آژانس هسته ای صورت می گیرد که بخودی خود نشان دهنده آن است که دولت آمریکا تا چه حد به مقررات و پیمان ها و نهادهای رسمی وجهانی پس از جنگ دوم جهانی پای بنداست. از همین روبحرانی که اکنون روی ایران کانونی شده است علاوه بررنگ و بوی منطقه ای دارای وجه جهانی است و با رقابت قدرت های بزرگ و تلاش دولت آمریکا برای فرادستی در تحمیل منافع و مطالبات خویش بر رقبا و اروپا و روسیه و چین آمیخته شده است….. با این همه در اقتصادجهانی شده به موازات رقابت های سنگین اقتصادی و سیاسی، در عین حال منافع این قدرت ها سخت به هم تنیده شده و موجب نمی شود که آن ها به خاطرمنافعشان در ایران بطورکامل رودرروی سیاست های ترامپ قرارگیرند. بهمین دلیل به شکل کج دار و مریز سعی می کنند که با استفاده از سوراخ سنبه های اقتصادجهانی مثل تشویق شرکت های کوچک درباغ سبزی به رژیم ایران نشان بدهند. با این همه در اقتصادجهانی این دولت ها و قدرت های سیاسی نیستند که سمت و سوی حرکت سرمایه ها را تعیین می کنند. نگرانی آن ها پیرامون مسائل منطقه ای و یا برخی سیاست های داخلی هم مزید برعلت می شود که حمایت های زبانی سیاستمداران اروپائی در عمل و عرصه اقتصادی وسرمایه گذاری ها در واقع حکم قطره چکانی پیداکند.
البته موقعیت دولت آمریکا و سیاست های او نیز چندان مستحکم و خالی از شکنندگی نبوده و قادر به تداوم درازمدت آهنگ خود نیست و بعیداست که بتواند صادرات نفت ایران ، و یا درامدارزی ایران را آن گونه که ادعا می شود به صفر برساند، اما اولا در کوتاه مدت با توجه به برتری های آمریکا چنان که تا کنون هم چنین بوده تاثیرات مخربی بر اقتصادایران و در آمدهای رژیم، و بویژه کاهش قدرت خریدزحمتکشان و گسترش دامنه فقر و فلاکت عمومی گذاشته و خواهد گذاشت و ثانیا آن چه که ترامپ را بانجام این سیاست ها و تشدیدفشارها تشویق می کند، اعتراضات داخل ایران و موقعیت رو به ضعف رژیم است. تحت چنین شرایطی است که دولت ترامپ هم، توسل به چماق (تحریم ها ) و هم، هویج (مذاکره) را روی میزنهاده است…
جمهوری اسلامی فعلا سیاست دفع بلا و از این ستون به آن ستون فرج را در پیش گرفته است. در چنین شرایطی بخصوص اگر نتواند تننش های خارجی و منطقه ای خود را کنترل کند، چه بسا فاکتوراعتراض های داخلی بسته به آن که تا چه حد بتواند ابعادسراسری و توده ای پیداکند به عنصری تعیین کننده تبدیل شود. البته نباید فراموش کرد که جنبش ضداستبدادی یکدست نبوده و با دوگفتمان و رویکرد اصلی و بالقوه متضاد و درحال شدن ( و البته بهمراه رقابت خرده گفتمان های درونی متعلق به هرکدام از ین دوطیف کلی) مواجه هست که توازن و نسبت آن ها و این که کدام یک دست بالا و هژمونیک را پیداکنند مسیر آینده جنبش ضداستبدادی را رقم خواهند زد. خطوط کلی این دوگفتمان عبارتند از شکل گیری آلترناتیوبورژوائی-نئولیبرالی و اشکال سیاسی متناظربا آن از یکطرف و آلترناتیومطالباتی-بالقوه ضدسرمایه داری و رهائی خواهانه و اشکال سیاسی متناظر با آن از سوی دیگر. همانطور که اشاره شد این گفتمان ها به مثابه بدیل های بالقوه و درحال تکوین هم در جدال و هم در حال شدن هستند که خود بیانگر برخی آمیختگی ها و تناقضات در آن ها و هم چنین ضرورت صیقل دادن و هویت یابی و در تلاش برای برون رفت از آن هاست.
