انقلاب ایران با کدام موتورها به پیش می رود و چه می خواهد؟/ ارژنگ بامشاد
.
جنبش انقلابی مردم ایران، پنجاهمین روز خود را پشت سر می گذراد. تا همین جا، قدرت و سرعت اقدامات انقلابی مردم، همه را غافلگیر کرده است. راه همواری در پیش رو نیست. مردم هنوز، همه ظرفیت های خود را به میدان نیاورده اند. انتظار این که در مدت کوتاهی، استبداد دینی و مدنی متکی به ایدئولوژی تمامیت گرا، با نیروهای سرکوب تا دندان مسلح اش، به سادگی فرو بریزد، ساده لوحی خواهد بود. تا همین جا، اقدامات انقلابی مردم، حاکمیت اسلامی را بی آینده کرده است، امید به کنترل اوضاع را از آنها گرفته و به شدت انزوای جهانی اش را دامن زده است. چنین دستاوردهای قابل لمس و قابل محاسبه ای چگونه به دست آمده است؟
انقلاب امروز ایران با قدرت و با سرعت، برج های حاکمیت اسلامی را در هم می شکند. جنبش انقلابی، علیرغم سرکوب شدید و ددمنشانه رژیم و کشتار جوانان کشور و بازداشت های بسیار وسیع، همچنان به حرکت خود ادامه می دهد و چرخ های آن از حرکت باز نایستاده است. واقعیت این است که رژیم اسلامی، تنها یک استبداد سیاسی نیست، بلکه با قدرت تمام استبداد مدنی را هم بر جامعه تحمیل کرده است. رژیم شاه، گرچه یک استبداد سیاسی بود، اما یک استبداد مدنی نبود. حکومت پهلوی هر چند در زمینه کنترل سیاسی و بویژه در برخورد با روشنفکران، از جمهوری اسلامی خشن تر بود، اما سلایق مدنی مردم را تحمل می کرد. در رژیم شاه، شاهد خفقان نفس گیر بودیم، اما سرکوب مدنی در کار نبود. در جمهوری اسلامی، با سرکوب مدنی بیرحمانه ای روبرو هستیم که تقابل گسترده ای میان مردم با استبداد دینی ایجاد می کند. این امر سبب شده که بخش گسترده ای از مردم برای بازپس گیری حقوق مدنی خود نیز مبارزه کنند و رژیم در حال عقب نشینی است. کدام نیروها این جنبش انقلابی را به پیش می برند؟ برای پیشروی به سوی سرنگونی چنین قدرت وحشی و مهارگسیخته ای و برای به ثمر رساندن انقلاب مردمی، چه نیروهائی وارد میدان شده اند ؟
۱ ـ تقریبا همه پذیرفته اند که زنان، نیروی اصلی و موتور این جنبش انقلابی هستند. شعار زیبا و پر معنای «زن، زندگی، آزادی»، دنیای بهتری را برای همگان نوید می دهد. باید توجه داشته باشیم که ۴۲ میلیون نفر از جمعیت ۸۴ میلیونی ایران را زنان تشکیل می دهند که از کل جمعیت۳۶ میلیون نفری ایران در زمان انقلاب بیشترند. تنها ۱۴ در صد زنان کشور در قبل از انقلاب به دنیا آمده و ۸۶ درصدشان پس از انقلاب به دنیا آمده اند. بخش قابل توجهی از این جمعیت زنان جوان، از تحصیلات عالی برخوردارند و با دنیای مدرن ارتباط فعالی دارند. این حقیقت را نباید از یاد برد که بی حقی زنان در کشورما، همه عرصه های زندگی اجتماعی و مدنی را در برگرفته است که حتی در آمار خود رژیم نیز می توان آن را مشاهده کرد. میزان تحصیلات دختران بسیار بالاست و میزان بیکاری شان بسیار گسترده و ۶۰ درصد دانشجویان را دختران جوان تشکیل می دهند. آن ها در تمامی این سال ها، برای پیشرفت و ساختن یک زندگی معمولی، با بایدها و نبایدهای این حکومت و زن ستیزی آشکارش جنگیده اند. از این روست که زنان و بویژه دختران جوان با چنین خشمی به جنبش انقلابی مردم پیوسته اند و آن را به پیش می برند. آنها با روسری سوزان زیبا و با بریدن گیسوان شان، نشان دادند که از قدرت شگرفی در بسیج مردم در کشورمان و جلب حمایت بین المللی برخوردارند. مهساها، نیکاها، حدیث ها، ساراها، حنانه ها، … نمادهای این موتور پرقدرت انقلاب هستند که هر روز پرتوان تر می شود و بخش گسترده تری از زنان و مردان را با خود همراه می کند.
