بزرگترین ایرادات طرح رتبهبندی معلمان به روایت فرهنگیان/ آموزش و پرورش دیکتاتوری میکند
رویداد۲۴ نرگس ملکزاده: رتبهبندی معلمان را میتوان نقطه مشترک مطالبهگری تشکلهای معلمی، کنشگران مستقل و معلمانی دور از این دو وجه تاثیرگذار که فقط خواهان برقراری این قانون بودهاند نامید. قانونی که بعد از سلاخی در مجلس و تنگنظریهای آییننامهای و سختگیریهای شیوه نامهای به مرحله اجرا رسید و به دلیل آنچه با انتظارات معلمان متفاوت بود نتوانست درصدی از اعتراضات معلمان را بکاهد.
درصد زیادی از معلمان که سالهاست تجربه زندگی زیر خط فقر را دارد و صدای اعتراضشان مدتهاست از کف خیابان به گوش میرسد این افزایش حداقلی حقوق و رتبهبندی کذایی نمیتواند آنها را در مسیر تحول آموزشی مورد انتظار قرار دهد. بعد از سالها تاخیر دوباره به توقفگاهی رسیدیم که در واقع همان خط شروع بود، دور تسلسل و باطلی که بیش از یک دهه به طول انجامید، ولی نتیجهای شایسته این انتظار را نداشت.ایرادات بزرگ رتبه بندی معلمان
شیوه کنونی رتبهبندی، کیفیتگریزترین شیوه ارزیابی معلمان است و بدون شک، زین پس همکاری و همیاری جای خود را به فضای رقابتی در آموزش خواهد داد. ملاکهایی که قابلیت اندازهگیری و سنجه را ندارد و تبدیل آنها به عدد و رقم، با عنوان امتیاز به معلمان، برای آنچه آن را شایستگیهای یک معلم مینامند معلم را در مسیری قرار خواهد داد که شاید ناخواسته جریان صحیح یادگیری و یاددهی را نیز لابلای جمع آوری امتیاز به فراموشی بسپارد.
معلمانی که سالهای زیادی را با متر و خطکشی متفاوت ارزشیابی شدهاند، به یکباره عملکردشان در مختصاتی ناآشنا و مبهم سنجیده میشود که حتی به خوداظهاریهای معلم نیز اعتماد نکرده است و آنها را دستخوش تغییراتی تاثیرگذار بر رتبه معلم قرار میدهد.
پذیرفتنی نیست معلمی با ۳۰ سال سابقه تدریس در شایستگی عمومی نمرهای را کسب کرده که تاملبرانگیز است، ولی او ۳۰ سال در این نظام آموزشی یک اخطار یا کارت زرد نیز دریافت نکرده است.
مگر میشود یک نظام آموزشی سیستم نظارتی نداشته باشد که معلمی در پایان سالهای کاری خود هنوز در شایستگیهای عمومی و حرفه پایش بلنگد و هنوز در کلاس درس بخواهد معلمی کند. آنقدر حفرههای موجود در این رتبهبندی زیاد است که پرداختن به آن سنجش شایستگی و صلاحیت حرفهای معلمان را به حاشیه رانده است.
فرض را بر این میگذاریم که صفر تا صد کار درست و اصولی پیش رفت. مگر نمیگویند سنجش در خدمت یادگیری است و اهرمی برای اصلاح روند آموزش، کار بهدستان نظام آموزشی نیز باید از این ساختار به نفع سازو کار آموزش و پرورش بهره ببرند باید در سالهای آینده تمرکز نظام تعلیم و تربیت دربرنامههای مرتبط با معلمان آموزش اثربخش مواردی باشد که شایستگیهای تخصصی و حرفهای همکاران را ارتقا دهد.
آیا مدیران ناکاربلد و جریانسازان غلط رتبهبندی مرحله بعد از اجرا یعنی آموزش را هم چارهای برایش اندیشیدهاند؟ اگر هدف از این رتبهبندی افزایش کیفیت آموزش است باید در اولین فرصت شرایط را به نفع آموزش معلمان برای دگرگون کردن آموزش (شعار روز جهانی آموزش) تغییر داد.
اگر با همین فرمان پیش برویم این رتبهبندی هیچ تاثیری بر کیفیت آموزش نخواهد گذاشت بلکه انگیزه معلم در ادامه مسیر به سمت نابودی خواهد رفت و با معلمانی در سالهای بعد مواجه خواهیم بود که رضایت شغلیشان کاهش یافته و روزمرگیهای شغلی را تجربه خواهند کرد. معلمانی که این پارامترهای ارزیابی به جای اینکه آنها را به حرکت وادارد، ترمزشان را کشیده و ایستاده نظاره گر سقوط نظام آموزشی خواهند بود که معلم برایش ارزشی نخواهد داشت.
سوالات مهم از وزیر آموزش و پرورش درباره رتبه بندی معلمان
صفیه بسیم دبیر ریاضی به رویداد۲۴ میگوید: ما معلمان در ارتباط با رتبهبندی آنچنان تیتر اول اخبار شده بودیم که فکر میکردیم سال جدید و قرن جدید منزلتی خواهیم یافت که نگو و نپرس! مجلس بعد از ده سال لایحهای را بررسی و تصویب کرد که هر هدفی را دنبال میکرد الا منزلت معلم.
لایحهای که نه تنها رتبهای به معنای واقعی به معلمان نمیداد بلکه موجبات کسر شأن و منزلت معلم شدهاست. اما این روزها که رتبهبندی به نقطه اجرا رسیده میبینیم که چه کلاهی بر سر ما و از ما بیشتر آموزش و و پرورش بچههای این مملکت رفتهاست.
من به عنوان یکی از معلمان این کشور در ارتباط با رتبهبندی پرسشهایی دارم که مناسبترین فرد برای پاسخ به آنها را وزیر آموزش و پرورش میدانم و از این رو سوالاتم را از ایشان میپرسم.
