Comments

بلای ما خداست، نه ملا <br> بهنام چنگائی — 7 دیدگاه

  1. جناب چنگایی،
    به احتمال زیاد بازگشت جناب فولادی بعد از ترک روشنگری همراه با نوشتن مقاله علیه روشنگری این است:
    او در این توهم بسر می برد که ما آنارشیستهای کاکنت نویس مامور روشنگری هستیم. بعد که ما علیه بورژوا لیبرالیسم روشنکری کامنت نوشتیم، توهمش ریخت و روشنگری را نزدیک تر از حکمتیون دید چون مقالات او در ان سایتها درج میشد و آن سایتها امکان نوشتن کامنت را نمی دهند -دیکتاتوری بلشویکی.
    حالا ایشون به جایگاه اصلی اش برگشته در حالیکه کار ما در روشنگری بعلت آبرو ریزی کامل دموکراسی غربی دیگر ضرورتی ندارد. فاکتهای ارتجاعی بودن سوسیال دموکراسی و دموکراسی خواهی اش کم نبود اما به-روز هم نبود. حالا آلترناتیو دموکراسی خواهی دیگر موثر نیست و ذهن زنان و کارگران ایران و جهان را نمیتواند گمراه کند. امروزه تکلیف با ارتجاع روشن تر از دو سال پیش است و خیال ما از بلشویسم و سوسیال دموکراسی راحت شده و مبارزه انقلابی دیگر در خدمت ارتجاع چپ اپوزیسیون نیست. ارتجاع راست هم نگران گننده نیست چون رژیم آنها را خنثی میکند. پس، کار درست اتقلابی خارج کشوری تبلیغ و ترویج اتقلاب در این ابعاد بهم پیوسته اش است:
    ضدیت با مردسالاری نه تقلید مردسالاری غربی.
    ضدیت با بردگی مزدی نه دفاع از سرمایه داری دولتی.
    ضدیت با امپریالیسم نه دفاع از ناسیونالیسم.
    ضدیت با هیراشی نه درست کردن تک حزبی مثلا دیکتاتوری پرولتاریا.
    ضدیت با انواع تبعیض نه برای نوشتن قوانینی که در عمل زیر پا گذاشته می شوند – حقوق بشر مضحک امپریالیستهای غربی.
    پس،
    زنده باد انقلاب
    خانمها و آقایان آنارشیست کمونیست

  2. ظاهرا “ازادی بی قید و شرط” دموکراسی غربی جناب فولادی بصورت پول و تهدید درآمده و ریشه “مجله هقته” و “اخبار-روز” را کنده. مجله هفته چپ محور مقاومتی رفت، اما گرچه اخبار روز سانسورچی بود اما مقالات همه را درج میکرد حتی مقالات حکمتیستنها که در سایت روشنگری سانسور می شوند.
    خانمها و آقایان آنارشیست-کمونیست

  3. یادمان نرفته که جناب شالگونی برای مرگ اربابی مثل منتظری گریست و به ما همه بردگان مزدی تف انداخت چون برایش دموکراسی و اشتراک در قدرت سیاسی مهم بود تا انقلاب عمیق فرهنگی علیه ارتجاع. اشتراک در قدرت سیاسی ی (پیروزی در دموکراسی مارکس) که این مارکسیستها دنبال آن هستند، تاریخی از خیانت به جنبش کمونیستی زنان و کارگران است که ابعاد متنوع و وسیعی دارد.
    خانمها و آقایان آنارشیست

  4. اگر خدا را از دولت بگیریم ولی دولت را نگه داریم، دولت جای خدا را میگیرد. مثالها:
    تقدس ملیت در کشورهای دموکراتیک-استثماری-استعماری غربی و امثالهم
    میهن سوسیالیستی استالینی
    میهن سوسیالیستی چینی
    دولت هندوستان
    دولتهای سلطنتی
    دولتهای فاشیستی
    کلا، ارتجاع وطن پرستی غیر دینی
    سلطه جویان باید تقدس بوجود بیاورند که ایدئولوژی سازی ست. ایدئولوژی سازی اعتقاد به یکسری احکامی ست که تودها لازم نمی بینند در مورد آنها فکر کنند و خود را موظف می بینند که برایش کار کنند و حتی شهید شوند.
    خانمها و آقایون آنارشیست

  5. هرچه نقد و مبارزه با ارتجاع عمیق تر شود، سرنگونی کند تر و بار انقلاب غنی تر خواهد شد.
    این خشم اپوزیسیون ارتجاعی را که دنبال سرنگونی فوری قبل از آگاهی طبقاتی هست را بر می انگیزد.
    خانمها و آقایون آنارشیست-کمونیست

  6. البته جناب، خدا را هم از دولت در بیاوری گند سلطه که خدا را بوجود آورده هنوز همانجاست.
    خانمها و آقایون آنارشیست

  7. جناب چنگایی،
    حالا درست شد جناب،
    واقعا هم نقد باید علیه خرافه خدا پرستی باشد تا ملا (کشیش، ربای و بقیه شیادان) تا سیستم فکری توده ها علمی شود و انقلاب پایه های درست و حسابی پیدا کند نه این وضعی که الان داره. جهل توده ها ربطی به ملا ها ندارد، از قبول خرافه است. عمیقتر برویم، حتی آته ایستهایی که اعتقادات غلط دارند در حقیقت تابع احکامی هستند که واقعیت ندارد. همش از جا نیافتادن متد علمی درک طبیعت و زندگی در انسانهاست و در حقیقت جلوگیری کردن از آن.
    حتی بحث مارکس در ارتباط با مذهب زیادی سازشکارانه و کمتر علمی است چون نمیخواست با جهل توده ها روبرو شود و دنبال دولت بود تا تغییر فرهنگ قبل از انقلاب. این شرح و تفصیلات زیادی دارد که به بیرون انداختن آنارشیستها از انترناسیونال اول و بعد بستن در ان توسط مارکس و انگلس مربوط است.
    حالا چرا مقالات مرتجعی مثل خدامراد فولادی که هوادار اسرائیل و امپریالیستهای غربی هست در ستون اصلی روشنگری جولان میدهد اما این مقاله درست و لازم شما را پرت کردند به “دیگر مطالب”؟
    آیا روشنگری فکر میکند که به مذهبیون در دموکراسی کذایی اربابان بردگی مزدی نیازمند است؟ احتمالا همین است. شاید هم مکملی دارد به اینصورت که عکس العمل طبیعی ست در بی آبرو شدن دموکراسی خواهی در جهانو اپوزیسیون چپ و راست نوکر غرب.
    خیلی ها ما آنارشیستها را دست کم گرفتند. ظاهر ساده ما در این جامعه تا مغز استخوان فاسد این شبهه را بوجود میاورد که ابله هستیم. خواهیم دید.
    خانمها و آقایان آنارشیست کمونیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>