« کوچاندن احزاب کورد ایرانی »
شمی صلواتی
تاوان خسارات توسط ناسیونالیست و قومپرسهای کورد را در کردستان، چه کسانی باید پرداخت کنند..
وقتی که کوچاندن «کومه له سازمان کردستانی حزب کمونیست ایران» و دو تشکیلات منشعب از آن«کومه له زحمتشکشان» را دیدم و شنيدم صرفنطر از اینکه با آنان چه اختلافاتی سیاسی دارم و یا چگونه در موردشان فکر می کنم ناگهان اشک در چشمانم حلقه زد سخت نگران شدم راستش را بخواهيد «ناتوان تر» از هر زمان احساس تحقیر کردم، سوالات زیادی در ذهنم خلق شده که در پاسخ به آن سوالات احساس ضعف و ناتوانی کردم
از اینکه نمیتوانم کمکی هرچند ضعیف برای نجات آن جوانان که جمهوری اسلامی را نپذیرفتند واینک در چنگال «خودفروخته های»حاکم براقلیم «خودمختار کردستان عراق» گرفتارند…
آزارم میدهد، چون فکر می کنم سرنوشت آنان در هاله ای از ابهام با پیچیدگی های خاصی قرار دارد…
مماشات و بده وبستان، با توجه به ضعفها حکومت کمدی در کردستان عراق، و حرکات بعدی و- غیرمنتظره حکومت اسلامی ایران، تصور وضعیت اعضای این احزاب«کومه له» که چه پیش خواهد آمد .پیش بینی سرنوشت این انسانهای نگونبخت سخت است
من فکر می کنم سرنوشتی شبیه به سرنوشت مجاهدین خلق در عراق خواهند داشت…
شرایط امنیتی در کردستان عراق «بسیار بغرنج» و اگر ساده تر و یا عامیانه تر بنویسم
زهوار«زوار» در رفته، درهم و برهم است…
دو حزب حاکم بر کردستان عراق
۱- بارزانی ها
در تاریخ بارزانی ها ما بجز اطاعت و مزدوری، نشانه ای از آزادگی ندیدیم یا به معنای وطنپرست و یا با همان ادعای خودشان «کردایتی با ذهنیت قبیله ای» نمی بینیم…
بارزانی بزرگ«ملا مصطفى بارزاني» در اطاعت و باور و ایمان جای شک و تردید نگذاشته بود و در کردستان ایران با ساواک همکاری بسیار صمیمانهی داشتند…
با انقلاب ۵۷ در ایران که اسلامیستها و آیتالله ها با قلع و قمع مخالفان سیاسی توانستند ایران را به دوران صفویه و فرهنگ قرون وسطی بر جامعه حاکم سازند بارزانی ها «قیاده» بنا به تجاربی که در جنگهای چریکی داشتند پیشقراولین سپاه پاسداران و حزب الله در حمله به کردستان که در آن سوسیالیستهای جوان «کومه له» دست بالا داشتند جنایت بیافرینند و بنیادگذار تشکیلات پیشمرگان مسلمان«جاش به معنای مزدوران کورد» بودند به جمهوری اسلامی کمک کردند تا روستا به روستا کردستان را فتح کند و اگر من می نویسم که وجب به وجب خاک کردستان آغشته به خون جانباختگان سوسیالیستهای جوان است و بارزانی ها در این جنایت شریک ند، پر بیراه نگفتم…»
بارزانی ها در جنایت جمهوری اسلامی در کردستان شریک و همراه آیتالله خمینی بودند و در جنگ ایران و عراق متحد ایران و حضور گسترده داشتند…
دومین حزب «اتحادیه میهنی»
اتحادیه میهنی کردستان«جلالی ها»
اتحادیه میهنی کردستان عراق که به زبان کُردی، «یه کیتی نیشتمانی کوردستان»، و به زبان عربی، «الاتحاد الوطنی الکوردستان» خوانده میشود، دومین تشکیلات سیاسی، نظامی در کردستان عراق است.
