Comments

فلسفۀ سیاسی برخورد با پدیده های اجتماعی <br> فرزین خوشچین — 4 دیدگاه

  1. علم و تکنولوژی سرمایه داری و کاهش دستمزد.
    پیشرفت علمی و صنعتی سرمایه داری به کاهش دستمزد می انجامد. پاسخ شیادانه نظریه پردازان بورژوازی این است که بیکاری ناشی از جایگزینی دستگاهها از طریق سرمایه گذاری در زمینه های دیگر مربوط به تکنولوژی پیشرفت داده شده، تقاضا را بالا برده و مزد کار را بالا می برد. این شامورتی بازی و فریب کاری است در پنهان کردن این حقیقت است که سرمایه داری یک سیستم ارگانیک و بهم پیوسته (هولیستیک) جهانی شده است. وقتی بازده یک بخش از آن اضافه شود به بقیه سرایت میکند و شاید کارگرانی استخدام شوند اما با مزد کمتر خواهد بود و شامل همه نخواهد شد. نتیجه عملی و قابل مشاهده و در حقیقت اثبات درستی این نظریه (بگو از مارکس) این است که الان می بینیم روند پیشرفت تکنولوژی سرمایه داری چندین میلیارد کارگر بیکار، نیمه وقت (نوعی از بیکاری)، قرار دادی (مزد کم از طریق ندادن مزایا) و فقیر بوجود آورده. کشورهای مبتکر رشد علمی و تکنولوژی تولید به امپریالیسم شان تکیه کردند و شرایط فعلی را بوجود آوردند که انتقال مزد پائین به کشورهای تحت سلطه است.
    این روند، البته، نمیتوانست تا ابد ادامه پیدا کند چون حاکمین کشورهای تحت سلطه نیز در خطر شورش و انقلاب قرا میگیرند و علیه نوکر و خود ارباب امپریالیست شان شورش میکنند. این شورشها بورژوازی غیر اروپائی بوجود آورده که شکل سیاسی ان از مذهبی تا کاملا کافر است، هر یک بر اساس ویژگی جامعه خود. جالب این است که کافر و مذهبی گهگاهی با هم علیه سکولار دموکرات غربی متحد هم می شوند. روند سلطه طلبی امپریالیستی و آشتی با آن و یا مبارزه با آن توسط ارتجاعیون تحت فشار، روندی همیشگی است و هزاران سال است که در جریان بوده. این روند در عصر سرمایه داری به جنایکارانه ترین و شیادانه ترین شکل خود رسیده است. آیا این سیستم پایانی دارد؟ بدون آگاهی آنارشیستی-کمونیستی، نه. آگاهی آنارشیستی – کمونیستی چیست؟ این دانش است که اساس بی ثباتی ها و سختی های زندگی از وجود سلطه جوئی و روابط استثمارگرانه متکی به آن در جامعه است و رهائی از این وضع تنها با از بین بردن این روابط ممکن می باشد.
    آنارشیست

