بهمناسب چهل و ششمین سالگرد شکست انقلاب بهمن، در کجا باید رقصید؟
تقی روزبه
بهمناسب چهل و ششمین سالگرد شکست انقلاب بهمن، در کجا باید رقصید؟
خامنهای در سخنان اخیرش ضمن ردسیاست مذاکره گفت که مشکلات داخلی هستند و به دولت بسیارامیدوارم که بتواند مشکلات معیشتی مردم را کم کند. این عبارت فشرده از بیانات او در آستانه چهل و ششمین سالگردنظام، بهصراحت چندنکته را عیان می کند:
۱- خامنه ای مجدا آدرس «بن بست» بارها آزموده شده را می دهد. یک باردیگر ثابت می شود که حکومت اسلامی هیچ گاه قرار نیست به وضعیت عادی و باصطلاح نرمالیزه شدن برگردد. چرا که تحقق پارادایم اسلام سیاسی و راهبردسه گانه جامعه اسلامی، دولت اسلامی و تمدن اسلامی، اساسا وجود و بقاء و بسیج توان خویش را در گرو تداوم وضعیت اضطراری نه جنگ نه صلح با جهان جستجو می کند و بهمین دلیل سیاست دوقطبی سازی مداوم بین خود را راز بقاء ولو زوال یابنده خود می داند. حتی تغییر وضعیت به حال نرمالی چون دیگر حکومتهای منطقه برای او در حکم مرگ و رو به قبله خوابیدن است، حتی زمانی که حکومت در ضعف ترین نقطه خود کل حیات خود قرارگرفته باشد و در حال دسته و پنجه نرم کردن با با انباشت بحرانهای داخلی و خارجی اساسا خود ساخته قرارداشته باشد. علاوه بر غارت ثروت ها و منابع کشور، آن چه که حتی در میان صفوف خودشان به عنوان کاسبان تحریم و بحران نامیده می شود، بسیج خود و حفظ و تداوم ماشین اعدام و ترور و ارعاب و زندان و فشار و سرکوب گسترده زندگی اقتصادی و عرفی مردم بدون توسل به چنین اهرمی ممکن نبود. در واقع بجز برخی وقفه های کوتاه مدت، از بدو تولد این خصلت بحران زی و بحران آفرینی نظام به عنوان یک خصلت درونماندگار از بارزترین ویژگیهای آن بوده است. چنان که چندسال است که شخص ولیفقیه در مقام سخن از اولویت حل معضلات عظیم اقتصادی کشور و فقر و معیشت مردم دم می زند، اما در واقعیت اولویت واقعی اش جز تشدیدتخاصمات و تنشها با دولتهای غربی و متحد منطقه ای آن هم حول جاهطلبی های خودنیست. بنابراین تصادفی نیست که در آستانه بزرگداشت چهال و شمنین سالگردقدرت گرفتنش، آنهم پس از شکست استراتژیک مهم در منطقه و نمایان شدن بحران بازدارندگیاش همچنان شاهد اوج گیری این کشاکش ها حتی در سطحی شدیدتر از گذشته باشیم. چنان که حالا ترامپ از دو گزینه بمباران و تجهیز و کیش دادن حمله اسرائیل به تاسیسات نظامی سخن می گوید و یا از تن دادن به مذاکره ای فراگیر از جمله برای خلع سلاح کامل.
۲- تاکیدمجدد خامنهای به این که مشکلات راه حل داخلی دارند، به معنی بازگشت صریحش به همان سیاستی است که رئیسی مامور بهپیشبردآن بود و برای مدتی کوتاه برای جماعتی برکشیدن پزشکیان راه حلی برای عبور از بن بستی تصور می شد که با مرگ رئیسی بیش از پیش نمایان نمایان شده بود. و برهمین پایه او نیز مدام می گفت که مشکلات داخلی را نباید مشروط به مذاکره باخارج کرد. و این البته چیزی حز اتلاف زمان و مذاکره برای مذاکره و فرستادن مذاکره کننده اروپائی دنبال نخود سیاه نبود. کلا بن بست در وضعیت چه با مذاکره فاقدچشم انداز وچه بدون مذاکره و تداوم وضعیت نه جنگ جنگ و نه صلح و البته فراتر از آن بیان فشرده بیلان خروجی حاکمیت است:
۳- با این همه دوران وضعیت نه صلح و نه جنگ نیز اکنون متعلق به گذشته است. چرا که تشدید بحران در داخل بخصوص نمایان شدن بیش از پیش وضعیف ضعف و بازدارندگی حکومت اسلامی و شکست در منطقه و عروج ترامپیسم در آمریکا و پی آمدهای جهانی آن، و بالاخره چرخش اروپا از مذاکره به تشدید فشار و ازجمله تهدید بکارگیری ماشه هسته ای با هدف بازگشت تحریمهای بین المللی جملگی بیانگر آن عبور به وضعیت تا تسلیم کامل و یا تشدیدفشارهای حداکثری و تهدیدات نظامی است. در این عرصه شاید آخرین تیرترکش و حلقه ماجراجوئی و بحران آفرین پر ریسک رژیم توهم نجات بخش یعنی وسوسه و هوس چیدن میوه ممنوعه و گریزبه هسته ای باشد که چه بسا خطرات مترتب بر داشتن آن به مراتب بیش از نداشتن آن باشد.
