ژورنالیست مصری،- نقد فاشیسم اسلام سیاسی
آرام بختیاری
حامد عبدالصمد، ژورنالیست مصری و نویسنده کتاب “فاشیسم اسلام سیاسی” سالهاست که بدلیل تعقیب اسلامیست ها در اروپا و زیر نظر مراقبت پلیس زندگی میکند. او مدعی است که فاشیسم اسلامی حدود سالهای ۱۹۲۰ میلادی همزمان با فاشیسم ایتالیایی موسولینی بوجود آمد. حسن البنا در مصر سازمان اخوالمسلمین را با اهداف سیاسی فاشیستی پایه گذاشت. بیکاری و سرخوردگی جوانان کشورهای اسلامی موجب رشد بنیادگرایی اسلامی و رشد اسلام سیاسی شد چون ۶۵ درصد مسلمانان جوانان زیر ۳۰ سال هستند.
از طرف دیگر، اسلام سیاسی نیاز به غرب ستیزی، چپ ستیزی، مغزشویی، جنگ، قربانی، شهادت، و نوستالژی تشکیل امپراطوری قرون وسطایی برای فاشیسم خود دارد. تنها توانایی اسلامیست ها اعمال تروریستی است. هر بار بعد از شکست سیاسی و از دست دادن قدرت دولتی سراغ اعمال تروریستی میروند و یا وارد مرحله جنگ سرد میشوند. حامد عبدالصمد در جای دیگری از کتابش مینویسد فاشیسم اسلام سیاسی با جنبش اخوان المسلمین شروع نشد بلکه ریشه در اسلام اولیه دارد مثلا در شبه جزیره عرب تنوع و کثرت دینی را از بین برد و طرفداران آنان را تحت تعقیب قرار داد یا وادار به پذیرش اسلام نمود.
اسلامیست ها مدعی هستند که دین آنان رسالت الهی دارد، ورای زمان،مکان، و واقعیت، است و با رفرم، تفسیر، دمکراسی، سکولاریسم، و حقوق بشر ناسازگار است. اومبرتو اکو، نویسنده ایتالیایی و متخصص تاریخ و فرهنگ قرون وسطای مسیحی، مینویسد از ۱۴ خصوصیت فاشیسم، مهمترین اش در میان متعصبین، تقدس متون کهن مانند کتاب آسمانی، وحی، روایت، و حدیث است چون برای هوادران، این متون مقدس و حقیقت محض است که باید عملی شوند و مورد تقلید قرار گیرند. نفی مدرنیته و روشنگری، خصوصیت دیگر فاشیسم است که ناشی از خردگریزی است.
مدافعان فاشیسم مذهبی مدعی هستند که حقیقت قبلا بصورت وحی در کتب آسمانی ثبت شده و وظیفه مومنین فقط اطاعت از پیام وحی است چون پیشرفتی در دانش و فرهنگ وجود ندارد. آنها باور به تغییر جامعه خود از طریق برنامه های اقتصادی، سیاسی و رشد و ترقی ندارند چون در نظر آنان استقلال نزد خداست و نه نزد خلق. اسلامیست ها باور به نبرد و جنگ ابدی میان خیر و شر دارند و میگویند وقتی تمام ساکنین کره زمین مسلمان شدند این نبرد پایان می یابد.
واژه فاشیسم ریشه لاتین دارد و به معنی “گروه و باند” است، مخصوصا گروه گرگها و جانوران درنده. پوتین مدام به مخالفان سیاسی خود و به افراد سازمانهای مافیایی میگوید “باندیت”. فاشیسم اسلامی دگراندیشان را خائن و جاسوس مینامد. اسلامیست ها در مدارس و مکتب خانه های زیر کنترل دینی خود، آموزش جمعی تنفر و خشونت علیه غیرخودی ها، علیه غرب، علیه ادیان و مکاتب دیگر میدهند. فاشیسم و اسلامگرایی سیاسی نوعی بیماریست که معمولا ملتها و امت های تاخیری دچار آن میشوند، چون در پروسه زوال و انحلال قرار دارند.
پدیده فاشیسم را میتوان نوعی “دین سیاسی” دانست چون هوادارانش فکر میکنند صاحب حقیقت محض هستند. رهبر محافل فاشیستی فکر میکند دارای پیامی مقدس است و میتواند هوادارانش را با حس تنفر مسموم کند. او جهان را به دو بخش دوست و دشمن تقسیم میکند تا مخالفان را مدام با انتقام تهدید نماید. فرد فاشیست مخالف مدرنیته، روشنگری، مارکسیسم، و یهودیان است. نظامی گری، ترور، عملیلت انتحاری، جنگ، و شهادت را تبلیغ میکند. او خود را قربانی تاریخ و جهان و فرهنگ غرب میداند، در غم گذشته برباد رفته اش زاری میکند تا موتور و احساسات فاشیسم مذهبی و شونیستی را گرم نگه دارد. جنگ و مبارزه، خود هدف میشوند، در نظر آنان زندگی برای مبارزه و مرگ است، و نه مبارزه برای تداوم زندگی انسانی.
