پشت پرده افشاگری هاآرتص از حمایت دولت نتانیاهو از رضا پهلوی؛ روزنامهنگار اسرائيلی چه میگوید؟
انتشار این گزارش فضای بحثبرانگیزی ایجاد کرد: حامیان رضا پهلوی آن را «گزارشی سفارشی» و همسو با روایت تهران خواندند، در حالیکه منتقدانش آن را بازتابی از «واقعیت پنهان» در پشت صحنه کارزارهای مجازی دانستند. با گور مگیدو، یکی از نویسندگان این مقاله گفتگو کردیم.
یورونیوز/ این گزارش که امضای روزنامهنگاران تحقیقی هاآرتص، گور مگیدو و عمر بنجاکوب را پای خود دارد؛ با مشارکت روزنامه « دمارکر» و همکاری موسسه Citizen Lab وابسته به دانشگاه تورنتو تهیه شده است.
در این گزارش ادعا شده بود که بخشی از حمایتهای آنلاین از رضا پهلوی، فرزند آخرین شاه ایران، در جریان جنگ میان ایران و اسرائیل، ساختگی بوده و از سوی شبکهای از حسابهای جعلی فارسیزبان مستقر در اسرائیل هدایت میشده است؛ شبکهای که بنا بر یافتههای هاآرتص با بودجه نهادهایی وابسته به دولت بنیامین نتانیاهو فعالیت میکرده است.
برخی از کاربران و رسانههای حامی آقای پهلوی ضمن نقد ادعاهای روزنامه هاآرتص، این گزارش را «سفارشی» خوانده و این روزنامه را به همکاری با تهران و ترویج روایت جمهوری اسلامی ایران از جنگ ۱۲ روزه و طرفداران رضا پهلوی متهم کردند. این کاربران و رسانهها بعضا انتشار این گزارش را بازتابی از ترس جمهوری اسلامی ایران و «مزدوران» آن از رشد حمایت از آقای پهلوی در میان ایرانیان خواندند.
آقای مگیدو در گفتوگو با یورونیوز تاکید میکند که بخش مهمی از اطلاعات منتشرشده در گزارش او بر پایه منابع اطلاعاتی اسرائیلی بوده و بخشی از آن نیز تحت سانسور نظامی اسرائیل قرار گرفته است؛ امری که او آن را «نشانهای از حساسیت موضوع» توصیف میکند. با این حال، او اذعان دارد که «نمیتوان میزان واقعی حمایت از رضا پهلوی را به شکل قابل اتکا اندازهگیری کرد» و تصریح میکند که گزارشش «به هیچ وجه قصد ندارد تمام هواداران رضا پهلوی را جعلی نشان دهد».
در بخشی دیگر از گفتوگو، مگیدو میگوید: «نکته اصلی برای من این نیست که حمایت از رضا پهلوی واقعی است یا جعلی، بلکه این است که چرا اسرائیل باید در کارزاری مشارکت کند که هدفش احیای سلطنت در ایران است.» او در عین حال تاکید دارد که جایگزین جمهوری اسلامی باید «از سوی مردم ایران و بر پایه اصول دموکراتیک» تعیین شود.
این درحالیست که نام رضا پهلوی در بسیاری از محافل سیاسی، رسانهای و تحلیلی، در داخل و خارج از ایران، بهعنوان یکی از گزینههای احتمالی در صورت فروپاشی یا گذار از جمهوری اسلامی مطرح بوده است. این بحثها بهویژه در دوران جنگ دوازدهروزه و هفتههای پس از آن پررنگتر شد، هرچند با فروکش کردن نسبی تنشها، مواضع اخیر مقامات آمریکایی و تغییر روند تحولات خاورمیانه، از شدت طرح این گمانهها تا حدودی کاسته شده است.
در بخشی دیگر از گفتوگو، مگیدو میگوید: «نکته اصلی برای من این نیست که حمایت از رضا پهلوی واقعی است یا جعلی، بلکه این است که چرا اسرائیل باید در کارزاری مشارکت کند که هدفش احیای سلطنت در ایران است.» او در عین حال تاکید دارد که جایگزین جمهوری اسلامی باید «از سوی مردم ایران و بر پایه اصول دموکراتیک» تعیین شود.
این درحالیست که نام رضا پهلوی در بسیاری از محافل سیاسی، رسانهای و تحلیلی، در داخل و خارج از ایران، بهعنوان یکی از گزینههای احتمالی در صورت فروپاشی یا گذار از جمهوری اسلامی مطرح بوده است. این بحثها بهویژه در دوران جنگ دوازدهروزه و هفتههای پس از آن پررنگتر شد، هرچند با فروکش کردن نسبی تنشها، مواضع اخیر مقامات آمریکایی و تغییر روند تحولات خاورمیانه، از شدت طرح این گمانهها تا حدودی کاسته شده است.
گور مگیدو: «این عملیات توسط یک نوع ربات با پشتیبانی هوش مصنوعی انجام شد. چون این فناوری روز است و به نظرم ردیابی آنها در شبکه اجتماعی ایکس بسیار راحتتر است. چون این شبکه اجتماعی بیشتر در معرض کاربرها و رفتارهای نامعتبر است، به این دلیل که ایلان ماسک افراد مسئول مقابله با کاربران نامعتبر را اخراج کرده و شما اکنون میتوانید هزاران کاربر از این نوع را در شبکه اجتماعی ایکس مشاهده کنید.
