برد و باخت جمهوری ترکیه و رژیم ولایت در سوریه
محمد حسین یحیایی
ترکیه و ایران دو کشور مهم و تاثیر گذار منطقه روابط پیچیده و پرتنشی در تاریخ داشته اند، گاهی دوستانه و گاهی دیگر خصمانه که از نشان دادن آن به یکدیگر پرهیز می کردند، ولی رفاقت و رقابت آن دو در رفتارشان هویدا بود. این رفتار در رژیم پهلوی و جمهوری ولایت همچنان ادامه داشت، تنها در چند سال گذشته این روابط و رفتار رو به تیرگی گذاشت و در جنگ قره باغ و رخداد های اخیر سوریه به اوج رسید.
ترکیه خود را میراث دار امپراتوری عثمانی می داند و چندان اهمیتی به مرز های جنوبی خود نمی کند و گهگاه ادعای ارضی در آنسوی مرز ها را دارد مانند شمال عراق و شمال سوریه و دو سوی رودخانه فرات را حیاط خلوت خود می داند، البته این مناطق بیشتر کورد نشینند که ادامه آن در داخل ترکیه قرار دارد. روابط ترکیه با سوریه در زمان حافظ اسد پدر چندان دوستانه نبود، حافظ اسد از کورد های شورشی ترکیه حمایت می کرد در حالیکه کورد های داخل سوریه را به شدت سرکوب می کرد و ترکیه هم از سیاست آبی فرات استفاده می کرد که از کوه های ترکیه سرچشمه می گرفت. با مرگ حافظ اسد بعد از 30 سال حکومت خشن در سوریه و دستگیری « عبداله اوجالان » رهبر شورشیان کورد روابط بین دو کشور رو به بهبود گذاشت، ولی این بهبود چندان دیرپا نبود، در چند سال نخست انتظار می رفت که « بشار اسد » چشم پزشگ تحصیل کرده در بریتانیا تغییراتی در روش جکومتی پدر بوجود آورد که آنگونه نشد، در این میان افزایش جمعیت، بیکاری، فساد و خشکسالی موقعیت اقتصادی سوریه را بهم زد و آن را با بحران روبرو کرد در پی آن جنبش هایی در درون کشور بوقوع پیوست که با شدت بیشتری سرکوب شدند. رژیم سوریه در زمان پدر و پسر از یک سو سرکوبگر و از سوی دیگر سکولار بود. و مردم آزادی عمل در باور های مذهبی خود را داشتند.
بهار عربی که از تونس آغاز شده بود در سال 2011 به سوریه رسید و ناراضیان سوریه با استفاده از فرصت بدست آمده دست به تظاهرات مسالمت آمیز زدند زیرا بحران اقتصادی شدید از یک سو و سرکوب گری خشن رژیم از سوی دیگر زمینه آن را فراهم می کرد ولی حکومت اسد نتوانست گفتگو با تظاهرکنندگان را پیش ببرد و به همان سیاست پیشین ادامه داد و به سرکوب پرداخت، این سرکوب گری مورد استفاده نیرو های خارجی و فرصت طلبان داخلی قرار گرفت و با گذشت زمان نیرو های اسلامگرا که بیشتر اخوانی ها و داعشی و القاعده ای ها بودند از فرصت بدست آمده استفاده کرده به آن رنگ و بوی دیگری دادند. تلاش بشار اسد برای حفظ رژیم بین سال های 2011 تا 2014 هزاران کشته و میلیون ها مهاجر در پی داشت در این سال ها داعش، جبهه النصر و کورد های شمال سوریه وارد عمل شدند. مهاجرت میلیون ها نیروی کار به خارج و هزاران کشته در داخل، رژیم اسد را در تنگنای مهمی قرار داد و نشانه های سقوط آن دیده شد که دو کشور جمهوری ولایت و فدراسیون روسیه به فریاد رسیدند، نیروی هوایی روسیه و نیرو های زمینی جمهوری ولایت با نیرو های نیابتی اش بشار اسد را از سقوط حتمی نجات دادند.