مشخصات دیگر فاشیسم: سکسیسم، ماروخیسم، انتقام محوری، بیگانه ستیزی، و انکار نقد است. عبدالصمد مینویسد،تاکنون در کشورهای: ایران، سومالی، سودان، نیجریه، غزه، شبه فاشیسم مذهبی برقرار شده. در کشورهای: الجزایر، افغانستان، مالی، و لیبی که تشکیل دولت اسلامی با شکست روبرو شد, آنان وارد مرحله تروریسم شدند. در مصر و سوریه امکان بازگشت تروریسم ممکن است. اسلام سیاسی در خاورمیانه مانند ناسیونالیسم غرب در آغاز قرن ۲۰ و پایان قرن ۱۹ میلادی، جنبشی بود هویتی. در غرب متفقین بعد از پیروزی بر فاشیسم اروپایی وارد مرحله جنگ سرد شدند. اسلام سیاسی بعد از شکست و جنایت و بدنامی نیز احتمالا وارد جنگ سرد با غالب کشورها خواهد شد. فاشیسم اسلامی و فاشیسم ناسیونالیستی غربی هر دو احساس تحقیر میکردند و نوستالژی تشکیل امپراتوری مجدد داشتند. موسولینی قصد تشکیل مجدد امپراتوری رم باستان را داشت. اسلامیست ها در جستجوی امپراتوری صدر اسلام یا دوران حکومت خلفا در دوره قرون وسطا میباشند و میخواهند رهبری جهان را بدست گیرند.
گروهی مدعی هستند که جهاد به معنی دفاع از خود نیست بلکه خدمت به خدا و عبادت آنست و تا ابد ادامه خواهد داشت یعنی تا روزیکه دشمنان دگراندیش اسلام و مخالفان یا نابود شوند و یا به اسلام بگرایند. جهادیست ها و سلافیست ها تفسیر و تاویل متون مقدس را یشکل مدرن محکوم میکنند چون در نظر آنان امور الهی را نمیتوان ترجمه کرد. دیکتاتورها با تکیه بر اسطورها و ترس مزدم از نیروهای ناشناخته مردم، حکومت میکنند. عبدالصمد در کتابش اشاره میکند که نازیها ۱۲ سال و بلشویکها ۷۲ سال حکومت نمودند، و اسلامیست ها هر بار بعد از شکست، دوباره در جای دیگری ظاهر شدند چون مدعی رسالت الهی هستند، و از اینطریق به فریب جوانان میپردازند.
محمد پیامبر پیش بینی کرده بود که مسلمانان به ۷۲ فرقه تقسیم خواهند شد و فقط یکی از آنان پیروز میشود چون بقیه گمراه هستند. در راس فاشیسم اسلام سیاسی، گروه اخوان المسلمین قرار دارد که بعد از شکست سیاسی در مصر فعالیت شان در ۷۰ کشور هنوز مشاهده میشود.رقابت، تنفر و دشمنی میان فرق اسلامی مانند: شیعه، سنی، احمدیه، صوفیه، و علوی هم وجود دارد. میان گروههای سنی مانند: سلافی، اخوان المسلمین، حنبلی، مالکی، شافعی، حنفی، و عشاری نیز رقابت و تنفر و دشمنی وجود دارد. حتی جهادی های سنی ضد اسد در سوریه هم با یکدیگر می جنگیدند. گروه اخوان المسلمین گرچه سه بار در دهه سال های ۱۹۴۰و ۱۹۵۰ و ۲۰۱۳ میلادی ممنوع شد ولی مقاومت آن هنوز ادامه دارد.
اسلامیست ها هیچگاه نتوانستند درک کنند که نه عقیده و ایمان فرد بلکه عمل او مهم است و هیچ ایدئولوژی ارزش آنرا ندارد که انسانی خود را یا انسان دیگری را بکشد. چون اسلام بیش از ۶ قرن بعد از مسیحیت ظاهر شد آنرا میتوان دینی تاخیری یا عقب افتاده و موخر نامید. اسلام کنونی از لحاظ زمانی،۱۴۵۲ هجری قمری، در سدههای میانه بسر میبرد. آلمان و ایتالیا، مهد فاشیسم اروپایی در نیمه اول قرن ۲۰، نیز کشورهایی تاخیری بودند که بشکل دولت و ملت درآمده بودند و فاقد سلاح روشنگری کافی مانند: آزادی نظر و اندیشه، رونق عقلگرایی کافی، آزادی شخصی، فردگرایی، حقوق بشر، استقلال جسمی، و آزادی مطبوعات بودند، و در آنجا فرهنگ روستایی بر فرهنگ شهری تقدم داشت. اسلامیست ها شهر را محل گناه و سقوط اخلاقی میدانند.