۲ـ جوانان نیروی تهاجمی و بسیار ناراضی در برابر حاکمیت اسلامی هستند. آنها بیش از دیگران نسبت به آینده خود نگران هستند. در حالی که اکثریت جوانان کشور بسیار تحصیل کرده اند، میزان بیکاری در میان آن ها بشدت بالاست. در میان جوانان ۱۸ تا ۳۵ سال، میزان بیکاری در مردان ۸\۱۳ درصد و در زنان ۳\ ۲۸ می باشد. در کنار بی آیندگی شغلی، سرکوب مدنی در همه عرصه ها، این نیروی جوان را به یکی از موتورهای قدرتمند جنبش اعتراضی تبدیل کرده است. نقش و حضور آنها در خیابان ها در چهل و چند روز اخیر، این حقیقت را به شکل برجسته ای نشان می دهد. شعار آنها که در ترانه ـ سرود «برای» شروین حاجی پور، به روشنی بیان شده، یک زندگی معمولی است که حاکمیت از آنها دریغ داشته و جوانی شان را به هدر داده است.
۳ ـ در کنار جوانان، باید از دانشجویان و ارتش ۴ میلیون و ۴۰۰ هزار نفری شان سخن گفت. آنها نسل آگاه و بیدار جامعه و پرچمداران نور و امید هستند ودر تمامی این سال ها، زیر سرکوب آموزش عالی ایدئولوژیک گرفتار آمده اند. این سرکوب آنچنان گسترده بوده که حتی رهبر رژیم، از ضرورت حذف رشته های علوم انسانی سخن گفته است. توجه کنیم که بخش گسترده ای از جوانان تحصیل کرده و نخبگان کشور، پس از تحصیل، ایران را برای یافتن یک زندگی آرام و معمولی ترک می کنند. این نیروی جوان و آگاه، اکنون در تلاش است در ایران، فضائی برای کار و زیست شایسته انسانی فراهم سازد. از این رو دانشجویان، اکنون نه برای مسائل صنفی و دانشجوئی شان، بلکه برای پیروزی انقلاب مردم به صفوف مبارزه پیوسته اند. نگاهی به بیانیه های انجمن های صنفی دانشجویان این حقیقت را بیش از پیش به نمایش می گذارد. این نیروی جوان و آگاه، اکنون درکنار دیگر بخش های جامعه، به نیروی پیشبرنده جنبش انقلابی مردم و فروزان نگهدارنده شعله های انقلاب تبدیل شده است.
۴ ـ موتور دیگر انقلاب مردمی، معلمان هستند. بر پایه آمار رسمی تا سال ۱۴۰۰، تعداد معلمان آموزش و پرورش برابر با ۸۴۴۶۸۳ نفر است. توجه داشته باشیم که وزارت آموزش و پرورش با تعداد ۱ میلیون و ۱۳ هزار و ۶۵۵ نفر معلم و کارمند اداری، بزرگترین وزارتخانه کشور می باشد. مبارزات بیست ساله معلمان برای حقوق اساسی خود و مبارزات شان برای اجرای اصل ۳۰ قانون اساسی همواره ادامه داشته است. آنها در این سالها برای آموزش رایگان، غیرایدئولوژیک شدن آموزش، جلوگیری از ترک تحصیل دانش آموزان و برای معیشت معلمان جنگیده اند و بسیاری از فعالان مدنی معلمان به دلیل این مبارزات به زندان افتاده اند. اما اکنون، معلمان با تشکل های صنفی سراسری خود، یکی از موتورهای قدرتمند انقلاب مردم ایران هستند و اطلاعیه ها و بیانیه های حمایتی شان، نقش پررنگی در تداوم مبارزه انقلابی ایفا می کند.
