اخراج مهاجرین افغانستان؛ برگ دیگری از جنایات جمهوری اسلامی!
در سالهایی که افغانستان در آتش جنگ، اشغال و بنیادگرایی اسلامی میسوخت، میلیونها انسان بیپناه، تنها راه نجات را در فرار از کشور و پناه بردن به کشورهای همسایه خود دیدند و بسیاری از آنان به ایران پناه آوردند در حالیکه بخوبی می دانستند از جهنمی به جهنم دیگری پا میگذارند و پا به کشوری میگذارند که خود درگیر بحرانهای عمیق اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است؛ کشوری که میلیونها تن از شهروندانش در همین سالها، برای فرار از خفقان، تبعیض ، فقر ،بیکاری و برای یافتن آیندهای بهتر، از آن گریختهاند و پناهجوی کشورهای دور و نزدیک شدهاند. اما دردناکتر آنکه، مردم بی پناه افغانستان با وجود آگاهی از وضعیت دشوار شرایط زندگی در ایران مجبور به این کوچ اجباری شدند . این مهاجرت از سر ناچاری و برای زنده ماندن است. وقتی پناه آوردن به کشوری که بخشی از مردمش برای فرار از فقر، سرکوب و آیندهی مبهم، از کوه و دریا میگذرند تا شایدبرای ادامه زندگی به نقطه ای امن از این جهان برسند تنها راه برای زنده ماندن میشود، نشان دهنده عمق فاجعه بار این مهاجرت هست.
در این مهاجچرت اجباری، برای سالها، مهاجرین افغانستانی در ایران توسط صاحبکاران و سرمایه داران بیرحم و استثمارگر بهعنوان نیروی کار ارزان به کار گرفته شدند؛ در سختترین، طاقتفرساترین و کمدرآمدترین مشاغل، بیهیچ حمایت قانونی، استثمار شدند. در بخشهایی چون ساختمان، کشاورزی، نظافت و خدمات شهری، با کمترین دستمزد نیروی کار خود را در اختیار کارفرمایان سودجو قرار دادند، در حالی که بسیاری از آنان حتی از ابتداییترین حقوق انسانی مانند ثبتنام فرزندانشان در مدرسه یا دسترسی به خدمات درمانی اولیه محروم بودند. در سکوت رسانهها و در شرایطی که دیکتاتوری حاکم شنیع ترین ایده های نژاد پرستانه را علیه شدن رواج می دهد ، این انسانهای شریف سالیان درازی را زیر بار تبعیض ساختاری، نگاههای تحقیرآمیز و سیاستهای بیرحمانهی حکومتی سپری کردند؛ بیصدا، اما مقاوم، در دل جامعهای که از رنجشان نان خورد، بیآنکه دردشان را به رسمیت بشناسد
اکنون، که امپریالیسم آمریکا با دسیسه بازی آشکار طالبان را بر مردم افغانستان حاکم نموده است و این کشور زیز سلطهی طالبان یکی از تاریکترین دورههای تاریخی خود را میگذراند، رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی تصمیم به تشدید اخراج گسترده و اجباری مهاجرین افغانستانی گرفته است. این تصمیم نهتنها عمیقاً غیرانسانی، بلکه بهوضوح ناقض اصول ابتدایی حقوق بشر است. در افغانستان امروز نه امنیتی وجود دارد، نه فرصت شغلی، و نه حتی امکان تحصیل برای دختران. بسیاری از این مهاجرین سالهاست در ایران زندگی میکنند و فرزندانی دارند که هرگز افغانستان را ندیدهاند. بازگرداندن آنان به کشوری جنگزده، فقیر و تحت حاکمیت ترور، نه “بازگشت به وطن”، که پرتاب آگاهانهی آنان به دل فاجعه است. مهاجرین افغانستانی در ایران، انسانهاییاند که سالها در سایهی تبعیض، بهرهکشی و سکوت زیستهاند و امروز نیز در آستانهی فاجعهای دیگر، بیدفاع رها شدهاند.
مهاجرین افغانستانی بهویژه در دو دههی گذشته، عمدتاً در مشاغل سخت و با دستمزد پایین، بدون بیمه یا قرارداد رسمی مشغول به کار بودهاند. کارفرمایان – از بخش خصوصی گرفته تا موسسات دولتی – با نگاه ابزاری به این مهاجران، آنان را بهمثابه “نیروی کار ارزان، مطیع و قابل جایگزینی” تلقی کردند . در بسیاری از موارد، فرزندان این خانوادهها از تحصیل در مدارس دولتی منع شدند؛ زنان از خدمات بهداشتی محروم ماندند و حتی بسیاری از این مهاجران با وجود تولد در ایران، هیچگونه مدارک اقامتی، دریافت نکردند.