بهار عربی در سالهای قبل و بعد از پیروزی موجب یک مبارزه درونی فرهنگی نیز شد. در بعضی از این کشورها بحث میان سکولارها و اسلامیست ها پیرامون متن قانون اساسی آینده، رابطه دین با دولت و قانون گذاری درگرفت. آتئیست ها میگویند اگر ایمان و عقیده میتواند سیاسی باشد، چرا خداناباوری باید خنثی باشد و سیاسی نشود؟
یکی از منابع مورد استفاده حامد عبدالصمد درباره زنان و حوریان بهشتی، سکس، و پورنوگرافی در قرآن کتاب توماس ماول، با عنوان “جهاد، سکس، و سلطه در اسلام” است. او مینویسد بهشت فاحشه خانه ایست برای مجاهدین راه خدا. حوری در زبان “آرامی-سوریانی” به معنی کبوتر سفید، گاهی هم به معنی مهره صدف است. در زبان آلمانی محترمانه به فاحشه گفته میشود “حوره”. ماول مدعی است در بهشت دوشیزگان باکره، در لباس ابریشمی، با سینه های باز، از مجاهدین و مومنین پذیرایی میکنند.خواجه ها و غلامان زیبارو، با شراب، و کباب، و میوههای الوان، از مردان بهشتی استقبال میکنند. زنان معمولی ساکن بهشت دچار گرفتاری هایی مانند قائدگی، حاملگی، و زائیدگی نیستند. مردان مومن و مجاهد بجای وحدت با خالق خود در محیطی عرفانی، در رختخواب با حوریان قفل و یکی میشوند.
عبدالصمد اشاره میکند که نظر و موضع اسلام پیرامون زنان در قرآن و حدیث و روایت، کلا متضاد و متناقض است، و براساس نظام و ارزشهای مردسالاری ثبت شده است. نویسنده عرب دیگری بنام السیوتی به رونق اقتصاد و صنعت سکس و پورنوگرافی و استفاده ابزاری از زنان و حوریان در آثار خود اشاره میکند. از جمله اینکه هر حوری دارای ۷۰ کنیز و خدمتکار است، یعنی هر مومن ومجاهدامکان همبستری میان ۵۰۴۰ زن و حوری فلک زده را دارد. عبدالصمد در جای دیگری اشاره میکند طبق حدیث و روایت و گفته الباقر و الصادق، محمد رسول بعد از مرگ خدیجه با ۱۱ زن دیگر ازدواج نمود و از او نقل شده است که یکروز نگاهی به درون جهنم انداخت و دید که غالب ساکنین آن آوشویتس دینی-فاشیستی، زنان بیچاره هستند. توماس ماول مدعی است که در دین اسلام، آپارتهاید جنسی و کیش باکره پرستی بیداد میکند. اخلاق و قضاوت اسلامی در باره زنان از دین یهودیت گرفته شده، اسلام ولی آنرا به اوج جنون خود رساند و وارد قرون و عصر جدید نمود. محافل اسلامی در دیاسپورای اروپا و امریکا میکوشند در میان جوانان مسلمان که دچار تزلزل هویتی شده اند، اصل جهاد را با فاشیسم دینی، سکس، تروریسم، غرب ستیزی، بنیادگرایی، و اخلاق اسلامی پیوند دهند تا از آنان بشکل گوشت دم توپ برای جنگ و عملیات انتحاری استفاده نمایند. حامد عبدالصد در مورد انقلاب اسلامی ایران مینویسد،آنزمان از طریق پول کلان نفت و بلبشوی اوضاع سیاسی جهانی دوران جنگ سرد میان دو ابرقدرت، روحانیون شیعه توانستند پایه های نظام شبه فاشیستی خود را مستحکم کنند.
منبع این نوشته بخش هایی از کتاب زیر است.
– der islamische faschismus, hamed abdel-samad, 2014, münchen, dromer-verlag, 220 s .
- در متن فوق ۲ تصویر از حامد عبدالصمد درج شده. در یکی از این تضاویر، او در کناریک شیخ داعشی مصری ساکن آلمان، در کانال ۲ تلویزیون آلمان موقع بحث و محادله دیده میشود.
Comments
ژورنالیست مصری،- نقد فاشیسم اسلام سیاسی<br>آرام بختیاری — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>