آقای وزیر چرا فکر کردید معلمانِ برای بالا رفتن امتیاز رتبهبندیشان سندسازی نمیکنند؟ مگر خود شما نکردید؟ چرا فکر کردید معلمان در حال تحقیق و پژوهش هستند؟ مگر شما فرصت پژوهش برای آنها ایجاد کردهاید؟
چرا فکر کردید معلمان تخصص حرفهای لازم را ندارند و میشود از این طریق آنها را غربال کرد؟ مگر زمان استخدام، ملاک معلمی آنها تخصص حرفهای نبوده است؟
شما که قادر به تشخیص صلاحیت علمی وحرفهای معلمان نبودید چگونه به آنها فرصت تدریس به فرزندان این مرز و بوم را دادید؟ آقای وزیر اگر سنوات و تجربه و هر آنچه در مدت اشتغال بر ارزیابی عملکرد معلم بیاثر است، پس ارزشیابی سالانه چه مفهومی دارد؟
چرا هرآنچه سالهای سال در کلاسهای درس انجام دادیم و هزاران هزار متخصص و متفکر راهی دانشگاه و جامعه کردیم بیارزش به حساب آمده است؟
آقای وزیر چرا آییننامه شما به جای سنجش توانمندی یاددهی و یادگیری معلم به سنجش چاپلوسی و تملق او میپردازد؟ معلمی که سالهای سال صادقانه کارکرده و هیچگاه درصدد جمع آوری تقدیر و تشکر کسی نبوده است چرا باید صلاحیت حرفهایاش زیر سوال برود؟
آقای وزیر شما که توانایی محاسبه بودجه لازم برای اجرای یک برنامه را ندارید، چرا برای آن آییننامهای پر ایراد تدوین میکنید و مجبور میشوید انتهای اجرای آن را با هرس کردن به انجام رسانید؟
آقای وزیر چرا فکر نکردید همان اندک امید تغییر را هم با این ندانمکاری به باد میدهید و منزلت و جایگاه معلم را به سخره میگیرید؟
آقای وزیر منِ دبیر رشته ریاضی نه وقت شرکت در جشنوارههای بی ثمر و انباشتن تقدیرنامههای کذایی را داشتم و نه امکان ظهور و بروز توانمندیهای بیشتر حرفهایم را! با کدام منطق و باوری صلاحیت تدریس تخصصیِ من را اندازه گیری نمودید و به من رتبه یک اعطاء کردید؟
اگر در۳۰سال خدمتم توانمندی لازم برای تدریس این رشته را نداشتم چرا مرا اخراج نکردید؟ اگر موضوع رتبهبندی نبود، امثال من همچنان باید کار میکردیم و باعث آسیب به آموزش فرزندان ایران میشدیم؟
آقای وزیر پاسخگو باشید چرا من با این همه نقصان در کارم به سال آخر کارم رسیدهام؟ پس این همه دستگاه عریض و طویل ارزیابی عملکرد چرا در ادارات وجود دارد؟
چرا بازرسی و گروههای آموزشی در ادارات مستقر هستند؟ آقای وزیر پاسخگو باشید چرا من باید سال پایان خدمتم متوجه شوم که لیاقت معلمی را نداشتهام و با دریافت رتبهام پیش همکاران و آشنایان و به ویژه فرزندانم سرافکنده شوم؟
آقای وزیر شما باید اکنون پاسخگوی شخصیت درهم شکسته ما باشید. شما بفرمایید چرا معلم تازه استخدام باید همرتبه من باشد؟ باید بفرمایید چرا تلاش ما در سرما و گرما دیده نشده و دانشآموز من که اکنون همکار شده، فقط و فقط به خاطر امتیازهای خاص تدوینشده شما با من همرتبه یا بعضاً بالاتر قرار گرفته است؟
آقای وزیر من اکنون نمیتوانم پاسخی برای ماندن و کارکردن سی سالهام دراین شغل بیابم درحالی که صلاحیت عمومی و تخصصی این شغل را نداشتهام.
آقای وزیر اگر بخواهید بگویید مقصر شما نیستید نخواهم پذیرفت که سیستم شما مرا گزینش، آموزش و مشغول به خدمت کرده است و هنوز هم تغییر چندانی در آییننامههای اداری و اجرایی کار رخ نداده است. لطفا اشکال کار را به گردن دیگران و مسئولین قبل خود نیندازید. منتظر میمانم تا پاسخ مرا بدهید شاید بقیه معلمانی هم که، چون من اکنون اندوهگین از پوشیدن ردای معلمی هستند پاسخ پرسشهای خود را بگیرند.
دیکتاتوری آموزش و پرورش
محمد پارسایی دبیر به رویداد۲۴ میگوید: شیوه اجرای رتبهبندی معلمان از سیاهترین اتفاقاتی است که پس از انقلاب اسلامی در تاریخ نظام تعلیم و تربیت رخ داده است. قانونی که نصفه و نیمه در مجلس شورای اسلامی تصویب و بدتر از آن شیوه نامه سر تا پا بیمنطقی که برای اجرای رتبهبندی ابلاغ شد.
آموزش و پرورش در تدوین شیوهنامه دیکتاتوری و یکطرفه عمل کرد و در برابر مطالبه معلمان مبنی بر حضور نمایندگان آنان در فرایند تهیه شیوه نامه ایستادگی کرد تا اینکه سرانجام شایستگیها و نمراتی را برای ارزیابی معلمان تصویب شدکه در هیچ کجای جهان از آن دفاع نخواهد شد.
در حقیقت یک عده بیخبر از معلمی و کلاس درس، ابعاد و مولفههایی را معیار رتبهبندی قرار دادند که از شئون حرفه معلمی بسیار دور است. تمام مسیر رتبهبندی معلمان از همان ابتدا تا بارگذاری مدارک و اعلام نتایج پر از اشتباهها و خطاهای محض بود و هست. تمام نظامهای آموزشی جهان را هم که مورد بررسی قرار بدهند، چنین شکلی از افزایش حقوق برای معلمان وجود ندارد.