این اتحادیه، از ائتلاف سه گروه کورد «الخط العالم»
(جلالیون)، «جمعیت مارکسیست لنینیست کردستان»
«کومله» و «جنبش سوسیالیست کردستان»
«بزوتندوه» و در اول ژوئن ۱۹۷۵ «۱۱ خرداد ۱۳۵۴) ـ ـ در دمشق و با حمایت دولت سوریه تأسیس شد.
«هیئت مؤسس اتحادیه»
فؤاد معصوم، کمال فؤاد، عبدالرزاق میرزا، نوشیروان مصطفی امین، عمر شیخ موسی و عادل مراد بودند که حول محور ابراهیم احمد و جلال طالبانی شروع به فعالیت حزبی کردند
چه قبل از انقلاب ۵۷ و چه در دوران انقلاب اتحادیه میهنی با احزاب چپ ایران نه تنها رابط سیاسی داشت بلکه از انقلابیون بخصوص با کومه له و پیکار، فدائیان تا سال ۱۳۶۰ حمایت سیاسی می کرد.
بعد از سرکوب جنبش چپ در ایران جلال طالبانی و جمهوری اسلامی به هم نزدیکتر شدند اما کماکان رابطه سیاسی و همکاریهای تدارکاتی« پزشکی و غذائی» با کومه له داشت.
حزب اتحادیه میهنی علیرغم دوستی و همکاریهای نظامی باجمهوری اسلامی با آمریکا هم ارتباط بر قرار کرده.
اتحادیه میهنی در جنگ ایران و عراق مثل بارزانی ها جمهوری اسلامی را همراهی می کرده و هر روز بیشتر به بارزانی ها نزدیک می شد
نباید فراموش کرد که روابط و مناسبات درون تشکیلات اتحادیهی میهنی و بارزانی ها بر اساس سیستم فئودالی است و نه تنها زنان نقش و جایگاه در سیاست ندارند بلکه سلسله مراتب ارثی و پدرسالارانه است…
«جنگ خلیج »
در اولین جنگ خلیج و حمله بوش پدر به عراق، اتحادیه میهنی و بارزانی ها همراه با قاسم سلیمانی پیش قراولان آمریکا ها و همکار در این جنگ بودند.
بعد از شکست حزب بعث در عراق مناطقی را به احزاب کورد سپردند.
اولین فاجعه در کردستان عراق، در «مناطق تحت کنترل» بارزانی ها و اتحادیه میهنی ، ترور ۴۹۵ نفر از مخالفان سیاسی در سلیمانیه توسط جمهوری اسلامی بود.
اعتراضی هم صورت نگرفت نه از سوی آمریکا و متحدانش ونه از سوی احزاب کورد،
بواقع فاجعه ای بسیار تلخ وناگوار بود.