۵ ـ دانش آموزان را نیز باید یکی از موتورهای پرقدرت انقلاب مردمی به حساب آورد. نقش برجسته آنها در این روزها بر کسی پوشیده نیست. مدارس به پایگاه های انقلاب تبدیل شده اند. نگاهی به آمار رسمی، نقش و اهمیت این نیروی جوان را در تحولات انقلابی به خوبی نشان می دهد. حالا دیگر باید توجه کرد که مدارس به مراکز تجمع و تبلیغ و ترویج ایده انقلاب و یک زندگی بهتر تبدیل شده اند. نگاهی به آمار رسمی نقش و جایگاه و اهمیت این نیروی جوان را به خوب نشان می دهد. سرپرست مرکز برنامه ریزی و فناوری اطلاعات اعلام کرد که در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ بیش از ۱۵ میلیون دانش آموز در ۱۱۰ هزار مدرسه دولتی و غیردولتی مشغول به تحصیل شدند. تعداد ۱۵ میلیون و ۱۳۸ هزار و ۵۲۳ نفر در سامانه سناد ثبت نام کرده اند که از این تعداد، هشت میلیون و ۲۷۸ هزار و ۲۸۲ دانش آموز در دوره ابتدایی، سه میلیون و ۴۳۷ هزار و ۶۷۳ نفر در متوسطه اول و دو میلیون و ۶۸۹ هزار و ۳۴۴ نفر در متوسطه دوم ثبت نام نموده اند. بر اساس آمار اعلام شده در مجموع تعداد ۱۰۷ هزار و ۱۷۱ مدرسه در سطح کشور وجود دارد. در حال حاضر تعداد ۶۱ هزار و ۳۴۶ مدرسه در پایه ابتدایی، ۲۳ هزار و ۷۹ مدرسه در مقطع متوسطه اول، ۲۱ هزار و ۱۸۶ مدرسه در دوره متوسطه دوم و یکهزار و ۵۶۰ مدرسه آموزش و پرورش استثنایی وجود دارد. خسرو نظری رئیس مرکز برنامهریزی اعلام کرد در کل کشور ۵۵۹ هزار و ۲۳۴ کلاس درس وجود دارد که از این میان تعداد ۳۱۰ هزار و ۴۶ کلاس درس در مقطع ابتدایی، تعداد ۸۶ هزار و ۵۱۸ کلاس درس در مقطع متوسطه اول ، تعداد ۱۵۰ هزار و ۲۳۶ کلاس در مقطع متوسطه دوم می باشد. همچنین تعداد ۱۲هزار و ۴۴۳ کلاس درسی مربوط به مدارس استثنایی می باشد. این نیروی عظیم جوان و ناراضی اکنون به صفوف انقلاب مردمی پیوسته اند. آنها با همبستگی های درون کلاسی و درون مدرسه ای خود، به متشکل شدن خود کمک کرده اند. شبکه های اجتماعی در متشکل شدن و تجربه آموزی از همدیگر نقش بسزایی در میان دانش آموزان بازی کرده است. این امر می تواند مقدمه تشکل های دانش آموزی در مدارس و تجربه اندوزی کار جمعی و دمکراتیک در مدارس و در میان دانش آموزان باشد. حضور آنها در مبارزات توده ای مردم و تظاهرات خیابانی هم بسیار برجسته است تا جایی که از میان ۲۹۸ شهید جنبش انقلابی کنونی، ۴۸ شهید دانش آموز هستند که نقش و جایگاه دانش آموزان را به روشنی نشان می دهد.