بررسی افزایش حقوق معلمان در فنلاند
در ادامه به چگونگی افزایش حقوق معلمان در فنلاند اشارهای خواهد شد. معلم شاغل در فنلاند معمولاً سالانه حدود ۴۳۳۴۰ یورو درآمد دارد و این میتواند از کمترین میانگین حقوق در حدود ۲۱۴۰۰ یورو تا بالاترین میانگین حقوق ۶۶۱۴۰ یورو متغیر باشد که شامل مزایایی مانند مسکن و حمل و نقل است. همچنین حقوق معلمان بر اساس تجربه، موقعیت مکانی مدرسه (دوری و نزدیکی)، مهارتها و جنسیت بسیار متفاوت خواهد بود.
یک معلم میتواند به طور متوسط بین ۲۱۴۰۰ یورو تا ۶۶۱۴۰ یورو درآمد داشته باشد. تفاوت بین حداکثر و حداقل مقدار، شاخص خوبی برای تغییر در حقوق است و میتواند توسط مسئولان برای تعیین میزان انتظار پرداخت و برای اینکه کارکنان بدانند چقدر میتوانند درآمد داشته باشند، مورد استفاده قرار گیرد.
متوسط حقوق ۴۳۰۸۰ یورو است. در توزیع حقوق تقریباً ۵۰ درصد از جمعیت کمتر از ۴۳۰۸۰ یورو و ۵۰ درصد از جمعیت بیش از ۴۳۰۸۰ یورو درآمد دارند. برای متوسط حقوق معلم در فنلاند، ۲۵ درصد از جمعیت کمتر از ۳۰۸۴۰ یورو درآمد دارند در حالی که ۷۵ درصد از جمعیت بیش از ۳۰۸۴۰ یورو درآمد دارند.
مهمترین عامل در تعیین دستمزد، تعداد سال تجربه یک معلم است و البته منطقی است که سالهای تجربه بیشتر منجر به دستمزد بالاتر میشود. یک معلم در فنلاند که کمتر از دو سال تجربه دارد، میتواند انتظار داشته باشد که چیزی در حدود ۲۵۹۴۰ یورو درآمد داشته باشد.
با دو تا پنج سال تجربه، میانگین حقوق معلمان به ۳۳۱۲۰ یورو افزایش مییابد. از پنج تا ده سال تجربه، متوسط حقوق ۴۵۵۶۰ یورو خواهد بود. زمانی که بیش از ده سال تجربه داشته باشید، میانگین حقوق به حدود ۵۴۷۰۰ یورو میرسد. یک معلم با ۱۵ تا ۲۰ سال سابقه میتواند به طور متوسط ۵۸۸۶۰ یورو درآمد داشته باشد ودر نهایت برای یک معلم با بیش از ۲۰ سال، میانگین حقوق مورد انتظار به ۶۳۷۰۰ یورو افزایش مییابد.
علاوه بر تجربه، تحصیلات نقش مهمی در میزان درآمد دارد. معلم در فنلاند با تحصیلات کارشناسی میتواند به طور متوسط ۳۱۳۸۰ یورو حقوق دریافت کندویک معلم با تحصیلات کارشناسی ارشد میتواند به طور متوسط ۴۸۳۰۰ یورو حقوق دریافت کند. در فنلاند،ی معلم مرد به طور متوسط ۴۳۰۸۰ یورو و یک معلم زن حدود ۴۳۴۸۰ یورو درآمد دارد. این بدان معناست که یک معلم مرد برای انجام همان شغل تقریباً ۱ ٪ کمتر از معلم زن درآمد دارد.
در بسیاری از کشورها، افزایش حقوق سالانه اغلب به کارمندان داده میشود تا با افزایش حقوق، پاداش خدمت آنها را بدهند. میانگین افزایش حقوق برای معلم در فنلاند حدود ۱۱ ٪ هر ۱۷ ماه است. متوسط افزایش دستمزد ملی در تمام مشاغل و صنایع در فنلاند حدود ۸ درصد در هر ۱۶ ماه است. در این مورد، میتوانیم ببینیم که تعداد ماههای بین میانگین افزایش حقوق بیشتر از ۱۲ ماه معمولی است.
برای معنادارتر کردن داده ها، میتوان با استفاده از یک فرمول ساده، افزایش تقریبی دستمزد سالانه را محاسبه کرد: افزایش سالانه = (نرخ افزایش ÷ ماهها) × ۱۲
بنابراین برای این مثال: افزایش سالانه = (۱۱ ÷ ۱۷) × ۱۲ = ۸ ٪
این به آن معناست که یک معلم در فنلاند میتواند انتظار داشته باشد که هر ۱۲ ماه یکبار به طور متوسط ۸ ٪ افزایش حقوق دریافت کند.
به همین راحتی و منطقی افزایش حقوق را برای معلمان خود در نظر میگیرند. نه از آن جداول چند صد ردیفی رتبه بندی معلمان ما خبری هست و نه معلمان شان را به مدرک سازی و جعلانگاری ترغیب میکنند و البته نه اینکه مجبور شوند به خاطر کسری بودجه از امتیارزات کم و در اعلام نتایج رتبه ها، بی عدالتی کنند. خوبی کار آنها در این است که از همان ابتدا برای ورودبه حرفه معلمی، شایستگیهای نیروی انسانی را برآورد میکنند نه بعد از ۲۰ سال خدمت در مدرسه.
عیدی و پاداش پایان سال معلمان و رتبه بندی
فروغ تیموریان دکتری جامعه شناسی و دبیر به رویداد۲۴ میگوید: این روزها در حالی شاهد بحثها و جدلهای معلمان و اعتراض آنها در مورد رتبهبندی هستم که بعد از ۳۰ سال تدریس جانانه و نفسگیر در انواع کلاسهای درس و مخصوصا همه ساله در پایه دوازدهم احساس کردم بارم سبکتر شده و راحتتر میتوانم به علایق و امورم برسم.
