نظم بین المللی جدید: فرصت طلبی در دیپلماسی
برگردان سعید جواد زاده امینی
اتحاد با زوایای متفاوت
بریکس، اتحادیه ای که با شرکت برزیل، روسیه، هند،چین، و آفریقای جنوبی بین سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱ تشکیل شد، به تازگی شش عضو جدید را دورن خود پذیرفته است : عربستان سعودی، آرژانتین، مصر، امارات متحده ی عربی، اتیوپی و ایران. اگر چه این اتحادیه برای این که بتواند دیدگاه مشترکی از نظم بین المللی ارائه دهد، بسیار متنوع است، اما درعین حال بازتاب دهنده ی نظم ژئوپلیتیک جدید است : دنیای« انتخابی».
نویسنده Pierre Hazan برگردان سعید جواد زاده امینی
نظم بین المللی جدید: فرصت طلبی در دیپلماسی↑
مذاکره در مورد قواعد بازی، بین غربی که در حال از دست دادن هژمونی خویش است و آنچه به عنوان «جهان جنوب» شناخته می شود و هنوز به یکپارچگی دست نیافته است، به شدت جریان دارد. در این موقعیت خطرناک و نا پایدار، که چالش های جهانی بیش از هر زمان خود را آشکار می کنند، بازیگران سرگرم انعقاد اتحادهای موقتی اند (۱).
چه کسی تصور می کرد عربستان سعودی و امارات متحده ی عربی در تبادل زندانی های روسیه و اوکراین نقشی ایفا کنند؟ یا پادرمیانی های مؤثر چین به احیای روابط ایران وعربستان سعودی منتهی می شود.؟(۲) زمینه های میانجیگری در حال دگرگونی کامل است.
سمیر ساران مدیر اطاق فکر هندی Observer Research Foundation از « همکاری های با مسئولیت محدود» سخن می گوید (۳). او از این طریق به تعاملات بین ساختارهای متفاوتی چون سازمان های منطقه ای، ائتلاف ها و پیمان های گوناگون اشاره می کند ، که گاه در رقابت بایکدیگرند . این « چند جانبه گرایی »، به مثابه ی چند جانبه گرایی کاهش یافته، با زوایا و جهت های تغییر پذیر ارائه می شود. البته جهان قبل از این نیز توسط منافع قابل درک دولت ها رهبری می شد. اما ثبات نسبی فضای بین المللی، نسبت به توافقات صورت گرفته ، آنها را از استحکام بیشتری بر خوردار می کرد.
پس از این، یک دشمن در هر کجا برای مدتی و در مورد موضوع خاصی، می تواند به عنوان یک شریک بازی در نظر گرفته شود. این توافق نامه های صرفآ کاسب کارانه، فقط تا زمانی که طرفین آنها را مناسب بدانند، دوام می آورند. با وجود در گیری شدید، روسیه و اوکراین در ۲۲ ژوئیه ۲۰۲۲ با میانجی گری ترکیه و سازمان ملل متحد ( ONU) ، توافق نامه ای در ارتباط با صادرات غلات امضا کردند، و قبل از آن که کرملین تصمیم به عدم ادامه ی آن بگیرد، دو بار آن را تمدید کردند(مقاله «طعم تلخ غلات اوکذاین» را در همین ماه بخوانید). مسکو به دنبال آن در اجلاس روسیه – آفریقا که در ماه ژوئیه ۲۰۲۳ در سن پترزبورگ برگزار شد، با در نظر گرفتن منافع استراتژیک خود و تآثیر احتمالی سیاست هایش بر روی مردمی که هزاران کیلومتر دور تر از مرزهایش زندگی می کنند و اغلب توسط رژیم ها ی دوست اداره می شوند، اعلام کرد که ارسال غلات جبران کننده ای را در نظر خواهد گرفت.
نمونه ای دیگر : توافق در مورد تعیین مرزهای دریایی بین لبنان و اسرائیل است که با حمایت ایالات متحده در ماه اکتبر ۲۰۲۲ منعقد شد. این توافق در حالی صورت گرفت که بیروت هرگز تل آویو را به رسمیت نشناخته است و این دو پایتخت «عملآ» در شرایط جنگی هستند، و یکی از نیروهای نظامی- سیاسی لبنان – حزب اله – همچنان به اراده ی خود بر نابود کردن اسرائیل تآکید می کند. از سوی دیگر این که حزب اله از سوی واشنگتن و تل آویو به عنوان «سامان تروریستی» شناخته می شود، نیز مشکلی برای این دو قدرت در مورد توافق محسوب نشده است . استخراج گاز در دریای مدیترانه، به تلاشی کوچک در جهت انعطاف پذیری ایدئولوژیک می ارزد!.
