لالی موقت “فرمانده”
.
چندروز قبل از کشتن مهسا توسط پلیس شایعه بود که خامنه ای به شدت بیماره و حتی مرگش قریب الوقوع. دیدار از قبل برنامه ریزی شده اعضای مجلس خبرگان رهبری هم که قرار بود برگزار شود به گفته نماینده مجلس خبرگان لغو شد : « لازم نبود وقت ایشان گرفته شود، الحمدالله شرایط کشور بهگونهای است که نیازی به دیدار نیست» . نشریات آمریکایی از قول یک مقام امنیتی برپایه اطلاعات موثق نوشتند که خامنه ای مبتلا به چند بیماری است و وضعش خرابه.
اما، متاسفانه نمرد. شخصا مخالف اعدام هستم. خوب نیست آدم مرگ کسی را آرزو کند، حتی اگر پلید، خبیث، جنایتکار و دشمن مردم باشد. اما چه کنم که که دلم، عقلم و تمام وجودم به من تَشَر میزنند که کوتاه بیا! در شرایطی که الان هستیم استثنا قائل شو! بگذار بمیرد! کاش دست من بود.
بعداز کشتن مهسا و حوادث بعدش در اولین سخنرانی اش گویی اتفاقی نیفتاده، و با « سفارش قرآنیِ تواصی به حق و تواصی به صبر دستورالعمل اساسی برای همیشه ماست» و این نوع حرفهای قلبمه سلمبه که شاید بیش از ۸۰درصد مردم معنایش را ندانند معرکه گیری کرد. البته ککش هم نمیگزه که مردم میفهمند یانه و پیش خودش میگه: «اصلا نفهمند بهتر، اینجوری شاید فکر کنند: آقا چقدر معلومات و سواد داره!»
تا امروز کماکان لال هست. کوری موقت که براثر کم خوابی ، فشار خون و استفاده زیاد از تلفن همراه و … دچار میشویم را شنیده بودم، اما لالی موقت را نه. پزشک نیستم اما حدس میزنم علاوه بر ابتلا به بیماریهای قدیمی سنگدلی، جنون، سادیسم و امثالهم ، ایشان به لالی مصلحتی مبتلا شدند. یعنی لالی اش موقت هست ولی به اختیار.
ایشان سنگدل هستند اما هالو نه ! فهمیده که این جنبش با این همه گستردگی هم از نظر جغرافیایی و هم تعداد معترضین و تداوم آن در طول عمر نظام ننگینش بیسابقه است. پس مصلحت را در لالی دید. البته پادوهاش از جمله شریعتمداری که نماینده او در کیهان است را ترغیب کرد تا حرفهای دلش، در تهدید و توهین و افتر به مردم (که روزنامه اش با پول مالیات و سرمایه نفتی کشور همین مردم سرپاست) را به زبان آورد و قلم راند. باکی نیست، «اگر اوضاع وخیم شد گردن او میگذارم، وخیمتر که شد ، قربانی اش میکنم » .
بسیاری از دیکتاتورها در آستانه سقوط حرف مردم را “میشنوند و درک میکنند”، بعضی ها موفق شده و جان سالم بدر برده و تعدادی هم “سر دار” رفتند.
“فرمانده” فکر کرد: این دفعه از اون تو بمیری ها نیست، اگر بچه ها نتوانستند مردم را سرجا بنشانند چاره ای جز “شنیدن” حرف مردم ندارم، اگر توانستند این فتنه را هم بخوابانند آنوقت مثل یک فرمانده داد سخن خواهم داد و ….
اما این تو بمیری از اون توبمیری ها نیست. حتی اگر این بار هم جنبش را سرکوب کردید، وضعیت دیگر مثل قبل از قتل دختر همه ی ایران، مهسا نخواهد بود. حتی با سرکوب شدن، بسیاری از مردم به راههای مقابله با شما پی برده و تجارب خوبی برای استفاده در نبردهای آتی و احتمالا سرنوشت ساز کسب کردند. مطمئنم که گشت ارشاد و دیگر نهادهای سرکوب که با درآمد ملی متعلق به همین مردم و برای سرکوبشان ساختید دیگر براحتی نمیتوانند میدان داری کنند.
به گمانم علیرغم همه نکات مثبت جنبش کنونی، بویژه جنبه هایی که در بالا اشاره کردم یعنی گستردگی آن هم از نظر جغرافیایی و تعداد معترضین و تداوم آن، ضعف هایی هم دارد.
علیرغم اینکه این بار برعکس گذشته شرکت اقشار پایین و کارگران وسیع بود ، اما از اعتصابات به معنای کوبنده و تاثیرگذار خبری نیست، اعتصابات کارگری، کمر تَرَک برداشته اقتصاد رژیم را خواهد شکست و سرمایه داران گردن کلفت که اغلب “خودی” نظام هستند را متردد کرده و یکپارچگی شان را خواهد درید.
غیبت نیروهای مترقی و پیشرو که بتوانند با مردم و همراه شان کار کرده و دست از “تواصی” پدرانه و فیلسوانه که سالها به آن مشغولند بردارند.
عدم هماهنگی در برگزاری تظاهرات و دیگر تحرکات. ما باید بتوانیم راههایی برای هماهنگی بین خودمان پیدا کنیم، اسمش هرچه باشد مهم نیست، ولی مبنایش باید شورایی باشد و از پایین. و گرنه بغیر از جمهوری اسلامی نیروهای پلید و مرتجع دیگری هم هستند که اغلب شان به کشورهای بیگانه وصل هستند. آنها زور دارند، پول دارند و بلندگوهایشان بزرگ تر هستند. نجنبیم انقلاب آتی مان را خواهند دزدید.
– ن.ا
Comments
لالی موقت “فرمانده” — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>