اپوزیسیون چپ و دمکراسی در ایران
فرامرز دادور
.
در مقابل جنبش هایِ دمکرات و چپ ایران که برایِ آینده ای آزاد، عادلانه و پلورالیستی تلاش میورزند، در میان مقولاتِ مهم سیاسی، بررسیِ موضوعات دمکراسی و عدالتِ اقتصادی بسیار حیاتی هستند. در این میان، جنبش چپ در راستایِ اهدافِ اساسی سوسیالیستی و با توچه به وجودِ واقعیاتِ عینی و سطحِ ذهنیات مردم و در تقویت ارزشهایِ مترقی، بهتر میتواند در کنارِ سایرِ نیروهایِ دمکراتیک مبارزات هدفمند خود را بجلو ببرد. اگر بر این واقعیت پی برده شود که تحولاتِ فکری در راستایِ ایجادِ انقلابِ اجتماعی عمدتا در یک مسیرِ پر پیچ و خم و در مقابلهِ پیروزمند بر موانعِ سیاسی از سوی طبقه سرمایه دار و حکومتِ مدافع آن و در امتدادِ ایجاد اعتقاد و تلاشِ مصمم و آگاهانه در میانِ بخش بزرگی از جمعیت انجام میگیرد و مبارزاتِ جنبشی در ایران هنوز “برایِ قوی تر شدن محتاج به زمان و آموزش” دارد (اخبارِ روز: ۱۰ فوریه، مازیارِ گیلانی نژاد) ، در آنصورت، اعتقاد به استقرارِ دمکراسی اهمیت زیادی پیدا میکند.
در آنصورت، اگر هدف اساسی در مقابل کلیت اپوزیسیون مردمی و بویژه بخشِ چپِ آن، نیل به دمکراسی باشد، پس برای جنبش چپ مهم است که ایده های گسترده تر و رادیکال تر خود را نیز در راستای تعمیق این ارزشهای دمکراتیک و عادلانه ترویح نماید. البته در این مورد از سویِ برخی از گرایشهایِ سوسیالیستی مقاومت انجام میگیرد که پدیدهِ دمکراسی را همجون مناسباتِ اجنماعیِ سازگار با فرماسیونِ اقتصادیی سرمایه داری ارزیابی نموده، استقرارِ آنرا برایِ پیشرفتِ انسانیِ جامعه ضروری نمیدانند. اما برایِ سوسیالیستهایِ واقعگرا وظیفهِ سترگ این است که به اهمیتِ استقرارِ دمکراسی در هر سطحِ آن دامن زده، وجود آنرا برایِ ایجادِ یک جامعهِ انسانی برجسته نمایند.
هم اکنون در ایران، تحتِ لوایِ اختناقِ مذهبی و سیاسی از سویِ حکومتگران جمهوری اسلامی، مبارزاتِ توده های مردم در عرصه های مختلفِ اجتماغی و از جمله کارگری، زنان و حقوقِ بشر عمدتا مملو از فریادهای دمکراسی خواهی (ب.م. برایِ آزادیِ بیان و تشکل، اجرایِ قوانین بطورِ شفاف، آزادی انتخابات و …) و عدالتخواهی (ایجادِ موازین درست و منصفانه جهتِ توزیعِ عادلانهِ درآمد نفت و دیگر ثروتهای اجتماعی) میباشد. برایِ مثال، در بیانیهِ اعتراضیِ ۶ اسفند از سویِ شورایِ هماهنگیِ تشکلهایِ صنفیی فرهنگیان ایران که از فرهنگیان خواست تا در روزهای ۱۲، ۱۳ و ۱۴ اسفند از حضور در کلاسهایِ درس خودداری نمایند، به مطالباتی مانندِ آزادیِ فعالانِ صنفی فرهنگی از زندان، رفع موانعِ قانونی جهت فعالیت رسمی و آزاد تشکلعایِ صنفی، افزایش در بودجهِ آموزش و پرورش، ارتقاء حقوق بازنشستگان به بالاتر از حد خطِ فقر، ضرورت بیمه کارآگاه، توقف سیاست پولی سازی مدارس و اجرای اصل ۳۰ قانون اساسی میپردازد.
در میانِ اقتصاد دانانِ مردمی و چپ در داخلِ کشور راه حل هایِ مترقی برای خلاصی از گردابِ مالی-مستقلاتی مطرح میگردد که از جمله بانک مرکزی میباید بر توسعه اقتصادی “نظارت دمکراتیک”داشته”، نظام اقتصادی-اجتماعی به “تصمیمهای برنامه ای دمکراتیک” پاسخگو گردد. در میانِ نیروی کار تشکلهای مستقل بوجود آیند و در حیطهِ پولی و مالی “نظارت برنامه ای و دمکراتیکی” استقرار یابد (فریبرز رئیس دانا، حباب های مالی و شهر طبقاتی:اخبار روز،۸ قوریه۲۰۱۹). در رابطه با جنبش کارگری مازیار گیلانی نژاد، عضو سندیکای کارگران فلزکار مکانیک ایران معتقد است که برای مقابله با معضلات عمده در جامعه مانندِ “کارتن خوابی، اعتیاد، تن فروشی، گرانی، فقر، بیکاری،…کودک آزاری…افزایش زندانیان صنفی، مدنی، سیاسی و عقیدتی”، یکی از راهکارها ایجاد “همبستگی و داشتن سندیکاه های کارگری” است که به نوعی در برخی از محیط های کاری مانند “چادرملو، سنگ رود، آق تپه، هپکو، آذر آب، هفت تپه و فولاد” شکل گرغته اند. (اخبار روز: ۱۰ فوریه ۲۰۱۹).
