بحران سرمایهداری جهانی، پیروزی رییسجمهور راست افراطی در آمریکا و آثار و عواقب آن در ایران! / جواد قاسم آبادی
بدنبال فروپاشی سوسیالیسم واقعاً ناموجود، پایان جهان دو قطبی، متعاقب آن شکست طرح ایجاد امپراتوری سرمایههای جهانی در ایجاد جهان یک قطبی، سیاست حفاظت از سرمایههای بومی بوسیله راست افراطی، در اکثریت غالب کشورهای جهان در حال رشد است.
این لیست که شامل اکثریت کشورهای سرمایهداری در پنج قاره جهان می شود، آنچنان طولانی ست که نویسنده ذکر نام این کشورها را ضروری نمی بیند.
اما در این کشمکش، فشارهای ناشی از قدرت هژمونیک سرمایهداری آمریکا بر دیگر کشورهای جهان، در یک رابطه پیچیده دیالکتیکی باعث رشد راست افراطی در هریک از این کشورها می شود!
می بینیم که این تهدیدات نظامی و دخالت های سیاسی و فشارهای تعرفه ای، در کشورهای دوست و متحد آمریکا باعث گستاخی بیشتر و بالا رفتن محبوبیت راست افراطی حافظ سرمایههای بومی می شود و این رشد افزاینده راست افراطی را بطور مثال در اکثر کشورهای اروپایی مشاهده می کنیم.
اما نکته قابل توجه و تأمل، همچنین افسارگسیختگی راست افراطی در کشورهای متخاصم با آمریکا از جمله در ایران است!
در کشورهای نظیر ایران که سرمایهداری ضد آزادی، زن ستیز و دگراندیش کش رانتی-نظامی، نیم قرنی ست که بر سر کار است و جامعه را درگیر مبارزه پر هزینه شبه ضدامپریالیستی کرده است، سیاست تهاجمی دولت راست افراطی ایالات متحده آمریکا، باعث ثبات قدم و رونق مجدد منطق شکست خورده مبارزه شبه ضدامپریالیستی شده است!
باعث شده است تا رهبران جمهوری اسلامی ایران و فرماندهان سپاه پاسداران حاکمیت ولایتی، بار دیگر بر درستی نظرات استکبار ستیز خود پا کوبند، آزادی و دموکراسی غربی را به سخره گیرند و نغمه محزون «ظهور» صاحب الزمان و پیروزی زودرس بر استکبار جهانی را با صدایی ناهنجار سردهند!
این نخستین بار نیست که با بروز مشکلات اقتصادی و سیاسی در کشورهای پیشرفته سرمایهداری، جمهوری اسلامی ایران حقانیت خود را به رخ جهانیان می کشد و با توجیه حقانیت خود اکثریت ساکنان محروم ایران را با زبانی ناخوش وادار به سکوت می کند و فریاد معترضان را با چاقو و زنجیر و سرب مذاب پاسخ می دهد!
اما دیالکتیک روند کنونی دهکده کوچک جهانی آنچنان است که اگر در کشورهای پیشرفته سرمایهداری سیاست حفاظت از سرمایههای بومی برای رفاه بیشتر و یا حداقل حفظ قدرت خرید شهروندان بوده است، در کشورهای شبیه ایران این بحران ها برای حفظ حاکمیت نامحبوب در قدرت، با تقویت هرچه بیشتر نیروهای نظامی و انتظامی و فقر و فلاکت در پایین و رانت و فساد در بالا اجین و همراه شده است!
فقر و فلاکت در پایین و رانت و فساد در بالا، کاهش قدرت خرید اکثریت عظیم مزد و حقوق بگیران و اوجگیری عدم اشتغال ثابت و دایم، باعث رشد نارضایتی بیشتر و نفرت عمومی از حاکمیت مذهبی ایران شده است و در پایان هر دوره بحرانی، بخش دیگری از مدافعان حاکمیت اثنی عشری امام زمانی اعتماد خود نسبت به این حاکمیت را از دست داده اند و هسته اصلی قدرت کوچکتر و فرماندهان رانت خوار مسلح آن کمتر و کمتر می شوند!
برغم امیدهای حاصل از وعده و وعیدهای دولت ۱۴م و ناتوانی در اجرای این وعده و وعیدها، کمبود انرژی، سقوط ارزش ریال از یک سو و افزایش سرکوب و گسترش دستگیری و شکنجه و اعدام از سوی دیگر ، جمهوری اسلامی خود بمثابه موتور اصلی انقلابی دیگر در ایران، عمل می کند!