  2. در ارتباط با این مقاله،
    معامله ترامپ با پوتین بر سر اوکراین و مخاطراتی که در انتظار ایران است – داوید پارسیان
    مقاله به نکات درستی اشاره میکند و مسائلی را مطرح میکند که تقریبا همه میدانند اما بهرحال باید یکی آنها را بصورت مقاله در می آورد که نویسنده انجام داد.
    اما، مقاله اصل قضایا را توضیح نمیدهد.
    کسانیکه آمریکا را تحت کنترل دارند، یعنی سرمایه داران بزرگ آمریکائی، مجبورند مزد کار را کاهش دهند تا بتوانند از بزرگ تر شدن رقیب هایشان جلوگیری کنند چون کاهش مزد کار الان تنها وسیله افزایش سود و انباشت است. اروپائی ها هم مجبورند. البته، این کوشش ها بجائی نخواهد رسید چون کار از کار گذشته و تنها راه آنها در حقیقت یک جنگ جهانی است که ناسیونالیسم بازی های سرمایه داران حاکم برای همین اختراع شده است. جنگ برای سرمایه داران نعمت بزرگی است. بخشی از افراد طبقه کارگر و بخشی از ساختارهای صنعتی و مدنی را نابود میکنند تا دوباره بسازند و شکوفائی موقت درست کنند اما در شرایط پیروزی و به ضرر بازنده. البته، فعلا امکان جنگ وجود ندارد اما نسل جدید دارد برای این منظور تربیت می شود. برای همین است که نسل جدید غربی دیگر لیبرال نیست، محافظه کار و حتی مذهبی و حرف گوش کن است و فعالانه در انتخابات احمقانه (احمقانه یعنی ربطی به منافع زنان وکارگران ندارد و دغدغه های سرمایه داران و مردسالاران است) هم شرکت میکند.
    میشود گفت که ما الان در شرایط ماقبل جنگ اول جهانی هستیم و حتی ماقبل از مارکس. تمام آن بازی های رقابتی هزاران ساله تحت نظام تولیدی علمی تر و مخرب تر، یعنی سرمایه داری، زندگی را بر اکثر انسانهای دنیا خراب کرده است.
    آرزوی آخر مقاله آرزوی یک هوادار سیستم است که تمام در و پیکر آنرا ندیده:
    “احترام به قوانین بین الملل در چهار چوب منشور سازمان ملل، ایجاد ساختارهای دموکراتیک و اعمال سیاست هایی در جهت منافع ملی ملت های هر دو کشور.”
    این راهکار یک بورژوای بی اطلاح از طبقه خود است که به واقعیت نخواهد انجامید زیرا قوانین بین المللی، ساختارهای دموکراتیک غربی، همگی امپریالیستی، شیادانه، توخالی و استثمارگرانه و همیشه قابل نقض و کنار گذاشتن هستند. مثلا، تمام کشورهائی که ایران را بعلت فعالیتهای هسته ای محکوم کردند خودشان مشغول تولید سلاحهای هسته ای بودند، از این شیادانه تر میشود؟!!
    راه حال زنان و کارگران ایران و جهان اتحاد برای یک انقلاب آنارشیستی کمونیستی علیه سیستم اقتدارگرایانه موجود در جامعه بشر است.
    آنارشیست

  3. روابط سرمایه داری در ایران را باید با بررسی نوع فعالیت توده های ایران فهمید نه از طریق عقاید حاکمین. اگر بر اساس عقاید حاکمین پیش برویم، پاپ هم فئودال است. ساده تر، صاحبین قدرت، حال چه قدرت سیاسی و یا اقتصادی، آدم هستند. آنها غذا میخورند، در خانه زندگی میکنند، بچه تولید میکنند. زندگی کردن آنها بدون داشتن منابع ممکن نیست. این منابع را یا خودشان تولید میکنند و یا دیگران برای آنها. اگر دیگران برای آنها تولید میکنند، آن سیستمی که تولید توسط آن صورت میگیرد تعیین میکند که آنها متعلق به کدام طبقه هستند.
    برای همین،
    مسئله انقلاب اشخاص نیست، سیستم است.
    الان، در ایران، سیستم اقتصادی مردسالاری و سرمایه داری است. این دو سیستم استثمارگرانه است و از بین بردن آن یعنی آزادی اقتصادی. اینکه آخوندچطور فکر میکند و یا شاهلن،و اینکه سرمایه دار غربی پیشرفته و مامانی است، فقط گفتن این است که زنان و کارگران ایران باید کلفت و نوکر سرمایه دار غربی بشوند و یا اینکه سرمایه داران فکل کراواتی را بعنوان ارباب خود انتخاب کنند. این دیدگاه ارتجاعی است چون کماکان استثمارگری را تشویق میکند و فقط تغییر ارباب را می طلبد.
    آنارشیست

  4. آنارشیسم لمپنیسم نیست، لمپنیسم ابزار هر نوع اقتدارگراست از جمله مارکسی که دولت درست کند که دیدیم عین واقعیت است. کی میخواهید سواد درست و حسابی پیدا کنید!!
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>