بدین صورت، برای فعالانِ چپ مهم است که اتفاقا بر روی مدار کارزار برایِ دمکراسی، استراتژی مبارزاتی برای سوسیالیسم را، نیز به پیش ببرند. نکتهِ حیاتی در اینجا این است که در جوامعِ امروزین که پدیده های متعددِ اجتماعی و تکنیکی در زندگی مدرن سرنوشت ساز هستند، نمیتوان بدونِ برخورداری از مناسباتِ دمکراتیک در ادارهِ سیاسی و اجتماعی، مشارکتِ توده ها در امور جامعه را مهیا نمود. اگر در سرمایه داری، مصدرِ اختیارات در حیطهِ نفوذِ صاحبانِ ثروت و حکومت مداران است، در جامعهِ انسانی تر سوسیالیستی و مورد نظرِ ما، این امر به عهدهِ مردم (که اکثریت آنها کارگر، زجمتکش و محروم هستند) قرار میگیرد. در صورت اعتقاد به دمکراسی مشارکتی، آیا چگونه میتوان به مقولهی دمکراسی توجه لازم را ننمود. بر این اساس است که برایی اپوزیسیونِ مردمی و بویژه بخشِ چپ آن اعتقاد به دمکراسی میباید در مصدر اشتراکات سیاسی قرار گیرد.
بر مبنای وجود یک نگاه معقول به واژه دمکراسی و اعتقاد به سیال بودنِ ظرفیتِ آن و در عین حال توجه به امکانِ پدیدار گشتنِ نوعی از آن در ایران، مهم است که که به فرایندهایِ های سیاسی متناسب با آن نیز توجه داشت. اگر به شناختِ مرکزی رسیده باشیم که استقرارِ هر درجه از دمکراسی (در اشکال سیاسی، اقتصادی و اجتماعی) در ایران مفید است اما از دیدگاه چپ، هدف اصلی نیل به دمکراسی اجتماعی و متناظر با مالکیت اجتماعی میباشد، پس در این رابطه مهم است که استراتژی مبارزاتیِ منعطف با واقعیتهای سیاسی و اجتماعی اتخاذ گردد. بنابراین اهمیت دارد که در برنامهِ یک جریانِ چپ (حزب، سازمان و گروه)، ترکیبی از ایده هایِ کوتاه مدتِ دمکراتیک و استذاتژیکی سوسیالیستی نهفته باشد. بدین صورت که نیل به یک جمهوری (ساختارِ سیاسیِ مبتنی بر حق رایِ عمومی برایِ مقامات اداری، تحت وجود قوانین شفاف) سکولار و حقوقی بشری که از سویِ بخشهایی از اپوزیسیون دمکرات (غیر چپ) قابل پذیر است، میتواند ظرف مشترکی برای همکاری بین آنها گردد.
البته، شکل گیریِ یک سازمان سیاسیِ چپ جهتِ مبارزه برای دمکراسی عمیقتر و سوسیالیسم یک ضرورت است. بدین معنی که اگر برای طرفداران صلح، آزادی و عدالت اقتصادی روشن است که مناسباتِ استثمارگرانه و ستمگرانهِ سرمایه داری مانغ اصلی برایِ ایجاد یک جامعهِ واقعا انسانی است در آنصورت وجودِ نهاد ها و تجمع هایِ دارای برنامه و استراتژی جهت سازماندهیِ برایِ گذار به سویِ سوسیالیسم حیاتی است. گقنه میشود که از دی ماه ۱۳۹۷ ببعد در میان اکثریت مردم توهم به اصلاح طلبان فروریخته و آنها خواستار سرنگونیِ نظام موجود هستند. سوال این است که آیا این اکثزیت خواستارِ سوسیالیسم (دمکراسیِ مشارکتی و مالکیت اجتماعی)، نیز است؟ جواب به این پرسش مثبت نیست. نیلِ به این مرحلهِ غنی تر در جامعه، به پیروزیِ یک انقلابِ دمکراتیک و زمینه ساز برایِ ارتقائ آگاهی و شناختِ بیشتر در میانِ توده هایِ مردم از امورِ جامعه، در سطجِ زیادی به وجودِ گروه هایِ توانمندِ سوسیالیستی نیاز دارد.
فرامرز دادور
۴ مارس ۲۰۱۹
Comments
اپوزیسیون چپ و دمکراسی در ایران<br>فرامرز دادور — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>