هیچوقت دوست نداشتم بازنشسته بشوم و از سیستم آموزش جدا شوم چراکه فکر میکردم تنها سیستم زنده و پویای جامعه که همیشه شادابی و سرزندگی در آن جریان دارد، آموزش و پرورش است و آن هم تدریس در کنار نسل پویا و زنده آن. ولی پروسه بیمار رتبهبندی خط بطلانی کشید بر تمام آنچه فکر میکردم و انجام شد؛ و امروز فکر میکنم بعد از سالها جریان رتبه بندی را در بوق و کرنا کردن و رسانهای کردن بیش از حد آن، چه پایان تلخ و مسخرهای داشت!
اول از وزیر و عملکردشان در این مدت سوال میکنم شما در بخش شایستگیهای حرفهای و تخصصی به خودتان چه نمرهای میدهید؟ اصلا مگر میشود کار یک معلم را با عدد و ارقام سنجید و اندازه گرفت بماند، ولی آیا امکان نداشت حالا که بنابر ارزیابی بود این کار منصفانه و دقیق و کمی دل خوشانهتر انجام شود؟ با دادن امتیازات پایین به همکارانی که حتی بالای ۲۷ سال سابقه تدریس دارند و بی توجهی دقیق به بندهای رتبه بندی انگیزه و شوق و توان همه معلمین را به صفر رساندهاند.
امتیازهایی که بدون هیچ دقت و توجهی داده شد و سلیقهای عمل کردن ارزیابها در تعیین نمره و نبودن نظارت دقیقی بر این امتیازات و سکوت وزیر و مسئولان مرتبط یا حرفهای پوشالی که هیچکس را قانع نمیکند وضع را از اینی که هست بدتر میکند و درد را بیشتر.
ایکاش جناب وزیر و دوستانشان که دستدرکار این فرآیند بودند جواب قانعکننده و درستی به معلمان میدادند و حداقل با روشن کردن وضعیت معلمین با سابقه و ارجگذاری و ارزش نهادن به زحمات آنها و تایید و تعیین رتبهبندی آنان راه را برای نو معلمان هموارتر میکردند. این خودش میتوانست کلاسی و درسی برای این افراد باشد که خودشان را چند سال بعد ببیند با کولهباری که توانست است بیاندوزد و یاد بگیرد نه این که پیش خود فکر کنند آنهایی که آن همه تجربه و مدرک و اعتبار داشتند چه امتیازی نصیب شان شد؟
من با بودن اصل رتبه بندی و اجرایی شدن آن مشکلی ندارم و موافق اجرای چنین طرحی هم بودهام، اما به چه قیمتی، ما همه هزینه آن را سالهاست پرداختهایم و سبک و سنگینهای متعددی داشتهایم اگر هر طرحی درست و موثر و مثبت پیاده و اجرا شود بسیار هم خوب است و اثر گذار، اگر ارزیابی بهحق و درست باشد و همه چیز در جای خود دیده شود، بسی ارزنده و خوب است. ولی مثل همیشه آموزش و پرورش با بی برنامگی و ناپختگی کامل در این مرحله هم نمره لازم قبولی را کسب نکرد و کام همه معلمین را تلختر از تلخ کرد.
بازهم مانند زمانی شد که هیچ کار کارشناسی و دقیقی انجام نشده بود و صرفا برای بستن دهان معلمین ارزیابی انجام گرفت و این بود عیدی و پاداش پایان سال اموزش و پرورش و وزیر به معلمان و مقایسه کنیم این را با سایر دستگاهها و ارگانهای مختلف و چه تلخ است در کنار حقوقهای ناچیز و کم شاغلان و باز نشستگان و دریافت یک میلیون و هشتصد هزار تومان عیدی که مسخرهترین حالت ممکن در این سیستم میباشد رتبهبندی و زدن حکمهایی که فقط شاهد افزایش یک تا دو میلیونی در آنها هستین دهنکجی دیگری است از این سیستم بیمار گونه و اینجاست که باید سوال کرد کدام انگیزه برای کار کردن وجود دارد؟ بخش جالبتر این قضیه این است که بفهمیم معلمین دارند چوب نداشتن بودجه لازم و تامین نشدن آن را میخورند و بازهم ما اندر خم یک کوچه ماندهایم.
****************
گلایههای ۶ معلم از رتبهبندی؛ «رتبهبندی پیش از اینکه تشویق باشد تنبیه معلم است»
رتبهها را محدود کردند تا با بودجه تطبیق پیدا کند؛ معلم را مقابل معلم قرار دادند
رتبهبندی معلمها بعد از سالها انتظار اعلام شد، اما نتایج آن نتوانست انتظار قریب به ده سال را برآمرده کند، شش معلم در گفت گفتوگو با خبرآنلاین به کم و کیف قانون رتبهبندی و ارزیابیهای انجام شده پرداختند، آنها معتقدند شیوه و البته کیفیت ارزیابیها مناسب نبوده است.