معکوس شدن نقش ها
عمل گرایی در صحنه ی جنگ سوریه نیز حاکم بود : روس ها با اسرائیل، ایالات متحده و ترکیه، سه توافق نامه ی غیر رسمی برای پیشگیری از درگیری مستقیم امضا کردند. چنین توافقی بین قدرت های خارجی در گیر در یک جنگ بی سابقه است. ارتش اسرائیل می تواند مواضع سوریه و حزب اله را بدون هراس از سیستم دفاع ضد هوایی روسیه ، بمباران کند. در برابر این امتیاز و با وجود فشار واشنگتن، تل آویو تمایلی به اعمال تحریم ها علیه روسیه ندارد، و سلاح های مرگبار به اوکراین تحویل نمی دهد. این اقتصاد سیاسی بده بستانی به نفع بعضی تمام می شود، اما می تواند به دیگران آسیب و زیان برساند. در ماه سپتامبر ۲۰۲۰ دولت آقای دونالد ترامپ به عادی سازی روابط کشورهای عرب با اسرائیل از طریق موافقت نامه های ابراهیم ، کمک کرد. در مقابل ایالات متحده حاکمیت مراکش بر صحرای باختری را به رسمیت شناخت. چیزی که قطعنامه ی ۶۹۰ شورای امنیت سازمان ملل متحد را که در ۲۹ آوریل ۱۹۹۱ به تصویب رسیده بود، و برگزاری یک رفراندوم را پیشنهاد می کرد، نادیده می گرفت. در ارتباط با فلسطینی ها ، آنها یک بار دیگر با ضرر و زیان مواجه شدند….
این توافقات نشان دهنده ی یک تغییر بنیادی است : پایان هژمونی غرب، ساختار های بین المللی و هنجارهای وضع شده در طول سی سال گذشته را، علی رغم این که دولت های اروپایی و آمریکایی همیشه به آنها احترام نمی گذاشته اند، شکننده می کند..
دولت های آفریقایی که جزو اولین کشورهایی بودند که اساسنامه ی دیوان کیفری بین المللی « CPI » را تصویب کردند، علیرغم کیفر خواست صادر شده علیه آقای ولادیمیر پوتین در ارتباط با جنایا ت جنگی، روابط عادی خود را با مسکو حفظ کردند. شرکت ۴۸ نفر از آنها در اجلاس روسیه – آفریقا که در ماه ژوئیه گذشته در سن پترزبورگ برگزار شد، گواه آن است. رژیم آفریقای جنوبی تا آنجا پیش رفت که با تصمیم به انجام مانورهای نظامی مشترک با روسیه و چین در فوریه ی ۲۰۲۳ ، دقیقا یک سال پس از آغاز تجاوز به اوکراین، غربی ها را به تمسخر گرفت.
به همین ترتیب، سیاست تحریم های یکجانبه، که نفوذ دولت آمریکا را در نظام بین المللی تقویت می کرد، اکنون در حال سست شدن است. برخی از رهبران موفق می شوند مشروعیت خود را باز یابند: چه نمونه ای بهتر از بازگشت آقای بشار اسد، به اتحادیه ی کشوهای عرب ، در اجلاس جده در ۱۸ماه مه گذشته؟ او با وجود سرکوب خونینی که علیه بخشی از مردم کشور خود اعمال کرد، با صد ها هزار کشته، استفاده از تسلیحات شیمیایی و یک کشور ویران شده، در حال حاضر در جهان عرب به عنوان یک شخصیت مورد احترام شناخته می شود. آقای اسد با آقای محمد بن سلمان ، ولیعهد و نخست وزیر عربستان سعودی ملاقات کرد، همان کسی که آقای بایدن، کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا در ان زمان، سوگند خورده بود که او را به خاطر فرمان به قتل فجیع روزنامه نگار مخالف جمال خاشقچی « محبوس» ( (Paria کند (۴). آقای بایدن به عنوان رئیس جمهور منتخب مجبور شد غرور خود را زیر پا بگذارد و در ژوئیه ی ۲۰۲۲ از ولیعهد قدرتمند عربستان تقاضا کند تولید نفت کشورش را افزایش دهد – بی آن که نتیجه ای کسب کند ـ . دولت آمریکا با اذعان به شکست سیاست انزوای ایران، اکنون به دنبال دستیابی به یک توافق غیر رسمی هسته ای با این کشور است.