رجب طیب اردوغان از روز های نخست خیزش مردمی در سوریه از آن حمایت می کرد و زمینه فعالیت نیرو های نظامی سوریه را بنام « ارتش آزادیبخش سوریه » که از ارتش سوریه جدا می شدند در استانبول و یا شهر های دیگر فراهم می کرد در نتیجه میلیون ها سوری به سوی ترکیه سرازیر شدند و اردوغان همواره تکرار می کرد که باید بشار اسد از قدرت ساقط شود ولی جمهوری ولایت و فدراسیون روسیه برای نگهداری اسد در قدرت تلاش می کردند. جمهوری ولایت برای تشکیل « محور مقاومت » نیازمند تمرکز در سوریه بود تا از یک سو به حزب اله لبنان و از سوی دیگر به نیرو های وابسطه بخود در عراق دسترسی داشته باشد. جمهوری ولایت نیرو های سپاه قدس را همراه با مدافعان حرم ( فاطمیون، زینبیون، حسینیون ) به سوریه گسیل داشت و هزینه های میلیاردی را متقبل شد و تبلیغات وسیعی در داخل ایران براه انداخت ( برخی از نمایندگان مجلس و دولتمردان ایران می گویند که ایران بیش از 50 میلیارد دلار در سوریه هزینه کرده است ) و ادعا کرد که سوریه برای ایران عمق استراتژیک است و به هر قیمتی باید آن را حفظ کرد. مهدی طائب می گفت: سوریه استان 35 ایران است، دفاع از آن بر دفاع از خوزستان نفت خیز اولویت دارد. جنگ در سوریه نه تنها میلیارد ها دلار از دارایی های مردم نگونبخت و ستم دیده ایران را بر باد بلکه هزاران نفر را به کشتن داد که باید روزی مورد بررسی قرار گیرد، در این میان ترکیه زیرکانه به آموزش نظامی مخالفان در خفا پرداخت.« هاکان فیدان » که آنموقع ریاست سازمان امنیت ترکیه ( میت ) را بعهده داشت در رقابت با نیروی سپاه قدس در سال 2012 سازمان امنیتی « سادات » را تشکیل داد و گردان « سلطان » که نیروی ضربتی بود در پیوند با آن بوجود آمد، این تشکل ها در سازماندهی مخالفین اسد، نیروهای خارجی و گذر لژستیکی از خاک ترکیه استفاده می کردند. ترکیه همزمان کورد های شمال سوریه ( یگان های مدافع خلق ) را که مورد حمایت ایالات متحده بودند زیر نظر داشت و همین رفتار ایالات متحده باعث ناخشنودی ترکیه می شد تا جائیکه ترکیه به فدراسیون روسیه نزدیک شد و از روسیه سامانه دفاعی اس 400 خریداری کرد که به شدت مورد انتقاد ناتو قرار گرفت.
ترکیه در شمال سوریه به دفعات از نیروی نظامی استفاده کرد تا از یک سو مراقب عملیات کورد ها باشد و از سوی دیگر زمینه را در « ادلب » برای نیرو های هیات تحریر الشام فراهم آورد. ترکیه در شمال سوریه در سال 2016 غملیات « سپر فرات » و در سال 2018 عملیات « شاخه زیتون » را به اجرا در آورد و از همین موقع قاچاق نفت با تانکر ها به سوی ترکیه آغاز شد و در مقابل کالا های ساخت ترکیه به منطقه سرازیر شدند.
از مدت ها پیش که ضربات سخت اسرائیل برای درهم کوبیدن محور مقاومت آغاز شده، سران حزب اله و فرماندهان سپاه یکی بعد از دیگری کشته می شدند، زمینه درهم کوبیده شدن رژیم اسد هم فراهم می شد و همینگونه هم پیش رفت و در چند روز رژیم اسد سقوط کرد و نیرو هائیکه سال ها با حمایت ترکیه اداره ادلب را بعهده داشتند به طرف شهر های دیگر سرازیر شدند و بدون مقاومت، شهر ها را یکی بعد از دیگری تصرف کردند، در همه این عملیات رد پای دولت ترکیه به چشم می خورد. هاکان فیدان بعنوان معمار این رخداد ها که حالا ریاست دیپلوماسی ترکیه را هم در دست داشت با غرور به ایران توصیه می کرد که دیگر جایگاهی در سوریه ندارد و باید از آن درس عبرت بگیرد و با مخالفین خود باب مذاکره را باز کند، اسد با مردم خود آشتی نکرد، با کمک ایران به سرکوب مردم خود پرداخت، متوجه بلوغ سیاسی در منطقه و کشور خود نشد، مشاوره ما را قبول نکرد و در نهایت کار به اینجا کشید حال باید ایران از آن درس عبرت بگیرد..