۴- خامنه ای با تکرارتوهم گذشته مجددا راه حل را در داخل و در ناکجاآباد معجزه مسئولین اجرائی در داخل عنوان میکند!. البته برای جامعه و مردم و بسیاری این واژه «داخل» واژه ای کاملا تهی از معنا بوده و چیزی جز تشدید بیش از پیش فقر و فلاکت و سرشکن کردن هزینههای بحرانآفرینی خود بر گرده مردمی که هم اکنون هم اکثریت بزرگی را به زیرخط فقر برده است معنائی ندارد. به این ترتیب ورودمجددوی به همان وادی کوچه بن بستی که کوشیده بود با آوردن پزشکیان و تززیق امیدکاذب به بخشی از جامعه ظاهرا از آن فاصله بگیرد، بیانگر آن است که در نظام موجود همه راهها به رم و به کوچه بن بست مجدد حاکمیت به بن بست ختم می شود. در حقیقت انتقال مشکل از خارج به داخل و جستجوی راه نجات در داخل بیانگر استیصال کامل حاکمیت و سرگردانیاش در وادی کوچههای بن بست نیست. و حتی باید اضافه کرد که ایرادچنین سخنی توسط رهبرنظام، اعترافی است ناخواسته به این که مشکل اصلی در داخل و در خودسیستم است و بقول معروف کرم از خود درخت است و اگر قرار باشد علاجی در میان باشد باید درخت سراپا گندیده و کرم زده و پوسیده را ریشه کن کرد. شیفت خارج به داخل البته چیزی صحه گذاشتن ناخواسته رهبر نظام سراپا گندیده به شعارمبارزاتی مردم در خیابانها نیست که فریاد می زدند، د شمنشان در همین جاست و همینجا باید با او جنگید!. در حقیقت باید گفت که مقابله اصولی و سازنده و کارساز با ناعدالتیها و پلشتیهای جهان و یا امیال و فرامین قدرتهای نئوفاشیستی نیز اساسا از کانال مبارزه با حاکمیت و خشکاندن آن می گذرد.
۵- و بالأخره نکته چهارم نهفته در سخن نقل شده از خامنه ای این جمله اوست که می گوید به دولت بسیارآمیدوارم که بتواند مشکلات معیشتی مردم را کم کند. او ضمن آن که راه گفتگو را می بندد و مذاکره در این شرایط را غیرشرافتمندانه عنوان میکند و پاک آب سردی را به روی تلاشآنها برای گشودن روزنه ای در این بن بست می پاشد، و مجددا با دادن آدرس ناکجاآبادداخل و بستن دست و پای دولت، توپ را به زمین مسؤلان اجرائی و پزشکیان می اندازد، گرچه با انتظارحداقلی و تقلیل آن صرفا به «کم کردن» مشکلات معیشتی، تا هم طبق معمول خود را از مسؤلیت پاسخ گو بودن به اوضاع بهغایت وخیم و بحرانی کنونی معاف دارد، و هم عملا او را تبدیل به کیسه بوکس مخالفان و دولت موازی و سایهای کند که اینروزها حتی با تشکیل دادگاه خیابانی حکم اعدام ظریف را صادر کرده و یا شعاراستعفای پرشکیان را مطرح میکنند.
کلیدواژههای چهل و ششمین سالگرد شکست انقلاب:
بن بست کامل و ورودمجدد و چندباره نظام به همان «کوچه بن بستی» که بارها آزموده شده، و نیز « درختی که کاملا گندیده شده» و باید کلا ریشه کن شود، و سلام به پایان «سلسه ولایت فقیه». باید درهمین جا رقصید!.
تقی روزبه ۰۹. ۰۲. ۲۰۲۵
وضعیت ذهنی سوسیال دموکراتهای ایرانی بسیار تماشایی شده.
مقالات آنها علیه اسلامی بودن رژیم است اما اصلا از استثمار و جنایت پیشگی ارباب ایدئولوژی شان، یعنی دموکراسی غربی، چیزی نمی گویند. حتی اگر امپریالیستهای غربی صد تا حمله اتمی هم به کشورخای پیگر کنند، اینها سرسپرده خواهد ماند.اینها سوسیال دموکرات هستند، درکشان از سرمایه داری و دموکراسی کتابی و فلسفی است. از منطق واقعیت دور هستند، کارگر نبودند که بفهمند معنی کتابهایشان چیست.
آنارشیست
حال که روشنگری علاقه خاصی به این مقاله دارد، بهتر است بیشتر به بحث گذاشته شود.