خارج از حوزه ی شمال « جهانی » ( غرب م)، هیچ کشوری تحریم های اعمال شده بر علیه روسیه را اعمال نمی کند(۵). دلایل آن مشخص است : حمایتی که در گذشته از سوی اتحاد جماهیر شوروی سابق نسبت به جنبش های آزادی بخش ملی صورت گرفته بود، افزایش قیمت غلات، که بیش از همه به فقیر ترین افراد آسیب می رساند و- درست یا نادرست – به اقدامات غرب نسبت داده می شود، و مهم تر از همه احساس قربانی بی گناه بودن در نبردی دور از آنها. علاوه بر این، برای برخی از کشورهای جنوب دلایل عملی نیز افزوده می شود : بهره مندی از نفت ارزان روسیه، تنوع بخشیدن به منابع تامین تسلیحات، وتقویت موقعیت ژئوپلیتیک خود. برای بقیه ی کشورهای غیر غربی نیز چیزی اساسی تر، هم از نظر سیاسی و هم از جنبه ی نمادین مطرح است : چیزی که آلمانی ها آن را Schadenfreude « شادی شیطانی» می نامند، که لذت بردن از بدبختی دیگران است. در اینجا در مورد غربی اظهار نظر می شود، که برای یک بار، خود را در موقعیتی می بیند که مجبور به درخواست حمایت بین المللی می شود. معکوس شدن نقش ها، جایی که پند دهنده ی معمولی، مقداری از غرور و حتی تکبر خود را از دست داده است. و اکنون این شخص ثروتمند و قدرت مدار است که در خواست همبستگی می کند. همانی که طی قرن ها استاندارد ها را تعیین کرده، و در صورت لزوم آنها را به نفع خود تغییر داده است، و مستقلآ ارزش های جهانی را تعیین نموده و نقض کنندگان آنها را به طور انتخابی تحریم و مجازات کرده است.
غرب هزینه ی تهاجم به عراق در سال ۲۰۰۳، حمله ی نظامی به کوسووو در سال ۱۹۹۹ ، لیبی در سال ۲۰۰۳ ، شکست خود در افغانستان در سال ۲۰۲۱، الویت خویش و رفتار انحصاری در مورد واکسن در زمان همه گیری کوید ۱۹ و اخیرآ بی اعتنایی دولت ترامپ به چند جانبه گرایی را می پردازد. در واقع ، غرب از پیامدهای از دست دادن نوعی اقتدار، که خود در تضعیف آن نقش داشته است، رنج می برد.
آقای سوبراحمانیام جیشانکار، وزیرامور خارجه هند آنچه را که بسیاری احساس می کنند، با صدای بلند بیان کرد : « اروپا می باید از این ذهنیت که مشکلات اروپا ناشی از مشکلات جهان است، اما مشکلات جهان ربطی به مشکلات اروپا ندارد، بیرون آید (۶).» بخش عمده ای از کشورهای جنوب دیگر نمی پذیرند که به آنها دستور داده شود که با ایالات متحده آمریکا و قاره ی کهن (اروپا م) همسو شوند و احساس می کنند به اندازه ی کافی قوی هستند که این را بیان کنند (۷). هنوز آن طور که برخی در واشنگتن می گویند « غرب در برابر بقیه ی جهان » – فرمولی با رنگ و بوی استعماری – وجود ندارد، بقیه ای که ۸۵ در صد جمعیت جهان را تشکیل می دهد. اما در کنفرانس امنیت مونیخ که در فوریه ی گذشته برگزار شد، همین کشورهای جنوب اولویت ها ی خود را یاد آوری کردند : بدهی ها، آب و هوا، محیط زیست و جبران زخم های گذشته ی استعماری.
