در ستایش عشق
.
هزار سال پیش روایتی را فردوسی تعریف می کند که حداقل هزارسال پیش از او نیز تعریف می کردند. زنی (رودابه) عاشق مردی(زال) می شود و ابتکار تماس و ابراز عشق خود به مرد را شخصا بعهده می گیرد و دیدار با وی در خلوت را مهیا می کند. هزار سال بعد دختری به جرم عاشق بودن و بر سر قرار با عشق، آنهم نه در خلوت بلکه در پارک به بند کشیده می شود، به او تجاوز می شود و سپس کشته می شود
هزاران بار عشق سنگسار شد وهزاران بار نگاه عاشقانه و بوسه به بند کشیده شدند
اما باکی نیست، هزاران دل عاشق، هر روز، علیرغم بند و تازیانه و سنگسار آماده اند برای هزاران خطر
و آن دیگران، که مردگانند، بیهوده گمان بردند که عشق را کشتند
مردگانند، زیرا هزار سال پیش باباطاهر گفت
دل بی عشق را افسردن اولى
هرکه دردى نداره مُردن اولى
Comments
در ستایش عشق — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>