روشنگری روس، ملی گرا، رفرمیستی، علم گرا
آرام بختیاری
Lomonossow, Michail(1765-1711
لومونسف؛- شاعر، دانشمند، روشنگر.
میشائیل لومونسف(1765-1711.م)، شاعر، محقق، فیلسوف، روشنگر، ماتریالیست و عالم روسی؛ با دانش دائرت المعارفی، در نیمه اول قرن 18 میلادی، از رفرم های پطر کبیر و ملکه الیزابت، زمانی که بورژوازی تجاری و اریستوکراتی کلان، نمایش ترقی خواهی میدادند، حمایت نمود. ماده گرایی فلسفی وی؛ چه مکانیکی و چه متافیزیکی، دارای عناصر دیالکتیکی بود؛ خصوصن نظریه تحول تاریخی کره زمین وی؛ که یک قرن پیش از چارلز لیل مطرح گردید. لومونسف مدافع مبارزه باکون، دکارت، و ماتریالیست های قرون 16 و 17 میلادی اروپا، علیه اسکولاستیک های قرون وسطایی بود و میگفت ماده و واقعیت خارج از ذهن و آگاهی انسان بشکل مستقل وجود دارند. او در میان ماتریالیست های پیشامارکسیستی به نظریه شناخت بسیار نزدیک شد و میگفت علم، تکنیک، و تحقیق نقش مهمی در تولید اقتصادی دارند.
لومونسف پیرامون رهبران مذهبی و متخصصین خارجی میکفت باید به افراد خودی و به حاکمان آگاه و روشنفکر حاضر و وطنی خود تکیه نمود. وی خواهان رشد قشر متخصص و روشنفکر روسی بود تا آنها در مدارس و دانشگاهها فرهنگسازی کنند و جامعه زیر نفوذ روحانیون و نیروهای امنیتی قرار نگیرد. هدف لومونسف در درجه نخست، نه رهایی علم از قیمومیت دین؛ بلکه دگم زدایی دین توسط علم بود. او شعر مشهور ” در رسای ریش ” را در مخالفت با روحانیون مسیحی سرود. بعدها نظرات مترقی و هومانیستی وی؛ به عنوان مغز متفکر جنبش روشنگری، از طرف دمکراتهای انقلابی روس مورد استفاده قرار گرفت و به نسلهای بعدی منتقل گردید. وی پایه گذار فلسفه ماتریالیسم مکانیکی در روسیه در نیمه نخست قرن 18 بود.
لومونسف متعلق به آغاز جنبش روشنگری روسیه ؛که حدود یک قرن با جنبش روشنگری سایر کشور های اروپا تاخیر داشت. موضع وی در رابطه با دین و کلیسا مرتبط است با باور وی به ماتریالیسم در علوم تجربی و با نحله های فکری آته ایستی لامتری در فرانسه. البته نه به قاطعیت لامتری. چون روسیه هنوز دچار عقب افتادگی اجتماعی و عقب ماندگی اقتصادی و فرهنگی بود. او مانند دئیست های مسیحی میگفت 2 نوع حقیقت وجود دارد. ماتریالیسم ناشی از علوم طبیعی و علوم تجربی وی متکی بود به ماتریالیسم یونان باستان و ماتریالیسم آغازین در عصر جدید. بیوگرافی نویسان چپ مدعی هستند که سیستم ایده آلیستی لومونسف ریشه در فلسفه ارسطو و لایبنیتس داشت. با این وجود او باور به قابل شناخت بودن جهان را تبلیغ میکرد چون مواضع فلسفی اش رابطه ای تنگاتنگ با پیشرفت علوم طبیعی و علوم تجربی و تحقیقات اجتماعی و طبیعی داشت. وی در طرح نظریه اتم و ملکول، جانبدار نظرات دکارت بود و نه نیوتن، و میگفت در جهان وحدت مادی وجود دارد و قانون علیت یک قانون طبیعی است که هم در جهان خرد و هم در حهان کلان صدق میکند.