مقام اتحادیه به شرکت های اروپایی در مورد تبعیت از تحریم آمریکا علیه ایران هشدار داد
https://ir.voanews.com/a/iran-eu/4517464.html
زمین کافی نبود و اینک امنیتی-نظامی کردن فضا!.
کنترل و تهدید بشر از آن بالا بالاها! اشتهای جهان خوارگی و امپریالیستی سرمایه داری را حدی نیست. پروژه نظامی کردن فضا و تشکیل نیروی نظامی فضائی با رشدتکنولوژی و منافع تراست ها و کمپانی های غول پیکرمجتمع های صنعتی- نظامی در آمریکا پیوندناگسستنی دارد. رشدمیلیتاریزم بخش مهمی از نیروی محرکه رشد و توسعه بویژه در آمریکاست و درست بدلیل همین در هم تنیدگی تنگاتنگ اقتصاد ومیلیتاریسم هم چون شاخصه منحصربه فردآمریکاست که دولت آمریکا سعی می کند از این طریق برتری خویش بر رقبا و جهان را حفظ و تثبیت و تقویت کند. دستاویزهم برای فریب افکارعمومی مثل همیشه خطر رقبا و دشمنان آمریکاهستند که گویا سیادت و برتری او را تهدید می کنند… این تصمیم ترامپ بخشی از رونمائی شعاراول آمریکا برای حفظ برتری ایالات متحده درقرن بیست و یکم است. چنان که معاون رئیس جمهوری آمریکا می گوید:
زمان آن رسیده است تا فصل مهم و تازه ای را در تاریخ نیروهای مسلح خود بنویسیم و برای میدان نبرد بعدی آماده شویم؛ یعنی جایی که بهترین و شجاع ترین نیروهای آمریکا فراخوانده می شوند تا با نسل جدید تهدیدهایی که علیه مردم و کشور ما وجود دارد، مقابله کرده و آنها را شکست دهند. پنس با اشاره به اینکه «زمان آن است که نیروی فضایی ایالات متحده تشکیل شود» اظهار داشت: همانطوریکه رئیس جمهوری به روشنی و قاطعانه گفته فضا یک میدان نبرد است، درست همانند زمین، هوا و دریا……
درخواست میلیاردها دلار بودجه برای این پروژه ضدبشری در حالی صورت می گیرد بدهی های ایالات متحده به عنوان بزرگترین کشوربدهکارجهان از مرز ۲۱ تریلیون و ۵۰۰ میلیارد دلار گذشته است. یک عضودموکرات مجلس نمایندگان«تولسی گابارد» عضو دموکرات مجلس نمایندگان آمریکا از هاوایی در توئیترخود نوشت، تشکیل نیروی فضایی یعنی «پول بیشتر برای مقاطعه کاران دفاعی» و این در حالی است که «فلینت» (شهری در ایالت میشیگان) آب سالم ندارد. پورتوریکو هنوز برای بهبودی در پی توفان ماریا با مشکل مواجه است. زیرساخت های سراسر کشور در حال نابودی است. مردم نیز بی سروسامان شده اند زیرا از عهده پرداخت اجازه بها و چیزهای دیگر برنمی آیند. اولویت با کدام است؟ و سناتور برنی سندرز» نیز با بیانی طعنه آمیز در توئیتر نوشت،«شاید، فقط شاید» بهتر باشد که«قبل از آنکه میلیاردها دلارصرف نظامی کردن فضای بیرونی کنیم» دولت خدمات بهداشت و درمان را برای مردم آمریکا تضمین کند.
جهان با توسعه میلیتاریزم، جنگ تجاری و بکارگیری تحریم اقتصادی هم چون یک اهرم فراگیرتوسط ایالات متحده به کجا سوق داده می شود؟ آینده و سرنوشت بشر ایجاب می کند که جامعه جهانی تا آن جا که در توان دارد با این پروژه ضدبشری دولت آمریکا به مخالفت فعال برخیزد. باید چاشنی نیروی محرکه نظامی گری، از رشد و تؤسعه و شکوفائی اقتصادی بشر بیرون کشیده شود…
نظامی کردن فضا
http://www.irna.ir/fa/News/82996604
تقی روزبه ۲۰۱۸.۰۸.۱۰
Comments
تأملی بر سه واقعه / تقی روزبه — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>