دومین گام ساختن حسینیه شیعیان با بودجه جمهوری اسلامی اما به دست «هیروخان» هیرو ابراهیم احمد همسر جلال طالبانی رهبر حزب اتحادیه میهنی کردستان و دختر ابراهیم احمد مرد شماره ۲ حزب…
شرایط پیچیده تر و نفوذ ایران به امر عادی تبدیل شد…
اتحادیهی میهنی علیرغم هر ادعایی که جلال طالبانی داشت آنقدر به اسلامی نزدیک شدند که بخشی جمهوری اسلامی شدند…
جامعه کردستان عراق بر عکس دوران صدام حسین با نفود جمهوری اسلامی اسلامیزه شده است
«آزار و تعرض جنسی به زنان در خیابانها» و «حمله به بی حجابی ها»حمله به «مشروب فروشي ها» «تبلیغات چند همسری»، با «خرید و فروش بهشت و گسترش خرافات»
دخیل بودن دو حزب حاکم نه تنها در کردستان از رنج «رنجبران کورد» کم نکرد بلکه عراق در ناگامی با قدرت خارجی و منطقهای نابود کشاندن…
بی پرنسیب و سپرده گی این دو حزب جنایتکار گند زدن به جامعه …
در طول ۳۵ سال حاکمیت صدام حسین سیصد و پنجاه هزار نفر کشته شده با این تفسیر که صدام جنایتکار و خونریز بود اما این دو حزب کورد و آمریکا بعنوان فرهنگ مدرن و واژه ی لوس دمکراسی طبق آمار جانباختگان در عراق نزدیک به دو میلیون انسان کشته شد جدا از اینکه چند میلیون بی خانمان و زخمی آواره…
«کردستان عراق»
جامعهی ناامن و بدور از شعور انسانی با فقر فراگیر، یک بار دیگر با این تجربه تلخ روبرو شدیم «در جامعهی که انسان و فرهنگ انسانی مقدمتر نباشد آن جامعه تبدیل به منجلابی از تعفن می شود که بوی آن سمی و آزار دهنده ست…»
وضعیت احزاب کورد ایرانی در کردستان «اقلیم خودمختار کردستان»
لازم به توضیح است
که از ابتدای جنگ خلیج در کومه له انشعاب بزرگ شد و گرايش کمونیست کارگری به رهبری«منصور حکمت» با این باور که کردستان جای امنی نیست و ماندن ما به معنای «سلب اختیار» است راه حلی های دیگری برای ادامه مبارزه پیشنهاد کردند
«ترک کردستان و مبارزه را به شیوه های دیگری باید پیش برد منجمله در اروپا…»
لازم به یادآوری است که مجبورم به اتفاقات پیش آمددر طول «۳۵ سال» گذشته کوتاه اشاره ی هر چند بکنم
از جمله غضب «صدام حسین» به دلیل کمک های بیدریغ انسانی «کومه له» در تیمار و مداوای پیشمرگان اتحادیهی میهنی که منجر به بمباران شیمیایی اردوگاه های کومه له توسط دولت عراق شد و باعث جانباختن تعدادی زیاد از رفقا ما،از جمله استودیو و مقر رادیو حزب کمونیست ایران که تعدادی از رفقایی فعال رادیو حزب جانباختند.
جانباختن رفقای گردان شوان که در وسط جنگ ایران و عراق گیر افتادند و بر اثر بمباران شیمیایی ایران و عراق که منجر به جانباختن تعدادی بیش از ۸۰ نفر از رفقای ما انجامید
که یک شوکی سیاسی را در حزب ایجاد کرد بود
***
اکثریتی از فعالین تشکیلات باعنوان فراکسیون کمونیست کارگری«به رهبری منصورحکمت» کومه له را ترک کردند می توان گفت یک انشعاب متمدنانه در تاریخ چپ ایران بود …
اوضاع سیاسی و امنیتی در عراق
که بسیار شکننده شده بود
جنگ خلیج اتفاق افتاده بود و منطقهای آزاد در کردستان عراق با حاکمیت دو حزب «بارزانی ها» و «اتحادیه میهنی» وضعیت را بد و بدتر کرده بود…
«جنگ تقسیم قدرت»
بارزانی ها سوار بر تانگ های صدام حسین توانستند تا مرز ایران حزب رقیب»اتحادیه میهنی»را عقب براندن و تمام منطقه آزاد را به تصرف خود در آورند
