در رابطه با مقاله بیلدربرگ: مرکز پنهانی که جهان را تغییر می دهد
فرح نوتاش
بیلدربرگ: مرکز پنهانی که جهان را تغییر می دهد: در سایت
edalat.org
15.07.2025
مطالب مهمی که در مقاله بالا ، چه به لحاظ امنیتی در آلمان و چه به لحاظ عدم آگاهی نویسنده، و یا وحشت از بر چسب جهود ستیزی، در مطلب نیامده اند ، و اگر در سایت ، زیر نویس مقالات می بود در آنجا می نوشتم، مجبور به ذکر آن در این نوشتارهستم.
چون، جلسه پنهانی بیلدربرگ، جزو اولین سازمان های رسمی صهیونیست ها برای سلطه بر جهان است. و توسط صهیونیست ها ایجاد شده و اداره می شود.
و جالب توجه این که، طراح و موسس این جلسه، یا کلوب، یا گرد همایی زیر زمینی، توسط یک لهستانی جهود، به نام جوزف هیرونیوم رتینگر بوده همچنانکه نظریه پرداز کاخ سفید، زبیگنیف برژینسکی نیز، اهل لهستان و معاصر همین جوزف رتینگر بوده است.
جوزف رتینگر به هلند سفر کرد و با پرنس برنارد ، که او نیز جهود بود و به دلیل ازدواج با ملکه مسیحی هلند، جهود بودنش را برای سال های زیادی پنهان می کردند، طرح را در میان گذاشت. که طرح پذیرفته و اجرا شد. از 29 تا 31 ماه مه 1954 اولین جلسه بیلدربرگ، در هتل بیلدربرگ آمستردام با ریاست پرنس برنارد بر گذار شد. که در آن جلسه راکفلر هم شرکت کرد. دیگر عضو سرشناس بیلدربرگ، کیسنجر، نیز از جهودان آلمان بود. و هر دو، بعلاوه تعداد بسیاری از جهودان نیز از اعضای حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان بوده اند. و این مطلبی بوده است که باید بصورت باز مطرح می شد. چرا؟ چون تضادی بین ناسیونال سوسیالیسم ، یا فاشیسم با جهودیت ، اساسا، ساختگی عوام فریبانه است. ودستگیری و سوزاندن جهودان در بازداشتگاه های نازی، فقط شامل حال جهودانی با وضعیت اقتصادی متوسط و فقیر می شده که از رفتن به فلسطین ، برای ایجاد اسرائیل، سرپیچی می کردند. از این رو اولین قربانیان صهیونیست ها ، برای ایجاد اسرائیل ، خود جهودان اروپایی هستند.
و این جاست که نیابتی بودن هیتلر روشن می شود. اگر هیتلر ضد جهود بود، پس این افراد جهود در حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان چه می کردند!؟ و این چیزی است که نویسنده مطرح نکرده است. و حال این که عضویت آنان در حزب ناسیونال سوسیالیست المان ، در مقاله آمده است.
هدف اصلی این جلسات، گماشتن افراد مورد تآیید صهیونیست ها، برای رهبری کشور های جهان بوده است. تمام افرادی که توسط این گروه برگزیده می شوند سالیانی قبل از گماشته شدن تحت نظر این گروه از صهیونیست ها بوده و بعد از آن به اهراز مقام های مورد نظر گماشته می شوند. این گروه، فقط در رابطه با استیلای صهیونیسم بر جهان، شروع به فعالیت کرده است. همین. و بقیه قصه ها فقط پوششی برای این واقعیت هستند.
و اروپا از همین جا به صورت گماشته صهیونیست ها مجبور به کار شده است. ذکر این مسئله بصورت باز، گره گشای بسیاری از مسائل ناگفته امروز جهان است.
و این جلسه یا کلوب، افرادی را که بعد از رسیدن به مقام های مورد نظر از قول و قرار های خود سر باز زنند، براحتی سر به نیست می کنند. و همیشه به نام مرگ طبیعی و یا تصادف و غیره، پرونده بسته می شود.
ما در دنیایی که استیلای آن توسط صهیونیست ها ، با طرح هایی، از سال ها پیش برنامه ریزی شده است، مواجه هستیم.
نفرت صهیونیست ها از انقلاب کبیر اکتبر، با نفوذ، به آحزاب کمونیست اروپایی نیز کشیده شده ، و همه زیر پرچم هولوکوست سینه می زنند، فقط به لحاظ استیلای جهان به دست صهیونیسم ، بجای سوسیالیسم و کمونیسم است. سکوت مرگبار امروز اروپا در رابطه با اخبار فلسطین ، نیز از همین جا ناشی می شود.
و فلج کردن چپ جهان در انواع گسترده چپ اروپا از احزاب کمونیست و سوسیالیست و تروتسکیست و مابقی ، همه در زیر مجموعه صهیونیسم بین الملل فعالند.
و صهیونیست ها در مبارزه، بجای تکیه بر زور بازو، و کمیت، با ذهن خود کار می کنند و کیفیت. اگر تعدادشان کم است. ولی از جذب متفکرین و بر خورداری از صلاحدید شان راه خود را باز می کنند. این افراد، متخصص نفوذ و ایجاد کج راهه ها هستند.
پاکسازی ایران از نفوذی ها ، شبیه پاکسازی کمونیسم اروپایی از نفوذی هاست! چون نفوذ در یک شعبه نیست. نفوذ در هزار شعبه ، و به شکل های مختلف، با اهرم پول یا وعده مقام! از ایدئولوگ نفوذی گرفته ، تا عضو ساده و خبر چین!
برای همین است که تمام افرادی که خود را مارکسیست لنینیست می نامند، موظفند اند، بجای تکیه بر تمام ارو کمونیست ها، بدون استثناء، اسکلت ایدئولوژی خود را، فقط با تکیه بر آثار خود مارکس و لنین پی ریزی کنند.
www.farah-notash.com/womens-power
www.farah-notash.com
Women’s Power
درک و نقد و نفی ارتجاع، نه کوشش در درک پنهان کاری ها و روابط سری بانکداران و سایر سرمایه داران جهان است. بهترین روش نقد و نفی آنها در محل کار و زندگی است، زیر در محل کار و زندگی است که ماهیت اقتدارگرایانه و استثمارگرایانه آنها قابل فهم می شود و در این محلهاست که میتوان قدرت آنها را گرفت. وقتی محل کار و زندگی زا از دست اقتدارگرایان و استثمارگرانش بگیریم، آنها فقیر شده و مجبور می شوند مثل بقیه زندگی کنند و کسی را برده نکنند. مارکسیسم لنینیسم خودش اقتدارگرایانه است و محل کار و زندگی را در خدمت رفاه و آسایش رهبری ش در می آورد. مارکسیسم لنینیسم یک نظریه سرمایه داری دولتی است نه کمونیستی.
آنارشیست