۶ ـ پرقدرت ترین و محوری ترین نیروی انقلاب ایران کارگران هستند. کارگران کارخانجات بزرگ و کوچک صنعتی، نفت و پتروشمی، حمل و نقل شهری و بین شهری، ریلی و هوائی، بخش های خدمات در آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، پاکبانان و کارگران کشاورزی و بسیاری از بخش های اقتصادی کشور، نیروهای اصلی اعتراض در تمامی این سال ها بوده اند که برای خواست های گوناگون شان با حرکت ها و اعتراضات بیشمارشان، برای حقوق خود جنگیده اند. یادمان باشد که خیزش انقلابی کنونی بر دوش حرکت های مستمر معیشتی کارگران استوار است. در تمامی سال های گذشته حرکت های گسترده کارگری توسط معلمان، کارگران فولاد، آذرآب، هپکو، هفت تپه، شرکت واحد و آذرآب، بازنشستگان و بسیاری از دیگر بخش های کارگری انجام گرفته و جنبش را به پیش برده است. معیشتی بودن این حرکت ها، در کنار تداوم آنها، توانسته است نهادسازی قدرتمندی را در بخش های گوناگون جنبش کارگری شکل دهد. این نهاد سازی قدرتمند از جنبش مشروطیت تاکنون سابقه نداشته است. به این نکته نیز باید توجه کنیم که حرکت های کارگران به شکل اعتصابات ، در هر انقلاب، در قدم های بعدی جنبش شکل می گیرد. نباید ببریم که منطق مبارزاتی این کارگران، در شرایط تورم لجام گسیخته، استخدام های پیمانی، پروژه ای و روزمزدی برمتن تورم لجام گسیخته و بیکاری گسترده، با منطق مبارزاتی دیگر بخش ها متفاوت خواهد بود. روشن است که حضور کارگران که بویژه در حاشیه شهرها زندگی می کنند، در مبارزات محلات قطعی است. اما وقتی پای اعتصابات سیاسی در میان است، باید منتظر شرایط خاصی بود که این نیروی عظیم با منطق و ارزیابی خود به میدان بیاید. تلاش برای تازاندن این نیرو به اعتصاب های سیاسی و یا پخش اخبار جعلی از اعتصابات کارگری، هیچ کمکی به جنبش انقلابی نخواهد کرد.
۷ـ از دیگر نیروهای فعال جنبش انقلابی کنونی، جنبش ملیت های تحت ستم است. این جنبش درکردستان و بلوچستان که هم از ستم ملی رنج می برند و هم از ستم مذهبی، بسیار پررنگ تر می باشد. مبارزات مردم در شهرهای کردستان در این چهل و چند روز بسیار درخشان بوده است. مبارزات مردم در بلوچستان، که کشتارهای جمعه های خونین در زاهدان و خاش را به دنبال داشته است، نیز نشان می دهد که علیرغم همبستگی زیبا و ستودنی که در میان مردم این استان ها و سراسر کشور ایجاد شده، احترام به حقوق ملیت های تحت ستم هم به یکی از مسائل روز جنبش تبدیل شده است. همبستگی مردم آذربایجان با مردم کردستان، همبستگی مردم سراسر ایران با بلوچستان و کردستان بیانگر فضای جدیدی میان ملیت های کشور رنگین کمال ایران است. حضور همبستۀ این نیروی پرانرژی در کنار جنبش انقلابی مردم سراسر ایران، نقش و وزن نیروهای ناسیونالیسم قومی را به شدت کاهش داده است و اتهام تجزیه طلبی نیز که همواره از سوی حکومت به مبارزان مناطق ملی اطلاق می شد، نقش بر آب کرده است. به دلیل چنین همبستگی شکوهمندی، شاهد آن هستیم که نیروهای سرکوبگر و امنیتی رژیم، مدام در تلاش برای کشاندن نیروهای مسلح این استان ها به جنگ های ملی و مذهبی هستند. این خطر بویژه دربلوچستان که نقش مذهب پررنگ تر است، و نقش طوایف نیز برجسته تر و نیروهای جوان و تحصیل کرده استان، هنوز از قوام کافی برخوردار نیستند، بسیار جدی است. دستگاه ولایت قصد دارد تا با تحریک نیروها، گروه ها و طوایف مسلح به عملیات نظامی، و راه اندازی جنگ داخلی، هم کشور را به سوی ملیتاریسم سوق دهند، هم هزینه مبارزه را افزایش دهد تا از توده ای شدن جنبش جلوگیری کند، و هم نیروهای سرخورده و مردد خود را مجددآ متحد سازد.
