“اعدام”
شعر از بهروز داودی
“اعدام”
برای حمیدا جندوبی *
بنفشه داد زد
لاله سر به زیر افکند
و
شمعدانی های لبِ پنجره
از آفتاب
روی تافتند
روا مباد
برکتِ باران
بر کشتزارِ کوردلان
چشم بستن
به
نظاره نشستن
و
اشتیاقِ
گردن زدن
در میدان
بنفشه داد زد
لاله سر به زیر افکند
و
شمعدانی های لبِ پنجره
در گام های عابران
مارشِ
هجومِ مرگ را
ناباورانه
باور کردند
پاريس – سپتامبر ۲۰۲۳
* مهاجرِ تونسی
آخرین اعدامیِ فرانسه در ۱۹۷۷
که یکسالِ بعد بیگناهی او اعلام شد
Comments
“اعدام”<br> شعر از بهروز داودی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>