در سالهای اخیر، با روی کار آمدن دوبارهی طالبان در افغانستان، این کشور به یکی از خطرناکترین نقاط جهان برای زندگی، بهویژه برای زنان و اقلیتها بدل شده است. آموزش دختران ممنوع شده، روزنامهنگاران تحت تعقیب قرار گرفتهاند، و فقر و گرسنگی دامان میلیونها نفر را گرفته است. در چنین شرایطی، سیاستهای جدید رژیم جمهوری اسلامی مبنی بر اخراج گستردهی مهاجران افغانستانی از ایران ، نه فقط غیرانسانی، بلکه اقدامی خطرناک، ضد حقوق انسانی است. بازگرداندن انسانها به سرزمینی که در آن تهدید جانی، سرکوب فرهنگی و مرگ تدریجی در کمین است، چیزی جز مشارکت در یک جنایت نمی باشد.
مهاجرین افغانستانی، قربانیان چند لایهی تاریخ معاصرند: قربانی جنگ، قربانی استعمار نوین، قربانی بنیادگرایی، و اکنون، قربانی تبعیض و اخراج از کشوری که سالها باهزاران رنج و مشقت در آن کار و زندگی کرده اند.
در پی واقعه یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، ایالات متحده آمریکا با همراهی ائتلاف بینالمللی خود ساخته اش ، به بهانهی نابودی القاعده و سرنگونی طالبان، تهاجم نظامی گستردهای را در افغانستان آغاز کرد ، ارتش متجاوزی که با بهانه صدور دمکراسی و مبارزه با تروریسم در طی بیست سال جنگ تنها دستاوردش ، بازتولید فساد ساختاری و ایجاد وابستگی شدید سیاسی، اقتصادی و امنیتی به قدرتهای خارجی بود که در نهایت با به جا گذاشتن یک ارتش مجهز به سلاح های آمریکایی طالبان جنایتکار را به قدرت نشاند و مردم بی پناه افغانستان را گرفتار سیاه ترین نوع حکومت در تاریخ بشری نمود . بازگشت طالبان به قدرت، برای مردم محروم افغانستان بهویژه زنان، اقلیتها و روشنفکران، به معنای آغاز دور جدیدی از سرکوب و تاریکی بود. حق آموزش دختران در اغلب نقاط کشور ممنوع شد. زنان از حضور در بیشتر مشاغل منع شدند. رسانهها سانسور و تعطیل شدند، و اعتراضات مسالمتآمیز با خشونت سرکوب گردید. اکنون میلیونها افغان در فقر، بیکاری، ترس، و محرومیت از ابتداییترین حقوق انسانی به سر میبرند و سالهاست که مردم افغانستان نه به دنبال رویاهای اقتصادی، بلکه صرفاً برای زنده ماندن کشورشان را ترک کردهاند و آواره کشورهای دیگر شده اند .
تحت حاکمیت طالبان، شرایط زنان افغانستان رو به وخامت بیشتری گذاشت ، زن نه شهروند، نه انسان کامل، بلکه موجودی تعریفشده در سایهی مرد است؛ از صحنهی اجتماع طردشده، از آموزش محروم، و از حق انتخاب زندگی شخصی خویش نیز بینصیب ماند. بسیاری از زنان تنها در بخش سلامت آنهم با محدودیتهای شدید اجازه کار دارند. زنان از سفرهای بینشهری بدون همراه مرد (محرم) منع شدهاند، و در بسیاری از ولایتها حتی اجازه خروج بدون حجاب کامل ندارند. عملاً، زن افغان به اسیر خانگی بدل شده است. آمار ازدواجهای اجباری، کودکهمسری و خشونتهای خانوادگی افزایش یافته است. بسیاری از دختران، برای جلوگیری از ازدواج اجباری یا فرار از محدودیتها، دست به خودکشی زدهاند. گزارشهای سازمان ملل حاکی از وخامت عمیق وضعیت روانی و اجتماعی زنان در افغانستان است.
مردم زحمتکش ایران، کارگران، زنان، و همهی نیروهای آگاه و آزادیخواه نمیتوانند و نباید در برابر این ستم آشکار سکوت کنند. وظیفهی ماست که صدای اعتراض مهاجرین و پناهندگان افغان باشیم و در برابر این تهاجم بیرحمانه به مردم ستمدیده افغان ایستادگی کنیم. مهاجرین افغانستانی، “بیگانه” نیستند؛ آنها بخشی جداییناپذیر از بافت تاریخی، فرهنگی و اجتماعی این منطقهاند. رنجهای ما مشترکند ، و دشمن طبقاتی ما نیز یکیست. معیار نه شناسنامه، که رنج مشترک و مبارزهی مشترک است؛ پیوندی که کارگران و زحمتکشان افغانستان و ایران را به هم گره میزند، باید پایهی اتحاد و همبستگی ما باشد.
سارا نیکو- 3 جولای 2025
****************************
با حمایت و پشتیبانی از افغانها، سدی در مقابل
اخراج و رفتارهای ظالمانه جمهوری اسلامی
با آنان ایجاد کنیم!
رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی به دنبال جنگ 12 روزه با رژیم اشغالگر اسرائیل موج بزرگی از افغانستان ستیزی براه انداخته و در یک اقدام وحشیانه و نژادپرستانه شروع به اخراج فلهای افغانستانیها مقیم ایران نموده است. گرچه قبل از جنگ ارتجاعی اخیر هم، اخراج دسته جمعی پناهندگان و مهاجران افغانستانی در جریان بود اما این بار جمهوری اسلامی از نعمت این جنگ ضد خلقی دستاویز جدیدی برای خود ساخته و با بستن اتهام واهی “عناصر اصلی جاسوسی و شبکه نفوذ” به دستگیری و اخراج این بی صداترین بخش جامعه یعنی مهاجرین افغانستانی دست زده است. از قرار دیکتاتوری حاکم قصد دارد همه ضعف و خواری و زبونیای که در این جنگ از خود بروز داد را با قلدر نمائی علیه پناهندگان بیدفاع افغان و با زدن اتهام جاسوسی برای اسرائیل جبران کند.
در جریان این موج شاهد رفتارهای وحشیانه ای با پناهندگان افغانستانی هستیم که حتی دارای مدارک قانونی مهاحرت میباشند. نیروهای سرکوبگر دیکتاتوری حاکم با شیوههای شدیداً ددمنشانه و غیر انسانی پناهجویان و پناهندگان را بازداشت و در اردوگاههای فاقد هر گونه امکانات اولیه ضروری زندگی، زندانی نموده و سپس مبادرت به اخراج آنها می کنند. در میان اخراج شدگان انسانهائی حضور دارند که در ایران به دنیا آمده و ساکن این کشور بوده و سالها در این کشور کار کرده و برای خود زندگی شکل داده اند.
رژیم دیکتاتور حاکم، برای این که زمینه اخراج افغانستانیها در افکار عمومی را فراهم نماید با تبلیغات دروغین سعی در اشاعه نژاد پرستی در جامعه دارد تا بتواند این ایده باطل که افغان ها عامل اسرائیل هستند را در جامعه جا بیندازد. اما بی پایه ترین اتهام به این انسانهای ستمدیده، اتهام جاسوسی برای اسرائیل می باشد در حالکیه به واقع جاسوس ها و نفوذی های اسرائیل در بالاترین رده های نظامی و دولتی جمهوری اسلامی قرار دارند و نه در میان انبوه انسانهائی که از شرایط دهشتناکی که امپریالیستها و طالبان در افغانستان به وجود آورده اند فرار کرده و به کشور همسایه خود پناه آوردهاند.
موج پناهندگی و مهاجرت اجباری مردم افغانستان به ایران در چند دهۀ اخیر در شرایطی اتفاق افتاده که رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی در 45 سال گذشته با حمایت از دار و دسته های مجاهدین افغان و سایر گروههای وابسته و مرتجع بنیادگرا، یکی از عوامل اصلی جنگافروزی و کشتار و جنایت و نابودی کار و حیات توده های محروم افغان و آوارگی آنها بوده است.
در طول چند دهۀ اخیر، اکثریت پناهجویان و پناهندگان و مهاجرین افغان در بدترین و ظالمانه ترین شرایط زندگی در ایران، با فروش نیروی کار خود کوشیده اند تا حیات خود و خانواده شان را سرو سامان دهند و به همین دلیل هم آنها جزئی جدائی ناپذیر از کارگران ایران به حساب می آیند.
چریکهای فدائی خلق ضمن محکومیت رفتارهای سرکوبگرانه جمهوری اسلامی با افغانهای های مقیم ایران، از حق پناهندگی و زندگی آنها دفاع نموده و بر این باورند که باید در مقابل موج اخراجی که سردمداران جمهوری اسلامی علیه افغان ها به راه انداخته موجی از حمایت و پشتیبانی ازاین انسانهای بیپناه را سازمان داد و کوشید سدی در مقابل اخراج آنها که جمهوری اسلامی به بهانه های واهی به آن مبادرت کرده ایجاد نمود. وظیفۀ جوانان و نیروهای آگاه و مبارز ایرانیست که در مقابل موج اخراج وحشیانه افغانهای مقیم ایران توسط رژیم ضدخلقی جمهوری اسلامی بایستند و این سیاست فاشیستی و ضد انسانی حکومت را افشاء و محکوم کنند.
جمهوری اسلامی، ماحصل گوادلوپ ننگت باد! مرگت باد!
نابود باد سلطه ننگین طالبان چه در تهران و چه در کابل!
پیروز باد همبستگی مبارزاتی بین همه خلقهای منطقه!
چریکهای فدائی خلق ایران
12 تیرماه 1404 برابر با سوم جون 2025
Comments
اخراج مهاجرین افغانستان؛ برگ دیگری از جنایات جمهوری اسلامی! — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>