مظاهر گودرزی: رتبهبندی معلمان اعلام شد، چیزیکه بخش بزرگی از جامعه معلمها قریب به ۱۰ سال منتظر آن بودند، از بازخوردها معلوم است این انتظار ۱۰ ساله به کام آنها نشده، طوریکه حالا تعداد زیادی از معلمها به رتبهای که برای آنها ارزیابی شده اعتراض دارند، اگرچه درِ اعتراض باز و فرصت آن ایجاد شده است اما برخی چندان چشم امیدی به آن ندارند، میگویند: «فرصت اعتراض فقط برای بازبینی مجدد مدرکهای ارسالی است و اجازه تکمیل یا جابهجایی مدارک بارگذاری شده وجود ندارد.» آنها به شیوه ارزیابی و البته کیفیت ارزیابی خودشان اعتراض دارند، معتقدند «نمیدانستند در طول سالهای تدریس، شرکت در مسابقات ورزشی، یا کارهای جهادی مانند تدریس خارج از برنامه به دانشآموزان روزی قرار است در ارزیابی جایگاه شغلیشان موثر باشد.» شاید اگر میدانستند برای ورزش کردنشان هم مستند جور میکردند تا به رتبه ۵ که بالاترین رتبه است نزدیک شوند؛ بهگفته محمدرضا نیکنژاد، یکی از معلمهایی که با خبرآلاین گفتوگو کرد: «از ۹۰۰ هزار معلم فقط هزار نفر رتبه پنج شدند.» به تعبیر صفیه بسیم، دیگر معلمی که با خبرآنلاین گفتوگو کرد: «اگر ما واقعا شایستگی معلم بودن نداشتیم وزارتخانه بیاید پاسخ بدهد ما برچه اساسی سی سال در این آموزشوپرورش تدریس داشتیم و فرزندان کشور را آموزش دادیم.»
اعلام رتبهبندی معلمها و اعتراض بخش زیادی از این جامعه به نتایج رتبهبندی سبب شد با تعدادی از آنها بهگفتوگو بنشینیم، نرگس ملکزاده، علی بهشتینیا، نسرین محمدباقری، محمدرضا نیکنژاد، صفیه بسیم و حفیظالله مشهور معلمهایی بودند که در گفتوگویی به بیان دیدگاههای خود درباره نتایج و روند رتبهبندی معلمها پرداختند.
هرکسی امتیاز پایینی آورده میگویند مدیر مدرسه امتیاز کمی داده است…
ابتدا «نرگس ملکزاده» درباره قانون رتبهبندی گفت: «دولتهای مختلف معلمها را بر سر رتبهبندی بازی دادند، چیزی هم که در دولت سیزدهم اجرا شد مدنظر معلمها نبود، شیوهنامهها و آییننامههای بسیار سختگیرانهای طراحی کردند تا همان اندک امیدی که معلمها به رتبهبندی داشتند از بین برود. اوایل که بحث رتبهبندی معلمها مدنظر بود بیشتر دنبال افزایش کیفیت آموزش بودند تا در کنار افزایش منزلت اجتماعی معلمها مشکلات اقتصادی آنها هم حل شود، تحقق این موارد بسیار سخت است اما ما گمان میکردیم که میشد توازنی میان این سه ایجاد کرد که انجام نشد.»
او ادامه داد: «اصل رتبهبندی مورد قبول است، اما نهچیزی که الان دارد اجرا میشود، ما معلمها قبول داریم که سنجش شایستگی و صلاحیت حرفهای برایمان انجام شود اما این روشی که رتبهبندی در ایران انجام شد رتبهبندی مدنظر ما نبود. در رتبهبندی میخواستند معلمها را بسنجند اما هیچ معلمی از قبل به معیارهای سنجش آگاه نبود، منِ معلم اگر بخواهم از دانشآموزان امتحان بگیرم از قبل به آنها میگویم چه فصلهایی موضوع امتحان است اما در بحث سنجش رتبهبندی ما از قبل هیچ اطلاعی درباره آییننامهها و شیوهنامههای سنجش نداشتیم، حتی بعد از بارگذاری مدارک نمره بندها تغییر میکرد، طوریکه مثلاً اگر یک بندی موقع بارگذاری مدرک ۱۰ امتیاز داشت بعداً متوجه شدیم امتیاز آن بند تغییر کرده و مثلاً به شش امتیاز کاهش پیدا کرده است.»
این معلم درباره نحوه ارزیابیها بیان کرد: «یکی از ایرادات این بود که برخی از موارد ارزیابی مصداق دقیق و عینی نداشتند، مثلاً در مورد بخش شایستگیهای عمومی اینگونه بود، بندهای این بخش را خود معلمها باید به شیوه خوداظهاری تکمیل میکردند اما در نهایت ارزیابها نمرات این بخش را کاهش دادند. بهنظرم معلمهایی نمره کامل گرفتند که توانستند مدارک خودشان و بخشی که باید آنها را بارگذاری میکردند مهندسی کنند، شاید خیلی از معلمهایی که الان رتبه پایین دارند، بهانداره معلمی که رتبه بالا گرفته مدرک و سند داشتند اما بهخوبی نمیدانستند که هر مدارک را باید در کدام بخش بارگذاری کنند، لذا باید آموزشهای لازم داده میشد. از طرفی تکمیل بخشهایی از پرونده معلمها باید توسط مدیران مدارس تکمیل میشد، الان هم هرکسی امتیاز پایینی آورده و اعتراض دارد به او میگویند مدیر مدرسه به شما امتیاز کمی داده است، در واقع معلم را مقابل معلم قرار میدهند.»
ملکزاده گفت: «در تغییرات اخیر سامانه بهجای اعتراض به نمره رتبهبندی گزینه بازبینی وجود دارد، استنباط ما این است که دیگر امکان بارگذاری مدرک جدید برای همکاران وجود ندارد و درصورت ثبت اعتراض تنها همان مدارک قبلی مجدد بازبینی میشود. درحالیکه باید به معلمها امکان بارگذاری و اصلاح مدارک داده شود.»