در طول تاریخ بشر ملل گوناگون برای حفظ هویت و حیات خود دست به دفاع از خود و انقلاب زدهاند اما نادر مللی را می توان سراغ داشت که در راه آزادی و رهایی از ستم، در طول یک قرن سه بار دست به انقلاب زده باشند!
گویی رسالت آخرین انقلاب قرن گذشته؛ که تنها در عرض پنج روز ملل کشورهای همسایه و حتی برخی ملل جهان را تکان داد؛ و نخستین انقلاب هزاره ۳م بر دوش ملل ساکن ایران افتاده است!
انقلابی که اینبار بی تردید بکمک جهان موازی دیجیتالی اقتصاد و سیاست و فرهنگ دهکده کوچک جهانی را زیر و زبر خواهد کرد!
برای مشارکت در این تحول کیهانی آرام و صبور و پیگیر باشیم!
جواد قاسم آبادی
آموزگار تبعیدی
بهمن ماه ۱۴۰۳
درباره مقاله سایت خبری امپریالیستی بی بی سی در مورد اینکه ترامپ گول تبلیغات روسیه را خورده و روسیه شروع کننده جنگ بوده است.
گرچه این فاکت غیر قابل انکار است که روسیه به اوکراین تجاوز کرده، اما تحقیقات و مقالات زیادی وجود دارد که نشان میدهد اختلافات دروتی اوکراینی ها از مسائل اجتماعی مثل مردسالاری، بردگی مزدی و غیره، به روسی هراسی و قومگرایی کشیده شد که دلیلش رقابتهای درونی آلیگاروشهای وابسته به روسیه و امریکا و کشورهای غرب اروپا بود. کودتای سرنگون کننده نوکر روسیه و آوردن نوکر آمریکا و بعد نوکری دیگر مثل زلنسکی بحران سیاسی و اجتماعی اوکراین را افزایش داد و روسیه را وادار کرد که برای منافعش به اوکراین حمله کند (کاری جنایتکارانه) و دقیقا چیزی بود که دولت بایدن و سایر امپریالیستهای غربی میخواستند.حال ترامپ این را بزبان ساده و عامه پسند بیان کرده که روش او برای پیش برد نقشه کشی های استثمارگرانه اش است.
وقتی حزب کمونیست شوروی سرنگون شد، ایالتهایی زیادی از آن دولت امپریالیستی جدا شدند و جنگی هم نشد. اما ناتو به پیشروی به جانب شرق ادامه داد و حتی حاضر نشد دو ایالت روس نشین اوکراین را برای صلح به روسیه بدهد تا کار به آدم کشی کشیده نشود.
امپریالیستهای غربی بهتر از جمهوری اسلامی و امپریالیستهای شرقی نیستند و آخرین نمونه سیاستهایی آنها را میتوان در ارتباط با غزه دید که بغایت جنایتکارانه بود.
زنان و کارگران ایران گول بی بی سی و سی ان ان، بایدن و ترامپ و سران اتحادیه اروپا و دولت انگلیس ودولت جمهوری اسلامی و چین و روسیه و غیره را نخورند و خود را با آنارشیسم کمونیستی آشنا کنند تا آگاهی لازم برای از بین بردن تمام انواع بدی ها را بدست بیاورند. به مردسالاران و اربابان بردگی مزدی باید بدبین بود نه خوشبین. آنها ممکن است رفاه بیاورند و یا آزادی سیاسی و عقیده بدهند اما فقط برای این است که استثمار کنند و زبان ببرند.
بعضی ها حرف از آزادی بیان و دموکراسی در غرب می زنند و تبلیغات طبقات حاکم آنجا را تکرار میکنند. آزادی ابزار میخواهد که در غرب بر اساس مالکیتها بر وسایل تولید است و در انحصار سرمایه داران قرار دارد و جایی برای مخالفت با این انحصارات مالی بر آزادی ها وجود ندارد و آنرا متعلق به مردسالاران، سرمایه داران، امپریالیستها و بقیه کرده است. گول نخورید. آزادی با از بین رفتن فرهنگ سلطه جویی و استثمار نیروی کار ممکن است و بس.
آنارشیست
در ارتباط با جنگ هی میگویند که چرا اروپا و اوکراین در مذاکره صلح شرکت نکرده اند. لاوروف بخوبی جواب این امپریالیستها را داده است. او گفت آنها طرفدار صلح نبودند و نیستند. که حرفی درست است.
