دولت میپرسد چرا می گویید قتل مهرجویی با قتلهای زنجیره ای مشابه است؟
و کیهان گردن اسرائیل انداخت
ارگان مطبوعاتی دولت: چرا می گویید قتل مهرجویی با قتلهای زنجیره ای مشابه است؟
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ ارگان مطبوعاتی دولت سیزدهم نوشت: حادثه قتل داریوش مهرجویی فیلمساز باسابقه و همسرش خانم وحیده محمدی فر درحالی هنوز در مراحل تحقیقات جنایی قرار دارد که ابهام افکنی و انگارهسازی سیاسی پیرامون آن توسط جریانهای بدسابقه با قوت دنبال میشود.
بنابر گزارش دیده بان ایران؛ روزنامه دولت(ایران) در اتفاقی عجیب و البته قابل بررسی و پیگیری، به طور همزمان، دو رسانه داخلی، موضوع تهدید چند روز پیش حول منزل مهرجویی را به شکل جهتداری بازنشر کردند. روزنامه اصلاحطلب اعتماد درحالی مدعی گفتوگو با همسر مهرجویی شد که تقریباً همان محتوای پست اینستاگرامی مرحومه وحیده محمدی فر در تاریخ پانزدهم مهر امسال را با اندکی تغییر و البته با چاشنی ضدانتظامی و سیاهنمایی اقتصادی منتشر کرد. روزنامه اینترنتی فراز نیز تقریباً همزمان با وقوع قتل، با تیتر «تلاش مهاجر افغانی برای زورگیری از همسر داریوش مهرجویی» گزارشی آلوده به تحریف و افغانستیزی را درباره همان پست اینستاگرامی مذکور منتشر کرد.
از همان ابتدای انتشار خبر قتل مرحوم مهرجویی و پیش از شروع و تکمیل تحقیقات، جریانهای معاند بدون هیچ مدرکی، جنگ روانی را با القای سیاسی بودن این قتل کلید زدند. اغلب جریانها و رسانههای ضدانقلاب مانند سازمان منافقین، ایران اینترنشنال، صدای امریکا، ایندیپندنت فارسی و آموزشکده توانا و… سعی کردند ابتدا این قتل را به عنوان اقدامی حکومتی نمایش دهند که به دلیل فقدان مطلق سند و نشانه برای القای این انگاره مجبور شدند در نهایت آن را به عنوان رخدادی معلول نبود امنیت در جامعه بازنمایی کنند.
اما همسو با جریان ضدانقلاب خارج نشین، یک جریان داخلی نیز سعی کرد از این فرصت استفاده کرده تا روایت ضدحکومتی مطلوب خود را بسازد. نکته نخست اینکه چهرههای امنیتی و سیاسی جریان اصلاحطلب با صدور پیامهای بیسابقهای با تأکید روی کلیدواژههایی مانند «نگرانی مردم» و «لزوم شفاف سازی» تلاش کردند دامنه ابهام این حادثه را توسعه دهند و نکته دوم و مهمتر اینکه افرادی مانند عمادالدین باقی و مهدی یزدانی خرم از طریق موازی نمایی قتل داریوش مهرجویی با قتلهای زنجیرهای در دهه 70، همسو با گروهک منافقین و طیفهای رادیکال ضدانقلاب، انگاره سیاسی بودن قتل را بدون ذکر هیچ مدرکی و صرفاً براساس ذوقیات و تشابه اسمی و زمانی (فصل پاییز) بازنمایی کردند!
روند دیگری که توسط رسانههای فارسی زبان معاند و جریان تجدیدنظرطلب داخلی دنبال شد، پروژه افغان ستیزی بود که چند وقتی است توسط این گروهها دنبال میشود. مبدأ این تصویرپردازی کاذب نیز به استفاده تحریف آلود و ناشیانه روزنامه اینترنتی فراز از تعبیر «لهجه غیرایرانی فرد تهدید کننده» باز میگردد که همسر مهرجویی در پست اینستاگرامی خود به آن اشاره کرده بود.
وحیده محمدی فر در این پست، صرفاً به تهدید صورت گرفته علیه او «توسط فردی که لهجه ایرانی نداشت» اشاره میکند؛ درحالی که گزارش پایگاه اینترنتی فراز تصریح دارد که فرد تهدید کننده حتماً افغان بوده است!
در توضیحات شفاهی سردبیر این روزنامه اینترنتی که پس از بروز انتقادات گزارش فراز منتشر شد نیز تأکید بر افغان بودن هویت فرد تهدید کننده دیده میشود.
*****************************
کیهان: قتل مهرجویی با قتل یکی از قربانیان قتل های زنجیره ای سال ۷۷ شباهت دارد!