در مورد این « صلح سرد» قدرت های میانی می توانند چند استدلال را مطرح کنند : در حال حاضر ثروت انباشته ی قدرت های اقتصادی برتر دنیا که در گروه هفت(G7) گرد هم آمده اند ، کمتر از حتی بریکس Brics ( مشتمل از برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) است، باشگاهی که حدود ۲۰ کشور از جمله الجزایر، عربستان سعودی، اندونزی و مکزیک مایل به پیوستن به آن هستند. اما اگر چه این کشورها می دانند چگونه متحد شوند تا صدایشان بهتر شنیده شود، دیدگاه متفاوتی – حد اقل هنوز – از نظام بین المللی ارائه نمی کنند، زیرا به نظر می رسد که منافع آنها متفاوت و گاه متناقض است.
در نبود قطعیت، اصل احتیاط در ابتدایی ترین شکل آن ضرورت پیدا می کند : همه به سرعت خود را مسلح می کنند. هزینه های نظامی جهان در سال ۲۰۲۲ رکورد تازه ای را رقم زده است : ۲۲۴۰ میلیارد دلار ، یعنی ۳،۷ در صد بیشتر از سال ۲۰۲۱، به دلیل افزایش بی سابقه ی هزینه های اروپایی از حد اقل سی سال گذشته (۸). ایالات متحده ، انگلستان، آلمان، فرانسه ، ژاپن و کره جنوبی جزو ده کشوری هستند که بیشترین سرمایه گذاری در امور نظامی در جهان را در اختیار دارند. ژاپن در نظر دارد بودجه ی دفاعی خود را در پنج سال آینده ، به دو برابر افزایش دهد.
با این حال نه پراگماتیسم جانبه گرای حد اقلی، و نه رقابت تسلیحاتی، کوچک ترین فایده ای در مواجهه با چالش های جهانی ندارند. می باید یک ساختار جدید امنیت بین المللی ایجاد کنیم، نابرابری هایی را که موجب تنش و خشونت می شوند، کاهش دهیم و در مورد ویرانی حاصل از تغییرات آب و هوایی برای سه میلیارد نفر از مردمی که در مناطق بسیار آسیب پذیر زندگی می کنند، راه حل بیابیم.
بر خرابه های باقی مانده از جنگ جهانی دوم، دولت ها موفق شدند سازمان ملل متحد را به رهبری قدرت های بزرگ آن زمان ایجاد کنند. امروز خلاقیتی ضرورت دارد تا برای تعامل بین المللی قوانین جدیدی که منعکس کننده ی تغییر و تحولات بین المللی این زمانی باشد، وضع کنیم. آیا پدید آمدن این اصول جدید مستلزم افزایش نقش مجمع عمومی سازمان ملل متحد در برابر شورای امنیت است ؟ یا از طریق اتحاد بین دولت ها و مردم کشورها امکان پذیر خواهد بود. بدون شک همه ی اینها همزمان و نیز تمهیداتی دیگر لازم است.
منابع :
۱ ـ مقاله «چرا ابرقدرتها جنگ می کنند»، لوموند دیپلماتیک اوت ۲۰۲۳ https://ir.mondediplo.com/2023/08/article4538.html
۲ – Maria Fantappie et Vali Nasr , « A new order in the Middle East ? », Foreign Affairs, New York, 22 mars2023.
همچنین مقاله «پکن، منجی صلح در خاورمیانه ؟ »، لوموند دیپلماتیک آوریل ۲۰۲۳ https://ir.mondediplo.com/2023/04/article4386.html
۳ – Samir Saran, « The new world – shaped by self-interest », The Indian Eppress, Noida(Inde), 23 mai2023.
۴ – David E. Sanger, 3 Candidate Biden called Saudi Arabia a « pariah ». He now has to deal withit » , The New York Times, 26 février 2021.
۵ – مقاله «وقتی جنوب از پیروی از غرب در اوکراین خودداری می کند »، لوموند دیپلماتیک مه ۲۰۲۲ https://ir.mondediplo.com/2022/05/article4035.html
۶ – « Explained : What Jaishankar Saidabout Europe, why Germany chancellor praises him », OutlookIndia.com, 20 février 2023.