ارزیابیها فلهای انجام شده است…
در ادامه «علی بهشتینیا» به گفتوگو اضافه شد، او با بیان اینکه اوا باید حقوق معلمها همسانسازی میشد و بعد رتبهبندی آنها انجام میشد به قانون رتبهبندی نقد وارد کرد و گفت: «یک سوال کلی همین ابتدا وجود دارد، آنهم اینکه رتبهبندی معلمها ضرورتی داشت یا نه؟ نزدیک به ۱۰ سال از شروع بحث رتبهبندی میگذرد، در این طرح افزایش کیفی فرآیند تعلیم و تربیت، حفظ کرامت و منزلت اجتماعی معلمها و معیشت آنها مورد توجه بود. من از ابتدا با اصل قانون رتبهبندی مخالفم، چراکه اگر قرار بود با کمک رتبهبندی معیشت معلمها همسانسازی شود اول باید همسانسازی انجام میشد و بعد رتبهبندی صورت میگرفت، یعنی ابتدا حقوق معلمها با سایر کارکنان دولت برابر میشد و بعد نظام ارزشیابی برای معلمهایی که برای ارتقا کیفیت آموزش وقت میگذارند طراحی میشد. لذا اصل رتبهبندی با وضعیت فعلی اصلاً نباید اجرا میشد.»
در بخش شایستگیهای عمومی میخواهند باورها، نگرشها، اعتقادات، رفتار مبتنی بر نظام ارزشی فرهنگی اخلاقیِ جامعه اسلامی را اندازهگیری کنند، من هنوز نمیدانم معلم چهکاری باید انجام دهد که اعتقادات و رفتارش قابل اندازهگیری باشد؟
وی ادامه داد: «اما با این حال فرض کنیم قانون رتبهبندی با همین وضعیت باید اجرا شود، اجرای این قانون ایراداتی دارد، نخست اینکه ما یک بودجه کلانی را از سال ۱۳۹۰ برای به تعویق انداختن طرح از دست دادیم، جدا از بودجه قانون رتبهبندی یک کپی از سند تحول بنیادین است، آنجا هم یکسری واژهها وجود دارد که هیچکدام متر و اندازه ندارند و قابل اندازهگیری نیستند، درهمین قانون هم ما واژگانی داریم که قابل اندازهگیری و ارزیابی نیستند، مثلاً در بخش شایستگیهای عمومی میخواهند باورها، نگرشها، اعتقادات، رفتار مبتنی بر نظام ارزشی فرهنگی اخلاقیِ جامعه اسلامی را اندازهگیری کنند، من هنوز نمیدانم معلم چهکاری باید انجام دهد که اعتقادات و رفتارش قابل اندازهگیری باشد؟ اصلاً متر و اندازهگیری این اعتقادات چیست؟. یا همچنین بخشی دیگری با عنوان فعالیت جهادی معلمها وجود دارد، اگر تعریف جهادی این باشد که معلمها خارج ار وقت خودشان زمانی برای مدرسه و دانشآموز اختصاص میدهند، معلمها سالها است این کار را انجام میدهند اما جایی فعالیت آنها مستندسازی نشده است، وقتی مستندی وجود ندارد چطور یک معلم میتواند فعالیت جهادی خود را در سامانه بارگذاری کند، لذا بسیاری از بندها در بخش شایستگیهای عمومی قابل اندازهگیری نیست، در مجموع فقط دو موردِ سنوات و مدرک تحصیلی قابل اندازهگیری هستند.»
او بیان کرد: «متاسفانه ارزیابیها فلهای انجام شده است، در قانون رتبهبندی چهار بخش اصلی وجود دارد که شامل شایستگیهای عمومی، شایستگیهای تخصصی، شایستگیهای حرفهای و تجربه میشود، زیرعنوان این چهار بخش ۲۰ عنوان فرعی وجود دارد، برای هر عنوان فرعی حدود سه الی چهار مدرک باید بارگذاری میشد، توجه کنید چه حجم عظیمی از مدارک باید توسط معلمها تهیه و بارگذاری میشد، آیا در این زمان محدود ارزیابان میتوانند حجم زیاد مدارک را ارزیابی کنند؟ به نظر من قطعاً خطای زیادی در ارزیابیها وجود داشته و نموهای آن را شاهد هستیم، همکاری داریم که معاون پژوهشی بوده، سند تحول بنیادی را به مدیران تدریس میکرده، الان در بخش تسلط به اسناد بالادستی نمره نگرفته است، یعنی کسیکه به دیگران اسناد را تدریس میکرده در این بخش نمره نگرفته است.»
بهشتینیا گفت: «با توجه به فرآیند ارزیابی معلمها، از این به بعد معلمی که باید کار تدریس را انجام میداد باید بیفتد دنبال مدرک و تقدیرنامه، مثلاً در بندها آمده که شرکت در مسابقات ورزشی و رویدادها نمره دارد، اساساً کار معلم علمی است و اگر ورزش میکند برای خودش ورزش میکند، چه لزومی دارد شرکت در مسابقات ورزشی نمرهای به نمره رتبهبندی معلمها اضافه کند. یک چرخه معیوب در قانون رتبهبندی معلمها وجود دارد، مثل بازی مار و پلهای است که خانه پایانی ندارد، اگر هدف انگیزه و تشویق است باید رتبههای بالاتر از ۵ هم وجود میداشت.»
او در پایان بیان کرد: «ارزیابها در نتیجه ارزیابی تاثیرگذار بودند، ممکن است نتیجه بررسی یک پرونده از یک ارزیاب به ارزیاب دیگر تغییر کند، اگرچه وزارتخانه گفته بود ارزیابهای ما دوره دیدهاند اما مدلهای ارزیابی طوری بود که کسی نمیتواند رفتار حرفهای داشته باشد، وقتی مدل ارزیابی طوری هست که موارد قابل اندازهگیری نیست یک ارزیاب چطور میتواند ارزیابی درستی داشته باشد، اصلاً یک ارزیاب از کجا میداند ویژگیهای شخصیتی من چگونه است، ضمن اینکه مشخص نکردن ارزیابها به ابهام ماجرا اضافه میکند.»