کیهان نوشت: آقای مهرجویی سال گذشته که برخی هنرمندان برای حمایت از اغتشاشات، تحت فشار شدید و تهدید و تطمیع برخی محافل مافیایی غربگرا قرار داشتند، سفری به خارج از کشور داشت و طبعا مورد فشار بیشتری بود؛ او با این حال، هم در خیابان و هم در نشست رسانهای، به خبرنگاران رسانههای صهیونیستی (ضدایرانی) که با اصرار و پردهدری میخواستند از او علیه جمهوری اسلامی موضع بگیرند، به شدت و با قاطعیت اعتراض کرد و آنها را ناکام گذاشت.
یکی از کشته شدگان قتلهای زنجیرهای سال ۱۳۷۷ نیز شخصی بنام مجید شریف بود. او بورسیه اعزامی دانشگاه شریف به فرانسه بود. مجید شریف مواضع ضد صهیونیستی داشت و دو کتاب روژه گارودی، دانشمند ضد صهیونیست فرانسوی به نامهای «اسطورههای بنیانگذار سیاست اسرائیل» و «تاریخ یک ارتداد» را به فارسی ترجمه کرده بود. مرحوم روژه گارودی که دبیرکل حزب کمونیست فرانسه بود، به اسلام گرویده بود و به جرم انکار مستند افسانه هولوکاست در فرانسه زندانی شده بود. مجید شریف مترجم دو کتاب او در جریان قتلهای زنجیرهای به قتل میرسد.
آیا مسئولان محترم امنیتی و اطلاعاتی کشور، میان قتل مرحوم مهرجویی که رسانههای صهیونیستی را با قاطعیت رانده بود و مورد مشابه آن یعنی قتل مرحوم مجید شریف تشابهی نمیبینند؟!
ماهیگیری از آب گلآلود
درباره ماجرای قتل مرحوم مهرجویی و همسرش در ویلای شخصیشان در کرج، باید توجه داشت این جنایت، درست هنگامی اتفاق افتاده که تحولات مهمی در عرصه سیاسی و امنیتی منطقه در حال وقوع است و طبیعتا توجه مردم و مسئولان باید روی این مسئله مهم متمرکز باشد.
ماجرای جنگ مقاومت غزه- اسرائیل، یک جنگ معمولی نیست. بلکه بخشی از تحولات مربوط به گذار از نظم جهانی کهنه به نظم عادلانهتر و متکثرتر است. طرف بازنده این تحولات که منطقهای وسیع از تایوان در شرق آسیا تا اوکراین در شرق اروپا، و فلسطین و سوریه و لبنان در غرب آسیا را شامل میشود، جز آمریکا و اسرائیل و انگلیس نیست.
ماموریت پیوسته محافل وابسته به این دولتها، بر هم زدن تمرکز و توجه ایران به عنوان بازیگر تعیینکننده در تحولات نظم جهانی، از طریق مسئلهسازی یا موج سواری روی مسائل و رویدادهایی است که اتفاق میافتد. از این زوایه نگاه میتوان به ردیابی جریان رسانهای آلودهای پرداخت که همواره در هر رویداد ناگواری، طبق خواسته موساد و سیا و MI۶ رفتار میکند. آنها نه فقط معارض جمهوری اسلامی، بلکه دشمن ایران هستند.
********************************
مسیح مهاجری: اگر مشخص شد قتل مهرجویی توسط باندهای داخلی انجام شده، بدون هیچ توجیه شرعی اعلام کنید
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ مسیح مهاجری در روزنامه جمهوری اسلامی در واکنش به قتل داریوش مهرجویی و همسرش نوشت: اگر بررسیها به واقعیت تلخی از قبیل ارتکاب این جرم توسط باندهای توطئهگر داخلی منتهی شد، مبادا ملاحظهای صورت بگیرد و با توسل به توجیهات غیرشرعی و غیرقانونی از اعلام اسامی و برخورد با افراد آن باندها خودداری شود.
در این مطلب آمده است؛
هرچند هنوز انگیزه و عامل یا عاملان قتل داریوش مهرجویی مشخص نشده ولی آنطور که از گزارش مختصر و در عین حال روشنگر خانم وحیده محمدیفر همسر داریوش مهرجوئی که قبل از حادثه داده پیداست، به احتمال زیاد فرد یا افرادی از اتباع بیگانه با هدف سرقت مرتکب این جنایت شدهاند.
مرحومه وحیده محمدیفر، در این گزارش، دو نکته را بیشتر مورد توجه قرار داده است. یکی غیرایرانی بودن لهجه شخص مهاجم و دیگر درخواست از دولت برای حفاظت از مردمی که اینگونه در معرض تهدید جانی هستند. در عین حال تا مشخص شدن تمام ابعاد ماجرا باید از قضاوت قطعی درباره این جنایت صبر کرد و احتمالات دیگر را نیز در نظر گرفت.