۸ ـ از دیگر نیروهای گسترش دهنده انقلاب زیبای مردم، خانواده های جانباختگان و شهدای این مرز و بوم هستند. تاریخچه حکومت اسلامی، تاریخ گویای کشتار، اعدام و ترور است. مدت هاست، خانواده های عزیز از دست داده، به یکی از اصلی ترین نیروهای افشاگر جنایات حاکمیت اسلامی تبدیل شده اند. آن ها با خون دل، و گاه در انزوای شدید، بیش از دیگران، استبداد دینی را در پیشگاه مردم رسوا کرده اند. مادران خاوران، مادران پارک لاله، خانواده های شهدای قتل های زنجیری، خانواده های شهدای “مرگ خاموش” در زندان ها، خانواده های جانباختگان شلیک به هواپیمای اکراینی، خانواده های شهدای خیزش های توده ای دی ۹۶ و آبان ۹۸ و شهریور و مهر امسال، نیروهای اصلی جنش دادخواهی هستند که جمهوری اسلامی را در میان ایرانیان و مردم جهان رسوا کرده اند و حضورشان به نیروهای انقلاب مردم، شور و امید می دهد مراسم خاکسپاری و مراسم چهلم شهدا، نشان داد که امروز خانواده های عزیز از دست داده، دیگر تنها نیستند. مردم با شور بسیار و با احترام عمیق به شهدا در کنار خانواده ها هستند و این حقیقت را پاس می دارند که شهید هرگز نمی میرد! او در قلب توده های مردم زنده است.
۹ـ یکی دیگر از نیروهائی که به جنبش کنونی کشور، توان و قدرت پیشروی می دهد، نام آوران و فرهیختگان کشور، درعرصه های گوناگون هستند. بخش بزرگی از نویسندگان، روزنامه نگاران، خبرنگاران، هنرمندان، سینماگران، وزرشکاران، وکلا و پزشکان در تمامی مراحل جنبش انقلابی کنونی مردم، در کنار آنها قرار گرفته اند. دامنه این حمایت ها، آنچنان وسیع و شگفت انگیز است که حاکمان اسلامی را به خشم آورده است. آنها در ابتدا تلاش کردند، این حمایت گسترده و آشکار و جسورانه را کم اهمیت جلوه دهند، اما اکنون متوجه شده اند که این نیروی گسترده و تاثیرگذار و مطرح در سطح جهان، هم می تواند تا حدی به رشد و گسترش جنبش کمک کند، هم جهانی شدن آن را شتاب بخشد و هم به همبستگی ملی و انسانی بر بستر این جنبش یاری برساند.
۱۰ ـ جمعیت چندین میلیونی ایرانیان خارج از کشور، پشتیبان اصلی جنبش انقلابی در سراسر جهان هستند. در بیش از هفت هفته اخیر، این جمعیت عظیم ایرانیان، با تظاهرات و گردهم آئی ها و زنجیرهای انسانی شان، پیام انقلاب مردم ایران را به جهانیان رسانده اند. فرزندان جوان این نیروی عظیم، با ارتباطات فراوان شان، شعارها و ایده ای زیبای جنبش را به زنان مترقی، روشنفکران انساندوست، مردم و افکار عمومی آگاه دیگر کشورها رسانده اند. حضور این نیروی عظیم، آشنا به زبان های کشورهای محل سکونت خود با ارتباطات گسترده شان، اجازه سرکوب در سکوت را از جمهوری اسلامی ایران گرفته است. این نیروی پشتیبان هم یکی از قدرت های مردم ایران در انقلاب کنونی است. در فردای انقلاب، این نیروی با تجربه و گسترده، با ارتباطات و امکانات وسیع در بسیاری از زمینه ها، می تواند در ساختن فردائی بهتر برای ایران آزاد و آباد و دمکراتیک بسیار کمک کننده باشد.
