اول ماه مه, روز همبستگی جهانی کارگران
روشنگری:11 ارديبهشت, اول ماه مه روز همبستگی جهانی کارگران در حالی در کشور ما فرا می رسد که طبقه کارگر ايران همچنان در شرايطی بسيار سخت و طاقت فرسا قرار دارد: بحران ورشکستگی واحدهای توليدی به خاطر گسترش قاچاق و بازار سياه, و بی ظرفيتی دولت نفتی در اولويت دهی به رشد صنايع و توليدات همچنان از کارگران قربانی می گيرد و آنها را به صفوف بيکاران پرتاب می کنند. قوانين ظالمانه ضد کارگری و حذف هر گونه حمايت قانونی برای کارگران کارگاههای کوچک در کشوری که بخش مهمی از نيروی کار در کارگاههای کوچک شاغلند, قدرت چانه زنی کارگران را بشدت کاهش داده است, در حوزه خدمات, شرکت های غارتگر پيمانی بشدت کارگران را به قيمت بسيار ناچيزی مورد بهره کشی قرار می دهند. کارگران نه حمايت قانونی دارند, نه دستمزدهايشان کفاف ابتدايی ترين مايحتاج زندگی را می دهد, نه حق اعتراض دارند, نه حق تشکل مستقل. و در کشوری با درآمدهای نجومی نفتی با فقر و تهيدستی و استثمار شديد دست به گريبانند.
درست در چنين شرايطی تمام توجه جناح های حکومتی متوجه نحوه خصوصی سازی صنايع پايه ای مربوط به اصل 44 قانون اساسی و در واقع چگونگی اختصاصی سازی اين صنايع است. همه اين ها در حالی است که تاثيرات تحريم های جهانی ايران به تدريج و حلقه به حلقه بر اين فرايندهای مخرب و بحران مزمن اقتصاد ايران سوار می شود و چشم اندازی تيره تر از وضع فجيع حاضر برای آينده نيروی کار کشور رقم می زند.
با توجه به اين چشم انداز است که تلاش و مبارزه برای استيفای حقوق کارگران اهميتی صد چندان می يابد. در حال حاضر هر اقدامی برای متشکل کردن کارگران؛ رساندن صدای حق طلبی آنها به گوش برادران و خواهران طبقاتی شان در داخل کشور و در سطح بين المللی, ؛ تقويت همبستگی واقعی ميان کارگران و همبستگی کارگران با ساير جنبش های اعتراضی در کشور اقدامی است عليه رژيم و در جهت تضعيف آن.
در اين راستا طبعا تاکيد بر مطالبات بی واسطه به عنوان کليدهای پيوند با جنبش کارگری و اتصال آن با جنبش عمومی ضد استبدادی و مطالبات عمومی و سراسری خود کارگران
اهميت کليدی دارد.
حقيقت اين است که چنين مبارزه ای بسيار دشوار است و انتظار حصول نتايج کلان در سقف زمانی ناچيز نمی توان از آن داشت, چرا که ارتجاع حاکم, ای بسا بهتر از دشمنانش خطرات يک جنبش گسترده, خودآگاه, و سازمان يافته کارگری را در کشور ما درک می کند و قطعا همچنان که تاکنون کرده است از همه ترفندها و ابزارهای خود از سرکوب مستقيم و لجام گسيخته و دستگيری و زندان فعالان کارگری و اخراج از کار و تبديل کردن زندگی فعالين به جهنم واقعی گرفته, تا تصويب قوانين ضد کارگری گسترده تر و بکارگيری اهرم های اقتصادی تازه تری بسود کارفرمايان و شاق تر کردن شرايط کار برای جلوگيری از همبستگی و اتحاد طبقاتی کارگران ايران بهره برداری خواهد و اين جنگ را به وسيع ترين شکلی ادامه خواهد داد. با اين حال اميد واقعی به چرخش پايه ای اوضاع در مسير رهايی مزدوحقوق بگيران ايران از شرايط طاقت فرسای کنونی و شکل گيری چشم انداز يک نظم دموکراتيک در کشور ما يادآور ضرورت بی چون و چرای تلاش و مبارزه بيشتر در جهت متشکل و متحد کردن کارگران ايران و کمک به خودسازمان يابی نيروی کار کشور است. مبارزه سياسی با استبداد وحشی و تماميت گرای حاکم, طبعا حلقات متعددی دارد. اين مبارزه عملا رشته ای وسيع از مبارزات منفرد در جوانب و سطوح گوناگون را دربر می گيرد. با اين حال در ميان همه اين سطوح و همه اين جوانب و تمام اين رشته ها, اولويت واقعی و حياتی, چنان که فعالين کارگری نيز بارها و بارها تاکيد و تشريح کرده اند, کمک به خودسامان يابی مزدوحقوق بگيران کشور است.
این بیانیه میخواهد از روز کارگر برای درست کردن دولت دموکراتیک بورژواهای مصدقی استفاده کند.
انقلاب کمونیسی آنارشیستی در هر شرایطی ممکن است و نیاز به لطف شما بورژوا لیبرالها ندارد.
آنارشیست