انتشار خبر قتل داریوش مهرجوئی و همسرش، ذهنها را بلافاصله متوجه ماجرای قتلهای زنجیرهای در دهه 70 کرد به ویژه قتل مظلومانه داریوش فروهر و همسرش که آن مجموعه قتلها تبعات سنگینی به بار آوردند. اکنون با پندآموزی از قتلهای زنجیرهای و پیامدهای ناگوار آن، مسئولان باید اقدامات فوری، جدی و دامنهداری برای ریشهیابی ماجرای اخیر به عمل آورند و تا سوزاندن ریشه این فساد، به اقدامات خود ادامه دهند.
در مورد واقعه قتل داریوش مهرجوئی و همسرش، توجه به چند نکته اساسی ضرورت دارد، نکاتی که پرداختن به آنها از وظایف حتمی حکمرانان است و تأمین حقوق عامه مردم به آن وابسته است.
اول آنکه وجود توطئههائی برای آشفته کردن اوضاع کشورمان در شرایط ویژه کنونی که منطقه ملتهب است، بسیار محتمل به نظر میرسد. درست در چنین شرایطی است که توطئهچینان دست بکار میشوند و با ایجاد یک حادثه که میتواند حساسیت برانگیز باشد، افکار عمومی را به هر طرف که بخواهند متمایل میکنند و اهداف خود را محقق میسازند. بنابراین، به ظواهر نباید تکیه کرد و جستجو کردن آنچه ممکن است پشت پرده وجود داشته باشد دارای اهمیت است.
دوم آنکه حتی اگر تمام شواهد نشان دهنده این باشند که قاتل یا قاتلان در پی سرقت بودهاند و این قتلها را برای کنار زدن مانع از سر راهشان مرتکب شده باشند، نباید از این احتمال غفلت شود که سرقت میتواند یک پوشش برای هدف اصلی باشد و یک جریان برنامهریز با چند واسطه به این ظاهرسازی متوسل شده باشد. تا زمانی که تمام جزئیات پشت پرده ماجرا روشن نشود نباید به تحقیقات پایان داد.
سومین نکته به لهجه غیرایرانی قاتل یا قاتلان مربوط میشود. اولاً این احتمال را باید در نظر داشت که ممکن است مباشران، اجیرشده باشند تا عوامل اصلی شناخته نشوند. ثانیاً اگر واقعاً این جنایت توسط اتباع بیگانه صورت گرفته باشد باید میان اتباع مقیم و مجاز که دارای پرونده روشن و پاک هستند با سایر اتباع تفکیک صورت بگیرد و روشی در پیش گرفته شود که تمام اتباع خارجی زیر سؤال نروند.
نکته چهارم اینکه هرچند نام و عنوان و هویت افرادی که مورد سوءقصد قرار میگیرند نباید تأثیری در اصل انجام وظیفه مسئولین برای پیگیری جرم داشته باشد، ولی اینکه قاتل یا قاتلان و یا آمران و برنامهریزان به سراغ یک چهره معروف هنری رفته و او و همسرش را به این شکل فجیع به قتل رساندهاند، نمیتواند انتخاب شده و در چارچوب یک توطئه نباشد. این واقعیت میتواند مانع ساده انگاری موضوع شود و مسئولین را به کشف عقبه نامرئی این واقعه رهنمون شود.
و پنجمین نکته اینکه اگر بررسیها به واقعیت تلخی از قبیل ارتکاب این جرم توسط باندهای توطئهگر داخلی منتهی شد، مبادا ملاحظهای صورت بگیرد و با توسل به توجیهات غیرشرعی و غیرقانونی از اعلام اسامی و برخورد با افراد آن باندها خودداری شود. در نظام اسلامی آحاد مردم با هر دین و مذهب و مرام و سلیقه و گرایشی دارای کرامت انسانی هستند و قانون باید از آنها حمایت کند. مسئولان نظام فقط با اِعمال چنین روشی است که میتوانند از این نظام پاسداری کنند.
تجربه تاریخی نشون میده نیروهای مترقی جامعه اگه صف و جبهه مستقلی نداشته باشن و بدنبال موجسازیهای بوقهای امپریالیستی و رعایای ستمشاهی بیافتند مثل اعتراضات مردمی ۱۴۰۱ تبدیل به سیاهی لشگر وابستههای سرمایه بزرگ میشن…
همینطور ما اگه طبق معمول عام اینروزها از تاکتیک هدف وسیله رو توجیه میکنه در زدن رژیم استفاده کنیم، عملاً تبدیل به برادرکوچک و زیر مجموعه ثروتمند و صاحب امکانات وابسته به قدرتهای جهانی میشیم چون امکانات مادی، انسانی و ضداخلاقی ادامه این تاکتیک تا حد و حدود بدون مرز اونها رو نداریم. پس در این رقابت شکست میخوریم و این یعنی با پای خودمون به قربانگاه رفتن واسه اهداف نئولیبرالیستی سرمایه بزرگ وابسته!