لومونسف میگفت نباید به نقش قوای حسی در جریان شناخت باور مطلق داشت، او ولی چون باکون به تجربیات اهمیت میداد. به این دلیل تجربه گرایی را با روش عقلگرایی دکارت قابل قبول میدانست. لومونسف از درک حسی به تفکر نظری، و از ایده ساده به طرح نظریه جدی رسید. وی مخالف تجربه گرایی صوری و ایستا بود ولی موفق نشد از مرز غیردیالکتیکی و مکانیکی عبور کند. لومونسف دلیل پیشرفت و تحولات اجتماعی را در فرهنگ و نوع زندگی مردم، در پیشرفت علوم و در ایدههای دانشمندان، و در نقش شخصیت های حاکم آگاه و پایبند به قانون؛ مانند پطر کبیر و ملکه الیزابت میدانست. مشاهیر فرهنگی و فکری گوناگونی در باره لومونسف نقل قول های مثبتی نموده اند؛ مثلا:
پوشکین میگفت او نخستین دانشگاه ما است. بلینسکی میگفت وی پطرکبیر ادبیات روسیه است. امریکایی ها میگفتند لومونسف همچون بنیامین فرانکلین روسیه بود. و خود لومونسف میگفت علم و فرهنگ روسیه نیز باید متفکرانی مانند افلاتون و محققینی همچون نیوتن، علیه فرهنگ ارتجاعی سدههای میانه عرضه کنند.
لومونسف خواهان پیروزی فرهنگ نوین اروپایی بر فرهنگ رو بزوال بیزانس در روسیه بود. او فرهنگ اروپای غربی را در شعری مشهور مانند نور خورشید در سحرگاه در شمال روسیه، و فرهنگ بیزانس را همچون نور خورشید در غروب در قطب شمال روسیه تشبیه کرده است. لومونسف شاعر و تحلیلگر اعلان فرهنگ روبزوال بیزانس و پیام آور شکوفایی فرهنگ نوین اروپا در روسیه بود. ادعا شده که حتا اشعار ظاهرن مذهبی او ندای زایش دانش و علوم طبیعی را میدهند. وی یک دئیست مسیحی مدرن و عقلگرا بود و میگفت: خدا جهان را آفرید و به حال خود رها نمود، حال باید انسان سکان هدایت این کشتی سرگردان را بدست گیرد. اشرافیت کلان که حامی تجارت اقتصادی و اصلاحات اجتماعی پطر کبیر بود، مورد حمایت و تحسین لومونسف قرار میگرفت. قهرمان ملی لومونسف، پطر کبیر است که در شعر “پطر کبیر” مورد مداحی شاعر قرار میگیرد، چون او را اشاعه دهنده علم و دانش و تکنیک بشمار می آورد. لومونسف در نظام مالک الرعیتی روسیه تزاری فرزند یک دهقان آزاد بود که نه رنجهای حکومت تاتارها، و نه تحقیر نظام ارباب و رعیتی را تجربه کرده بود.
بیوگرافی نویسان اشاره میکنند که لومونسف دارای نبوغ شاعرانه، بینش فلسفه زندگی، هومانیست، علاقمند به طبیعت و میهن، دوستدار دانش و علوم و تحقیقات بود. او را جاده صاف کن موفقیت علوم تجربی در حوزههای فیزیک، شیمی، بیولوژی، تاریخ، جغرافی، اقتصاد، مکانیک و فرهنگ به شمار می آورند. وی در تحسین از زبان روسی میگفت کارل پنجم با خدا بزبان اسپانیایی حرف میزد، با دوستان بزبان فرانسوی سخن میگفت، با دشمنان به زبان جدی و دستوری آلمانی حرف میزد، با زنان از طریق ایتالیایی تماس میگرفت،و اگر روسی میدانست، یقینن با همه این گروهها با زبان روسی سخن میگفت؛ چون زبان روسی دارای جلال و شکوه زبان اسپانیایی، بشاشیت زبان فرانسوی قدرت و نیروی زبان آلمانی، آزادی زبان ایتالیایی، کوتاهی و دقت زبان لاتین و یونانی را دارا است. لومونسف پایه گذار دانشگاه مسکو در سال 1755 میلادی و بنیادگذار مرکز تحقیقات علوم طبیعی و تجربی در روسیه بود.