خبری از حرفهایی که میگفتند ۸ الی ۱۶ میلیون تومان در حقوقها معلم تغییر ایجاد میشود نیست…
«نسرین محمدباقری» معلم دیگری است که به این گفتوگو اضافه شد، او با بیان اینکه «با این روش هیچکدام از اهداف اولیه قانون رتبهبندی مانند ارتقاء کیفیت آموزش، حفظ منزلت معلم و همسانسازی درآمدها محقق نمیشود» گفت: «آنطورکه معلوم است برای هر رتبه ۶۰۰ هزار تومان به درآمد معلم اضافه میشود، یعنی کسیکه رتبه ۵ گرفته نسبت بهکسی که رتبه نیاورده سه میلیون تومان افزایش حقوق خواهد داشت و خبری از حرفهایی که میگفتند ۸ الی ۱۶ میلیون تومان در حقوقها معلم تغییر ایجاد میشود نیست. اما اصل اعتراض معلمها به شیوه ارزیابیها است، در بسیاری از جاها سابقه یک کارمند برای اریابی اهمیت دارد اما در روش ارزیابی فعلی سابقه به عنوان یک شاخص اصلی درنظر گرفته نشده است. از طرفی مثلاً سقف نمره مدرک تحصیلی را ۸۰ امتیاز در نظر گرفتهاند که برای مدرک دکتری است اما واقعاً چه لزومی دارد کسیکه برای مقطع راهنمایی تدریس میکند حتما دکتری داشته باشد.»
در ارزیابی آمده است اگر در خیریهها عضو باشیم و کار خیری کرده باشیم امتیاز دارد، درحالیکه کار خیر برای رضای خدا است، با این وجود از این به بعد معلمها باید برای انجام هرکاری سند و مدرک تهیه کنند.
او ادامه داد: «شیوه ارزیابیشان غلط است، منِ دبیر ریاضی چه لزومی دارد که در مسابقات ورزشی شرکت کرده باشم تا امتیاز آن ملاکی برای ارزیابی من باشد، من اگر معلم خوبی بودم باید سر کلاس درس خوب باشم. مثلاً در ارزیابی آمده است اگر در خیریهها عضو باشیم و کار خیری کرده باشیم امتیاز دارد، درحالیکه کار خیر برای رضای خدا است، با این وجود از این به بعد معلمها باید برای انجام هرکاری سند و مدرک تهیه کنند، بنابراین اعتراض ما این است که باید در شیوه ارزیابی معلمها تجدید نظر شود. از طرفی سردرگمی در بارگذاری مدارک سبب شده معلمها نتوانند امتیاز کامل از مدارک خود را دریافت کنند. درخصوص اینکه سلیقه ارزیابها در نتیجه رتبهبندی دخالت داشته یا نه باید گفت تکمیل بخش شایستگیهای عمومی بهصورت خوداظهاری بوده و اکثراً افراد نمره کامل به خودشان دادند، اما حالا که نمره شایستگیهای برخی معلمها پایین اعلام شده حتما سلیقه ارزیابها در آن اعمال شده است.»
رتبهبندی مانند کتوشلواری بود که اول دوخته شد و بعد قرار شد معلمها در این رخت جا بشوند…
«محمدرضا نیکنژاد» در ادامه به گفتوگو پیوست و صحبتهای خود را با یک مثال شروع کرد: «رتبهبندی مانند کتوشلواری بود که اول دوخته شد و بعد قرار شد معلمها در این رخت جا بشوند. از اردیبهشت خبر داشتیم که رتبههای پایین به معلمها میدهند تا رتبهبندی با اعتراض معلمها وارد یک مسیر زمانبر شود، با این کار مطالبات معلمها وارد دیون میشود، خود من از بیست سال قبل دیون طلب دارم اما هیچ وقت پرداخت نکردند.»
او درخصوص قانون رتبهبندی معلمان گفت: «رتبهبندی بهدنبال پرداخت حقوق براساس عملکرد است، بسیاری از کشورها تجربه انجام این کار را دارند، تقریباً در هیچ کشوری جز سوئد که باید بررسی بیشتری روی آن شود این طرح شکست خورده است، در فنلاند و ژاپن هیچ نظام رتبهبندی برای آموزش وجود ندارد اما هر دو کشور، در آموزش کشورهای شاخصی هستند. نمونه رتبهبندی معلمها در اساتید دانشگاه انجام شد، کاش بررسی میکردند آیا آنجا سبب افزایش کیفیت شده است یا نه، درحالیکه خود دانشگاهیها معتقدند فایدهای نداشته است. رتبهبندی پیش از اینکه تشویق باشد تنبیه معلم است، برعکس اینکه گفتند حقوق معلم را به استاد دانشگاه میرسانیم با اجرای این قانون حقوق معلمها از سه تا شش میلیون اضافه میشود، با اضافه شدن این مبلغ باز هم معلمها با خط فقر فاصله دارند، لذا درحالی رتبهبندی میتواند فایده داشته باشد که منجر به تشویق شود که الان اینطور نیست. چیزی که اساساً رتبهبندی را زیر سوال میبرد ایجاد رقابت است، رقابت در مباحث انسانی هیچگاه منجر به پیامدهای مثبت نشده است، امروز همه معلمهایی که رتبهبندی شدند ناراضی هستند، شدت رقابت، دلخوری، مقایسه شدن معلمها با یکدیگر پیامدهای خوبی درپی نخواهد داشت.»
با چه متری اعتقاد یک معلم را اندازهگیری کردند که از ۱۲۰ نمره به او نمره ۶۰ دادند؟ با این روشِ رتبهبندی فسادها زیاد میشود، طوریکه مدرکسازی از سال بعد افزایش پیدا میکند.
وی ادامه داد: «در بخش شایستگیهای عمومی بحث اعتقادات را مطرح کردند با چه متری اعتقاد یک معلم را اندازهگیری کردند که از ۱۲۰ نمره به او نمره ۶۰ دادند؟ از طرفی تک تک معلمها در طول عمرشان کارهای با ارزشی انجام دادند که قابل اندازهگیری نیست، امروز که بحث رتبهبندی مطرح شده چطور میتوانند برای آن کارها سند و مدرک تهیه کنند. با این روشِ رتبهبندی فسادها زیاد میشود، طوریکه مدرکسازی از سال بعد افزایش پیدا میکند و معلمی تبدیل به عدد ورقم میشود درحالیکه ارزشهای انسانی فراموش خواهد شد. ضمن اینکه تعداد ارزیابها به حد نصاب نرسیده، تعدادی از آموزش عالی آوردند که کار ارزیابی را انجام دهند، اما دست آخر منجر به این شد که تعداد کمی ارزیاب بررسی تعداد زیاد پروندهها را انجام دادند، لذا در این وضعیت خطا زیاد شده است.