پژوهشگران اسرائیلی که ما از آنها در مقاله نقل کردهایم، فهرستی شامل حدود ۸۰۰ کاربر مشکوک به جعلیبودن به ما دادند. البته این پژوهشگران نمیتوانند قاطعانه جعلیبودن این کاربران را اثبات کنند، اما از فناوریهایی استفاده میکنند که کمک میکند جعلیها را تشخیص دهند و از همین راه هم به این چندصد کاربر مشکوک رسیدند. و Citizen Lab هم که از نظر روش تحقیق بسیار محتاطانهتر و محافظهکارانهتر برخورد میکند، در گزارش خود به ۵۶ کاربر اشاره کرده بود.
به نظر من، نه لزوما در کاربران، بلکه در پیامها همپوشانیهایی وجود دارد. اما Citizen Lab نمیخواست اقرار کند که عملیات [مرتبط با ویدئوهای جعلی زندان اوین] با عملیات [حمایت از رضا پهلوی] یکسان است. با این حال منابعی به من گفتند که این «همان عملیات» است. یعنی نه دقیقا همان عملیات، بلکه توسط یک فرد یعنی «تال سیلبراشتاین» مدیریت میشود. او در رومانی پرونده کیفری دارد و سانسور نظامی دستور داد که نام او را از مقاله حذف کنیم. او مدیر هر دو عملیات است.
«تال سیلبراشتاین» از طریق نهاد ثالثی که در جهت پنهان کردن نقش دولت اسرائیل در عملیات فعالیت میکند، به عنوان تامینکننده «موساد» و «وزارت امور یهودیان خارج از کشور و مبارزه با یهودستیزی» نقش ایفا میکند.
اگر از من بپرسید، چنین عملیاتی در مجموع اثربخشی چندانی ندارند. فکر نمیکنیم در دنیای واقعی اثر محسوسی داشته باشند. اینها ارائهدهندگانی هستند که خدماتی را میفروشند که اندازهگیری تاثیر واقعیشان بسیار دشوار است.
حتی اگر خودتان آزمایش کنید، مثلا به هشتگ #KingRezaPahlavi بروید و کاربران مختلف را ببینید و از خودتان بپرسید که آیا این کاربر معتبر است یا ربات؟ احتمالا با دقت خوبی میتوانید حدس بزنید. میبینید دنبالکنندههایشان هم ربات هستند، هیچ چیز شخصی ندارند، تصویر پروفایل یا با هوش مصنوعی ساخته شده یا چیزی است که واقعی به نظر نمیرسد و میبینید بسیاری از این حسابها از سال ۲۰۲۳ به بعد بهوجود آمدهاند.
با این حال، ارائهکنندگان زیادی در دنیا هستند و بهنظر من کار ما این بود که برای نخستینبار نحوه کار چنین سازوکاری را از درون نشان دهیم. به هرحال پول زیادی برای چنین خدماتی پرداخت میشود، چون خیلیها خیال میکنند میتوانند تغییر واقعی ایجاد کنند. درصورتی که چنین نیست. انتشار محتوای این کاربران جعلی در اتاقهای پژواک اساسا مملو از کاربران جعلی است و نمایشهایی که میگیرند، تقریبا همگی از سوی کاربران جعلی است و تقریبا هیچ کاربر واقعی این کاربران جعلی را دنبال نمیکند.
در نتیجه اگرچه از لحاظ آماری و عددی تعداد تعامل بالا میرود، اما افراد واقعی این محتواها را نمیبینند. در گزارش Citizen Lab هم چنین چیزی را میبینید. بالاترین عدد بازدید یک ویدیو حدود ۶۰ هزار است. این در صورتی است که یک چهره عمومی چون دونالد ترامپ، ایلان ماسک و یا بنیامین نتانیاهو با میلیونها دنبالکننده، انتشار هر محتوایی معمولا تعامل بالاتری دریافت میکند. بنابراین به نظرم کل این دنیای بهاصطلاح «عملیات نفوذ آنلاین» بیش از اندازه بزرگنمایی شده است. با این حال بالقوه میتواند در گذر زمان چیز دیگری شود چون نمیدانیم اوضاع چطور پیش میرود.
اما، نکته حائز اهمیت این نیست که حمایت از رضا پهلوی جعلی است یا واقعی. بلکه مساله مهم این است که اسرائيل از کارزاری حمایت میکند که به دنبال احیای سلطنت در ایران است و این جالب است چون نشان میدهد چیزی در سیاست و تصمیمگیری اسرائیل اشتباه است. چرا اسرائیل اصلا باید بخواهد سلطنت را در ایران احیا کند؟ این اصلا به سود منافع ملی اسرائیل نیست. به نظر من این کارزار تاثیر زیادی هم در دنیای واقعی نداشته و البته که اندازهگیری دقیق آن بسیار دشوار است.»
دیدگاهتان را بنویسید.
اما ما چاپ نمیکنیم مگر بنفع اشغالگران مسلمان باشد البته با سس رقیق انتقاد!