۷ – مقاله «جنگ اوکراین از نگاه افریقا»، لوموند دیپلماتیک فوریه ۲۰۲۳ https://ir.mondediplo.com/2023/02/article4326.html
۸ – « World military expenditure reaches new record high as European spending surges », Stockholm International Peace Research Institute, 24 avril 2023, WWW.sipri.org
Pierre Hazan
مشاور ارشد دفتر گفتگو های بشر دوستانه ، در ژنو. نویسنده ی کتاب Négocier avec le diable, la médiation dans les conflits armés, Textuel, Paris, 2022
نکته شاید آخر در این صفحه،
مبارزه با اقتدار امپریالیستی یعنی اینها:
۱ – دعوت از زنان و کارگران آنارشیست و کمونیست کشورهای امپریالیستی به مبارزه با اربابان خودشان.
۲ – نشان دادن این واقعیت که بین ارباب خودی و امپریالیستی تفاوتی وجود ندارد.
۳ – کار کمونیستی-آنارشیستی علیه اربابان خودی و خارجی.
آنارشیست
برای درک انسان و جامعه نمیتوانیم به مطالبی مراجعه کنیم و یا به مدارسی برویم که از اقتدارگرایان است.
آنارشیست
اقتباس نگرش کمونیستی-انارشیستی (کمونیسم ضد اقتدارگرایی) تنها راه درست عقلی و عملی علیه ارتجاع حاکم بر ایران، ارتجاع موجود در اپوزیسیون و ارتجاع دیکتاتور و دموکرات جهان است. علاوه بر این، این نگرش به هر فرد آرامش روحی و قوه زندگی میدهد. باید بیاموزیم. اولین قدم یادگیری علمی، کنار گذاشتن اتوریته هاست.
آنارشیست
فکر کنم روشنگری دارد از من در مورد انواع مرتجعین “نظر خواهی” میکند چون تقریبا تمام مقالات ستون اصلی روشنگری ارتجاعی هستند. اشکالی ندارد، برای فرموله کردن نظراتم مفید هستند.
.
میخوانیم:
.
“البته جهان قبل از این نیز توسط منافع قابل درک دولت ها رهبری می شد”
غلط.
تقریبا ۹۹ درصد دولتها منافع ندارند، دولتها بخشی از نظام اقتدارگرایان یک کشور هستند که کارشان خدمت به آنهاست. جهان توسط منافع اقتدارگرایان کشورها اداره می شود و دولت بخش ارگانیک این منافع است نه تمام آن.
.
این مقاله در خدمت بخش در حال رهایی اربابان سرمایه دار تحت کنترل امپریالیستهای غربی نوشته شده.
.
در اینجا باید به سه واقعیت اشاره کرد.
۱ – سرمایه داری همیشه گانگستری بوده است و خواهد بود. در حقیقت، تمام نظامهای اقتدارگرای سرمایه داری و ماقبل سرمایه داری گانگستری بوده اند. حقوق و عدل و عدالت آنها فقط تا آنجایی معتبر است که یک یا گروهی از آنها قدرت جنایت و آدم کشی بیشتری دارند.
۲ – تضادهای مابین اقتدارگرایان بر توده های زن و مرد برده (زن و یا برده مزدی ) تاثیر منفی دارد و زندگی اکثر آنها را تباه میکند. برای همین است که اکثر دولتهای مقاوم در مقابل دموکراسی های امپریالیستی غرب دیکتاتوری هستند.
3 – تضاد میان اربابان سرمایه دار غربی و شرقی و جنوبی و شمالی در شرایط آگاهی کمونیستی-آنارشیستی قربانیان آنها، به وحدت کامل تبدیل می شود.
پس،
منافع زنان و کارگران زحمتکش ایران و جهان در این است که با هم علیه اربابان سرمایه دار (در هر قطبی) در جهان متحد شوند. هر گونه ورود و جبهه گیری در تضادهای مابین این اربابان نه بنغع زنان و کارگران ، بلکه بیان فریب خوردگی است.
.
یک واقعیت دیگر هم وجود دارد:
۴ – همیشه بخشی از قربانیان اقتدار نوکری حاکمیت آنها را می پذیرند و بخشی دیگر منفعل می ماند. این فرصت طلبی است. جنبش انقلابی باید نوکرها و منفعلین را ایزوله کنند تا بتوانند صف مستقلی داشته باشند. اهمیت این کار به اندازه اهمیت خود انقلاب است چون بدون چنین کاری، انقلابی در کار نخواهد بود.
.
آنارشیست