ترکیه بعد از صد و اندی سال پرچم خود را بر فراز حلب افراشته و قبر سلطان سلیمان را رونق می بخشد تا نشان دهد بازیگر مهم منطقه است، به نظر می رسد پیروز میدان است، هرچند آینده سوریه قابل پیش بینی نیست زیرا تضاد منافع همچنان ادامه دارد و آنچه هم اکنون مشاهده می شود باخت جمهوری ولایت در میدان است که میلیارد ها دلار مردم فقیر ایران را بر باد داده است. « ترامپ » رئیس جمهور برگزیده آمریکا در اولین واکنش خود در رابطه با سوریه گفت: کلید تحولات سوریه در دست ترکیه است. این گفتار هم نشان می دهد ترکیه بازگر اصلی در منطقه است، ترکیه همراه با اهداف نظامی اهداف اقتصادی را پیگیری می کند. در اولین فرصت خط لوله گاز قطر به طول 1500 کیلومتر را اجرایی خواهد کرد که از خاک سوریه خواهد گذشت، بنابرین در رخداد های سوریه اقتصاد و برنامه های دراز مدت رل مهمی را بازی می کنند. در این میان رفتار و گفتار مقامات جمهوری ولایت جلب توجه می کند. خامنه ای بعد از چند روز سکوت وارد میدان شد، گفتارش بطور مستقیم از تلویزیون رژیم پخش نشد، گفتارش آشفته و چهره اش درهم تنیده بود، خامنه ای نامی از ترکیه نبرد و تنها گفت: بلی یک دولت همسایه سوریه نقش آشکاری را در این مسئله بازی می کند. ولی روزنامه کیهان و ذوب شدگان در ولایت خشم خود را نسبت به ترکیه با گفتار و نوشتار نشان دادند. اسماعیل بقایی سخنگوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران گفت: ترکیه همسایه مهمی است و نقش سازنده ای در کنترل تنش در سوریه را دارد ( روزنامه حریت دوشنبه 12 آذرماه 1403 ) این گفتار متناقض همچنان ادامه دارد..
آنچه مسلم است بازنده اصلی در این بازی سیاسی و نظامی جمهوری ولایت است، هرچند آینده سوریه آبستن حوادث دیگری است و نمی توان همه ابعاد آن را پیشگویی و یا حدس زد، هنوز همه سنگ ها در جایگاه خود قرار نگرفته اند، هر لحظه با لرزشی آنها فرو می ریزند، نشانه های یک حکومت 55 ساله را نمی توان به سرعت از بین برد، از آن گذشته ارتش ملی سوریه که از سوی ترکیه حمایت می شود با نیرو های کورد و اسلامگرایان گوناگون چگونه قدرت سیاسی را بین خود تقسیم خواهند کرد؟ اسلامگرایان متشکل از گروه های گوناگون با دیدگاه های متفاوت که هم اکنون بر شام و دمشق مسلط اند با مردم، ادیان، مذاهب و سکولار ها چگونه رفتار خواهند کرد؟ پرسش ها فراوانند و باید منتظر آینده بود….
محمد حسین یحیایی
mhyahyai@yahoo.se
ترکیه و آمریکا و اسرائیل و اتحادیه اروپا و انگلیس در تقسیم غنایم در سوریه در تضاد قرار گرفته اند. نیروهای نظامی جدیدی از ترکیه در مرز کوبانی متمرکز شده اند و امکان حمله به این شهر و اشغال مناطق بیشتری وجود دارد. آنها در هفته گذشته غرب رودخانه فرات را از دست کوردها درآوردند.
الجولانی از دولت کورهای سوریه (تحت حمایت آمریکا) خواسته ارتش شان را منحل کند، کوردها گفته اند بدون قانون اساسی و فدرالیسم چنین کاری نخواهند کرد. تمایل به دفاع از کوردها توسط اسرائیل وجود دارد، چون بعضی از سیاستمداران آنها میگویند ترکیه و جهادیون خطرناک هستند.
تنها راه ایجاد ثبات موقت اقتدارگرایانه در سوریه اجرای طرح کوردهای سوریه است، یعنی یک رژیم فدرالیستی بردگی مزدی تابع آمریکا و اروپا. اینکار وضع ترکیه را به خطر می اندازد که چشمش کور. همین دولت ایران را هم تحت فشار قرار میدهد. در حقیقت اگر وضعیت سوریه بازی شطرنج بود، اگر جنگی بین آمریکا و ترکیه و اسرائیل پیش نیاید و قضیه خاتمه پیدا کند، آمریکا و اروپا بازی شطرنج را برده اند و بازندگان ترکیه؛ ایران، روسیه، حزب الله و حماس بوده اند. البته بازی شطرنج حاکمین همانطور که می بینیم جنایتکارانه بوده است.
دموکراسی آمریکا و غرب اینجا چکاره هستند؟ دموکراسی غرب و آمریکا ریاکاری خاص استثماری و استعماری آنهاست، مثل مثلا گول زدن زنان و کارگران ایران از طریق اسلام، چون مزایای دموکراسی مثل مزایای اسلام، به جیب اقتدارگرایان می رود، یعنی مردسالاران، سرمایه داران، امپریالیستها و ردهای بالای هیراشی ها و متعصبین گوناگون.
متد درست و راه حل انسانی و انقلابی زنان و کارگران منطقه، اتحاد آنارشیستی کمونیستی علیه مرتجعین محل کار و زندگی و بتدریج علیه دولتهاست.
آنارشیست