و از آن سوی اتحادیه میهنی با تانکها ایران بر گشتند و شهرهای از دست رفته را پس گرفت
و به شکل بی سابقهی و بدور از انتظار همراه با سپاه پاسداران وارد اردوگاه حزب دمکرات ایران شدند این حرکت بدور از پرنسیپ دیپلماتیک و
«عرف»انسانی بود و توجیه این حرکت زشت
پیام تبریک ناشیانه ی بود که حزب دمکرات کردستان ایران بدون سبک و سنگین اوضاع سیاسی در کردستان عراق با نهایت چاپلوسی سرگشاده به مسعود بارزانی برای شکست اتحادیهی میهنی خطاب مسعود بارزانی نوشته بود و اکنون اتحادیهٔ میهنی به میدان بازی برگشت بود از هر گونه تحقیر و آزار به این حزب دریغ نمی کرد…
«اتفاقات پیش بینی نشد»
این وضع وحال، تنها شامل حزب دمکرات کردستان ایران نشد بلکه کمونیست های ایران و کردستان زیر ضرب قرار گرفتند
از جمله در سلیمانیه خانه امن زنان توسط اتحادیهی میهنی به سلاحهای بسنگین بسته شد با زخمی و کشته شدن چند نفر و در به در شدن زنان بی پناه سر آغاز تصویر شهر سلیمانی با مناسبات دوری جدید از درد و آزار شروع شد…
مماشات و فساد دو حزب زبان زده خاص و عامند
از فروش نفت قاچاق «رهبران» این دو حزب به اوج خدایی رساند اما رفاه و بهداشت مردم نسبت به دوران صدام حسین بدتر و سقوط کرد فقر بیشتر شد سرمایه داری دولتی جایش را به بازار آزاد داد و امنیت جایش را به قتلهای ناموسی و ترور معترضان سیاسی …
احزاب کورد ایرانی هم مجبور شدند فعالیت سیاسی و نظامی را بنا مصلحت باصطلاح حکومت خودگران کردستان تعطیل کنند «اردوگاههای نظامی با تظاهر به نظامی گری اما با پرچمها سفید …»
دست دولت ایران و ترکیه در کردستان عراق برای ترور و ربودن مخالفان خود باز گدشته شده است صدها نفر سربه نیست و یا کشته شدند و یا می شوند…
«سقوط صدام حسین»
حمله «بوش پسر و تونی بلر» به عراق
آمریکا برای فتح عراق با امتیازاتی به دو احزاب حاکم در کردستان و احزاب شیعیان …
«بلاخره آمریکاییها عراق را فتح کردند»
عرب های سنی و حزب بعث در اوج بی رحمی سرکوب شدند شهر فلوجه زیر سختترین بمباران شیمیایی در هم شکسته شد
پایان غم انگیزه ی برای حزب بعث…
آگاهان سیاسی بر این باورند که نزدیک به دو میلیون انسان در این جنگ از کشته شدند
مدنیت از بین رفت و جامعه از لحاظ فرهنگی و عرف انسانی سقوط کرد
احزاب مذهبی و قومی شکل دیگری به خود گرفت
«فدرالیسم»
انسانیت دیگر معنا نداشت و تقسیم قدرت بر اساس
قومیت و مذهب بصورت مافیائی…
و شیعیان وجمهوری اسلامی دست بالا پیدا کردند
هرج و مرج، فقر، عدم ثبات، انفجار بمب و عمليات انتخاری، منجر به ظهور داعیه شد.
ایران تا حدی زیاد و بدور از انتظار در عراق دست بالا پیدا کرد «در و دیوار» پر از عکس های از رهبران جمهوری اسلامی، با تغییر خیابان ها به اسم آیتالله ها و رهبران جمهوری اسلامی در عراق تغییر پیدا کرد
جلال طالبانی به رئیس جمهوری دست یافت که متحده ایران بود و نخست وزیر شیعه«حزب الله ی» در رکاب ایران همراه با اکثریت شیعه…
اما سازمان مجاهدین خلق و احزاب کورد ایرانی که از همان ابتدای باید عراق ترک می کردند بر اثر سهل انگاری نداشتن تحلیلی درست و غرق در قوم پرستی و نظامیگری بعنوان اسیر با سرنوشتی بسیار غم انگيزه آرام بی صدا دفن می شوند…
۸سپتامبر۲۰۲۴ میلادی “شمی صلواتی“
Comments
« کوچاندن احزاب کورد ایرانی »<br> شمی صلواتی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>