نتجه گیری
موتورهای پر قدرت جنبش انقلابی مردم ایران را بر شمردیم. این موتورها، گاه با هم، گاه در کنار هم و گاه در فواصل نزدیک به هم، جبنش انقلابی را به پیش می برند. شعار متحد کننده این نیروی عظیم تنها «مرگ بر جمهوری اسلامی»، « مرگ بر ولایت فقیه»، «مرگ بر خامنه ای» یا «قیام تا سرنگونی» نیست که نیروهای برانداز و عجول برای قبضه قدرت و سوار شدن بر موج انقلاب مردم، بر آنها تاکید ویژه می کنند. این نیروی عظیم و گسترده یک شعار اثباتی زییا و رو به آینده هم دارد که جهان را مسحور خود کرده است: «زن، زندگی، آزادی». شعاری که می خواهد با رهائی «زن» به همه نوع تبعیض جنسی، جنسیتی، قومی و ملی، مذهبی و فرهنگی، مدنی و اجتماعی، سیاسی و اقتصادی پایان دهد. شعاری که می خواهد با پایان دادن به این تبعض ها، «زندگی» شایسته انسانی برای همه ایرانیان فراهم آورد و به این منظور، اقصاد کشور را بر پایه منافع و خواست اکثریت مردمان کشور تجدید سازمان دهد و شکاف میان فقر و غنا را از میان بردارد تا الگوئی زیبا برای منطقه ماتم زده مان بیافریند. شعاری که با چنین پایه اقتصادی قدرتمند و رفع تبعیض ها، «آزادی» را نهادینه سازد. به آزادی های بی قید و شرط سیاسی، آزادی های بی حصر و استثنا، جامعه عمل بپوشاند و با تاکید بر دمکراسی فراگیر، حق مردم را در ساختن حاکمیتی از آن خود و تدوین قانون اساسی تضمین کننده آن، از طریق مجلس موسسان، نهادینه و پایدار سازد.
مبارزه هماهنگ موتورهای انقلاب، در راه در هم شکستن خیمه ولایت فقیه، برای سرنگون کردن استبداد دینی و مدنی جمهوری اسلامی، تنها برای تحقق “گذر از جمهوری اسلامی” نیست ، بلکه هدف اصلی، تحقق آن شعار زیبای اثباتی است. از این رو، هر تلاشی برای تازاندن جنبش و نظامی کردن زودرس آن و بالابردن هزینه مبارزه، در راستای اهداف این انقلاب نخواهد بود. تصور پیروزی زودرس و آسان و سوار شدن بر اریکه قدرت، تصوری واهی و ابلحانه و نتایج سیاسی آن برای مردم بسیار گران خواهد بود. مردم ما برای جامعه ای مبارزه می کنند که هم امروز و هم در فردای پیروزی، از اعدام و مرگ خبری نباشد. هیچکس و مطلقآ هیچکس نباید بدون محاکمه در دادگاه های عادلانه و منطبق با معیارهای به رسمیت شناخته شده حقوق مدرن و امروزی، مجازات شود. رهمنودها برای کشتن این و آن، یا دست و پا شکستن ها و ایجاد هراس های اینچنینی، چهره انقلاب مردمی ایران را خدشه دار می سازد، به نیروهای امنیتی رژیم و مزدبگیران رسانه ای شان خوراک تبلیغاتی می دهد، و قدرت بسیج نیروهای مردمی را کاهش می دهد. همه تلاش باید معطوف به آن باشد که هزینه مبارزه را به گونه ای پائین نگهداشت که تعداد هر چه بیشتری از مردم به مبارزه متحد روی آورند و قدرت میلیونی مردم، و خشم مقدس شان، لرزه بر اندام نهادهای سرکوب و آمران شان بیاندازد. انقلاب نوین ایران، انقلابِ “مرگ بر…ها”، انقلابِ “می کشم می کشم.. ها” نیست و نباید باشد. این انقلاب شعارش «زن، زندگی، آزادی» است. زندگی را با همه زیبایی هایش پاس بداریم و آزادی، رهائی و برابری را به عنصر متحد کننده مردمان، در منطقۀ گسترده، خویشاوند، ثروتمند، زیر فشار گروه ها و نیروهای مرتجع مذهبی و تحت سلطه سیاست های امپریالیستی، تبدیل کنیم. نیروهای مرگ آفرین کم نیستند. به نیروهای ستایشگر زندگی نیاز داریم. این رمز پیروزی ماست!
شنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۱ برابر با ۰۵ نوامبر ۲۰۲۲
با سلام
رفیق گرامی در تمامی متن خود، به نیروهای اجتماعی و خواست و لزوم تحقق دموکراسی در آینده ایران بدرستی می پردازد اما به ساز و کاری که در فردای حاکمیت مذهبی امروز ایران، این ارزش های دموکراتیک را تضمین خواهد کرد، نمی پردازد!
سوال من از رفیق نویسنده و دیگر خوانندگان اینست که شما و من نوعی برای تضمین استقرار و تداوم خواست های بحق فوق، به چه ساز و کاری در بالا و پایین جامعه نیاز داریم؟
با موتور دفن منافقین وسایربیعت کنندگان با امام گوربگوری