نیکنژاد بیان کرد: «رتبه برخی معلمها زده شد اما در مراجعه بعدی متوجه کاهش رتبه شدند، یعنی حکمهایی بوده که مثلاً رتبه معلم سه شده بوده اما در بازبینی مجدد رتبه فرد دو شده است، با این روش میخواهند رتبه معلمان را به همان بودجه مدنظر برسانند.»
کیفیت آموزش معلم در کلاس سنجیده میشود نه روی یک برگه…
صفیه بسیم، معلم ریاضی در ادامه به گفتوگو پیوست او در ابتدا با اشاره به نمره رتبهبندی خود گفت: «من تنبیه صنفی شدم و اصلاً رتبهبندی نشدم، با سه ماه رف و آمد رتبه آموزشیار (رتبه یک) را برایم زدند و چیزی به حکم من اضافه شده نشده است. درخصوص رتبهبندی باید بگویم آنچه مسئله شده نداشتن سنجه مناسب است، واقعیت اینکه کار اموزش کیفی است و اگر قرار است معلمی سنجیده شود باید براساس کار او در خصوص آموزش باشد، کیفیت آموزش معلم هم در کلاس سنجیده میشود نه روی یک برگه، البته شاید مواردی مانند سنوات و تقدیرنامهها قابل اندازهگیری باشند اما اصل کیفیت کار معلم آموزشی است که به دانشآموز میدهد. آنطورکه مشخص است بخش شایستگیهای عمومی در رتبهبندی معلمها تاثیر زیادی داشته، اگرچه بسیاری از مدیران نمره کامل این بخش را به معلمها دادند اما گویا اداره این نمرات را کم کرده است.»
او گفت: «من سوالم این است وقتی به یک دبیر با سابقه مشخصِ چندین سال تدریس رتبه پایین دادند آموزش و پرورش پاسخ بدهد چطور ما سی سال معلم بودیم، اگر ما واقعا شایستگی معلم بودن نداشتیم وزارتخانه بیاید پاسخ بدهد ما برچه اساسی سی سال در این آموزشوپرورش تدریس داشتیم و فرزندان کشور را اموزش دادیم، اگر شایستگی نداشتیم چرا تا حالا تمهیداتی نبوده که از وجود ما در سیستم آموزشی ممانعت به عمل بیاورد.»
شایستگیهای تخصصی ترمزی بود که اجازه نمیداد امتیاز یک معلم از رتبه سه بالاتر برود.
نرگس ملکزاده در این بخش با اشاره به رتبهبندی برخی معلمان که به نظر میرسد هنوز رتبههای آنها اعلام نشده با ورود به گفتوگو بیان کرد: «براساس قانون حتی اگر نخواهند همکاران صنفی را رتبهبندی کنند حداقل باید رتبه یک را به همه بدهند، این درحالیست که برای برخی از معلمها در استانها رتبهبندی انجام نشده است، براساس قانون رتبهبندی حتی اگر امتیاز معلمی زیر رتبه یک باشد مزایای رتبه یک را به او میدهند در عوض یک سال به او فرصت میدهند که مدارک و امتیازات مورد نیاز را تامین کند.»
«حفیظالله مشهور» آخرین معلمی بود که به گفتوگو اضافه شد، او بیان کرد: «بسیاری از همکاران میگویند امتیازات ما اشتباه محاسبه شده است اما من میگویم این کارها خیلی حساب شده انجام شده است. از قبل به همکاران گفتم با این دسته بندی شاخصها قصد دارند محدودیتهای مدنظر خودشان را اعمال کنند، از همان اول چینش شایستگیها (عمومی، تخصصی، حرفهای، تجربه) را طوری قرار دادند که اگر کسی مثلاً در سه مورد امتیاز بالایی بگیرد حتما در مورد آخر امتیاز او کم شود، شایستگیهای تخصصی ترمز رتبهبندی معلمها بود، مخصوصاً برای همکارانی که مدرک تحصیلی لیسانس داشتند. البته اکثر معلمها لیسانس دارند بنابراین خیلیها نمره کامل در این بخش نگرفتند، از موارد دیگر در این بخش تالیف و پژوهش است، مگر چه تعداد معلم فرصت تالیف و پژوهش دارند؟ لذا بخش شایستگیهای تخصصی ترمزی بود که اجازه نمیداد امتیاز یک معلم از رتبه سه بالاتر برود.»
او بیان کرد: «یک مورد دیگر درباره اقدام هدفمند آنها عدم اطلاع رسانی درباره امتیاز هر شاخص بود، این کار هدفمند انجام شد تا همکاران ندانند کدام مدرک خود را بارگذاری کنند. با وجود این برای اینکه تعداد معلمها با رتبه چهار پنج و سه را کاهش دهند بر روی شاخصهایی دست گذاشتند که نیاز به مستند ندارد یعنی همان بخش شایستگیهای عمومی که به صورت خوداظهاری تکمیل شد، مشاهده کردیم همکاری تمام امتیازات مربوط به مستندات را گرفته است اما امتیاز قسمت خوداظهاری را کم کردند، لذا رتبهها را محدود کردند تا بتوانند رتبهبندی معلمان را با بودجهای که دارند تطبیق بدهند.»
Comments
بزرگترین ایرادات طرح رتبهبندی معلمان به روایت فرهنگیان/ آموزش و پرورش دیکتاتوری میکند — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>