آقای روزبه استدلال بسیار ارتجاعی ی در این مقاله دارد. او میگوید که چرا رژیم شرایط امپریالیستهای غربی را قبول نمیکند و نوکری آمریکا را نمی پذیرد تا وضعیت نرمالی داشته باشد. احتمالا رژیمی که آقای روزبه میخواهد داشته باشد که اسلامی نیست و سکولار است ، میخواهد نوکر بشود تا “نرمال” باشد. در میان فلسطینی ها و اسلامیون رادیکال، حماس و حزب الله شرایط نوکری را نپذیرفتند و داریم می بینیم که امپریالیستهای سکولار و دموکرات غربی با انها چکار کردند. فتح شرایط را پذیرفت و نوکر شد، عاقبت عرفات هم شد سم خورده و رو به قبله.
نوشته:
“ حتی تغییر وضعیت به حال نرمالی چون دیگر حکومتهای منطقه برای او در حکم مرگ و رو به قبله خوابیدن است، حتی زمانی که حکومت در ضعف ترین نقطه خود کل حیات خود قرارگرفته باشد …” عرفات هم نرمال شد اما رو به قبله خوابید.
عبارت کلیدی، “دیگر حکومتهای منطقه “ است.
حکومتهای متطقه همه نوکر امپریالیستهای غربی هستند جز روسیه که با آنها در جنگ است. رژیم انتخاب نکرده که با امپریالیسم آمریکا و غرب بجنگد، امپریالیستها تحمیل کرده اند و میخواهند رژیم نابود شود و یا نوکر.
واقعیت این است که خامنه ای رژیم نمیخواهد نوکر امپریالیستهای غربی باشد اما از زاویه ضد زن و ضد کارگر . چرا آقای روزبه این را نمیگوید؟ چون معتقد نیست که انقلاب در ایران باید علیه استثمارگری باشد، او اتحاد استثمارکران سکولار را علیه استثمارکری اسلامی میخواهد. مشکل این است که در چهارچوب پارادایم آقای روزبه، یعنی سکولاریسم، هیچ چیز، مثل پارادایم اسلامی، جز استثمارگری و سرکوب و جنایت نسیب زنان و کارگران نمی شود.
در دوران سرنگونی شاه، تمام چپ ایران به شوروی و چین ارتجاعی سمپاتی داشتند و تمام سکولارها به امپریالیستهای غربی. تنها خمینی بود که خیلی سنتی بود و با خارجی ها میانه خوبی نداشت و سعی میکرد از تضاد دو طرف برای حاکمیت روحانیون استفاده کند. خمینی موفق شد و بقیه توسط او سرکوب شدند. سکولارهای استثمارگر ، مارکسیست و یا غیر، بهتر است مردم فریبی نکنند و رژیم را بخاطر غیر نرمال بودنش در میان مرتجعین سرزنش نکنند. درست ترین و انقلابی ترین و مفیدترین رویکرد این است که در پی از بین بردن مردسالاری ، بردگی مزدی و امپریالیسم، هیراشی و غیره بود نه نوکری نرمال درست کردن.
جای کامنتها باز است، کسی جلوی شما را نگرفته، این کامنت را نقد کنید!
آنارشیست
آقای روزبه رندانه با نقد خامنه ای بر حقایق سرپوش میگذارد.
مرتجعین همیشه دروغ نمی گویند.
گفته های درست خامنه ای:
۱ – مذاکره با ترامپ بدرد نمی خورد چون ترامپ دنبال زورگویی است.
۲ – مشکلات معیشتی را میتوان از طریق سیاستهای داخلی حل کرد و به روابط خارجی بستگی ندارد.
اثبات درستی اولی چندان مشکل نیست. همه میدانند که ترامپ و دولت قبلی آمریکا ست که برجام را بهم زده نه رژیم.
اثبات درستی دومی، روسیه بلشویکی است که با بستن مرزها و اتکا به سیاستهای سرمایه داری دولتی توانست هم رشد اقتصادی پیدا کند و هم صنعتی شود و بلاخره فقر را ریشه کن کند.
.
در چهارچوب ارتجاع، ایراد کار خامنه ای این است که دستگاه روحانیت ش مثل دستگاه بلشویکی علم گرا نیست، بلکه خرافی و ضد زن است. برای همین بجای سازندگی برای کل طبقه ارتجاع ایران ، انحصار طلب و به فکر حاکمین دستگاه خودش است. انحصار طلبی او هم بورژوازی سکولار دشمن درست کرده و کل سیستم ارتجاعی حاکم بر ایران را بی ثبات نموده.
اما مسئله زنان و کارگران ایران در حقیقت معیشتی نیست و سیاست خارحی نیست، مسئله انها سیستم سلطه و استثمار است، یعنی مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم، هیراشی، تعصبات و تبهکاری. مطلب مهم این است که این مسائل تنها مسائل توده های تحت سلطه ایران نیست، مسائل همه جوامع از جمله آمریکا هم هست.
آنارشیست