دلیل تجاوز روسیه به اوکراین حمایت کشورهای اروپائی از آلیگاروشهای غیر روسی علیه آلیگاروشهای روسی در اوکراین، بدون قبول توافق، بود. قرار بسته بودند که دولت اوکراین در شرق اوکراین روسی هراسی نکند اما به قرارشان پایبند نبودند تا اینکه بعد از موفقیت کودتای (انقلاب مخملی) آمریکائی ها در اوکراین، زلنسکی آمد تا اوکراین هم عضو ناتو شود که این به معنای آوردن سلاح اتمی هم هست. روسها هم دیدند شطرنج را دارند می بازند بازی را بهم زدند و شروع کردند به حل مسئله از طریق نظامی. حالا امپریالیستهای روسها در گل مانده اند و سرمایه داران ترامپی می بینند که میتوانند از طریق صلح کلی امتیاز از اوکراین و روسیه و اروپا بگیرند. این اصل بازی سرمایه داران غربی و شرقی بوده در اوکراین تا به امروز بوده است.
نتیجه این بازی ها کشته شدن احتمالا یک میلیون جوان و کارگر اوکراینی و روسی و بقیه جنگجویان گرسنه از مناطق مختلف جهان بوده است. هر چه زودتر این جنگ تمام شود بنفع زنان و کارگران روسی است بشرطی که باعث پیدایش جنگ دیگری نشود که معلوم نیست. خوب بود این جنگ از طریق شورش انقلابی و یا لااقل ضد جنگ در اروپا و آمرکا صورت میگرفت اما متاسفانه اکثر زنان و کارگران اروپائی مطیع و تابع اربابانشان هستند و منافع خود را درست تشخیص نمیدهند و میلیون میلیون در انتخابات احمقانه آنجا شرکت کرده ارباب حاکم میکنند. چهره شیک و لخت هنر غربی گولتان نزند، به همان عنترکیبی چادر و مقنعه است.
آنارشیست
جای “دیالکتیک” در مقاله بگذارید “منطق” خواهید دید در معنای جمله تغییری حاصل نمی شود.
برای این نوع مارکسیستها، “دیالکتیک” شده کم گوئی و نگفتن. وقتی نمیتوانند توضیح بدهند میگویند دیالکیتک ش پیچیده است، اما قرار بود دیالکتیک یک مسئله پیچیده را قابل فهم کند!! مفاهیم در علم برای قابل درک کردن روابط ابداع می شوند. وقتی از اوباما پرسیدند که چرا از اسرائیل دفاع میکردی و چرا الان از اسرائیل دفاع میکنی گفت: مسئله پیچیده ای است!!!
این بود در مورد قسمت عبارت پردازانه مقاله. در ارتباط با پیام سیاسی مقاله،
نویسنده کماکان بر ضرورت انقلاب دموکراتیک اصرار دارد چون اگر نداشت از رهائی کارگر و انقلاب سوسیالیستی و یا کمونیستی میگفت، نه آزادی بطور کلی که دیدگاه بورژواهاست و بری از مفهوم طبقه و استثمار نیروی کار است. انقلاب بورژوا دموکراتیک در ایران انقلاب نیست بلکه دست بدست شدن قدرت سیاسی از دست اربابان اسلامی به اربابان سکولار است، یعنی درست کردن جامعه ای مثل پاکستان، هندوستان، ترکیه و کشورهای آمریکای لاتین و غیره که در تمام آنها زنان و کارگران استثمار می شوند و تمام سرمایه دارانشان بعلت ضعف تاریخی وابسته به سرمایه داران بزرگ جهان هستند.
جالب است که مارکسیستها همه مارکس خود را فراموش کرده اند و فرصت طلبانه از کلمه “مردم”، “خلق” و “شهروند” استفاده میکنند – انگار که جامعه ایران جامعه فئودالی است. به این میگویند تنزل عقیدتی و پناه بردن به ایدئولوژی بردگی مزدی.
در مورد امپریالیسم، به کامنت زیر مقاله (ترجمه) “وحشت بره ها” از آقای شروین احمدی مراجعه کنید.
فکر کنم ترامپ بورژوا لیبرالها را و مارکسیستهای هوادار آنها را سخت قافل گیر کرده و آنها فکر میکنند که پدیده جدیدی آمده در حالیکه این پدیده همیشه وجود داشته و عملکردش را در اعمال اربابان دموکرات غربی در ارتباط با مستعمرات و نومستعمرات میتوان بخوبی نشان داد.
بازی تندرو و لیبرال و مترقی و غیر مترقی و سکولار و مذهبی بازی با ذهن زنان و کارگران است تا آنها متوجه منافع طبقاتی خود نشوند.
مسئله جامعه استثمار نیروی کار و سلطه گری است.
آنارشیست