درمان بی اعتمادی
نویسنده Philippe DESCAMPS برگردان شهباز نخعی
در پایان تابستان ۲۰۲۱، شیوع جهانی کووید-۱۹ حدود ۴.۵ میلیون تلفات در دنیا به جا گذاشته بود (۱). به رغم قرنطینه و محدودیت های کم و بیش شدید و تزریق نزدیک به ۶ میلیارد دوز واکسن، موج جدیدی از همه گیری افق را تیره و تار کرده است. عدم اعتماد مردم که ناشی از ناهماهنگی سیاست های بهداشتی است، کارشناسان را نیز دربر می گیرد و موضوع رسانه ها شده است. بی اعتمادی به نهاد بهداشت و درمان تا به حال به ندرت تا این حد سنگین و فضای روشنفکری این چنین تنفرانگیز بوده است.
نویسنده Philippe DESCAMPS برگردان شهباز نخعي
“در زمان های بروز بحران، بیش از همیشه می باید داوری جمعی کنار نهاده شده و به مستندات، تجربه ها و بررسی های نظری روآورده شود”
در زمان های بحران، بیش از همیشه می باید داوری جمعی کنار نهاده شده و به مستندات، تجربه ها و بررسی های نظری روآورده شود. اما انتظارات از علم بیش از توانایی ها و محدودیت های آن است. از آن خواسته می شود که با قاطعیت اعلام نظر کند، پیش بینی هایش دقیق و درست یا تأیید کننده «مردان بزرگ» و حتی «لاف زنان بزرگ» باشد. «ذهن را از داوری رها کردن»، چنان که رنه دکارت دعوت به آن می کرد، نه تنها مستلزم رد فقط یک توضیح و تشریح، بلکه نیازمند بسط دانسته ها نیز هست. در چنین فضایی است که دانش با آهنگی رشد یابنده گسترش می یابد. ما هرچه بیشتر بیاموزیم، پرسش های تازه و گسترده تری در ذهنمان شکل می گیرد.
در دنیایی که اکثریت مردم به وجود یک نیروی الهی باور دارند، علم نمی تواند مدعی شناخت «حقیقت» و نتایجی قطعی باشد. ارزش یک نظریه وابسته به این است که، دستکم بخشی از آن با کشف های جدید تائید شده، رد شود. به این صورت است که نظریه کلی نسبیت انشتین، قانون جاذبه نیوتون را تکمیل می کند و مکانیک کوآنتومی امکان درک محتوای اتم را می دهد که فیزیک کلاسیک قادر به رمزگشایی از آن نیست.
علم که براثر بحث، رودررویی فرضیات، جسارت پرسشگری به وجود آمده، ربطی به نظر، عقیده و پیشداوری هایی که معمولا ناشی از تفکر است ندارد. علم واژه ای عمیق است که بدون کار مبتنی بر روش مشخص، پژوهش نظام مند، دلیل اثبات و توجه به همانند سازی ممکن نیست. در بسیاری از عرصه ها، اختلاط عوامل دست اندرکار چنان است که نتیجه نمی تواند مطلق باشد. از اینجا است که اهمیت عملکرد بر مبنای توافق و مصالحه و کنار هم نهادن مجموعه ای از پیش فرض ها آشکار می شود. هرچه که دانسته ها گسترده تر شود، مردم باید بیشتر یاد بگیرند که با احتمالات زندگی کنند. این چنین است که کارشناسان محیط زیست اتفاق نظر دارند که «عملا این یقین وجود دارد» که بخش بالایی اقیانوس ها از سال های دهه ۱۹۷۰ گرم تر شده و «احتمال بسیار زیاد» وجود دارد که عامل اصلی این پدیده رفتار انسان باشد. این به معنای آن است که در مورد اول [گرم تر شدن بخش بالایی اقیانوس ها] احتمال یقین ۹۹ تا ۱۰۰ درصدی، و در مورد دوم، میزان احتمال ۹۵ تا ۱۰۰ درصد است. انتظار داشتن قطعیت کامل برای اقدام، به معنای پذیرش غیرقابل اجتناب بودن بروز فاجعه است.
نتیجه تندی و شدت این استدلال این می شود که بسیاری از موضوع های رایج مانند «احساس» و «تجربه شخصی» به نفع تجربه های جامع یا نظارت و بررسی کنار نهاده شود. همچنین، صرفنظر کردن از این احساس و تجربه های شخصی درگرو تلاش برای کنار نهادن تخیل است که لازمه آن داشتن آموزشی اصیل است. به این ترتیب، احتمالات بر مفهوم «نفع- خطر» حاکم می شود که در پزشکی برای ارزیابی درمان به کار می رود. به عنوان نمونه، خطر تزریق واکسن، هرگز صفر نیست، اما بسیار کمتر از خطر ابتلا یا تشدید بیماری است.
برخی از کاربردهای فناوری ها نیز می تواند در درمان بی اعتمادی اثر داشته باشد. پیش از انجام کشف ها درمورد اتم، کسی از جنگ اتمی هراس نداشت، دستکاری های ژنتیکی، پیش از ایجاد تغییر در کروموزوم انسان بدون ناراحتی انجام می شد و جلبک های سبز پیش از «انقلاب سبز» بی دغدغه تغییر می یافت. بسیاری از «راه حل های فناوری ها» اثراتی ناخواسته دارد. استفاده بد از علم نباید باعث فراموش کردن این شود که به لطف دانسته های جدید، میزان مرگ و میر کودکان از ۲۸۰ درهزار در آستانه انقلاب فرانسه، به ۳۷ درهزار کنونی رسیده یا امید به زندگی که در آن زمان در فرانسه ۳۰ سال بود، اکنون ۸۵ سال شده و شرایطی به وجود آمده که واکسن کووید-۱۹ توانسته در کمتر از یک سال ساخته شود!
متفاوت بودن واکسن های جدید بیم هایی ایجاد کرده است. درست مانند سردرگمی مشترک بین آنچه که مربوط به تندرستی و آنچه که در حوزه درمان است ، و یا شیفتگی نسبت به واکسن های کووید-۱۹ و درمان هایی – مانند بسیاری از انواع پزشکی غیرمتعارف- که اثر مفید آنها نشان داده نشده است. آیا این باید احساس محرومیت ایجاد کند ؟ واکنش نسبت به نخبگان اهل علم به وجود آورد ؟ آیا این نوعی درخود فرورفتگی ناشی از ۴۰ سال حاکمیت لیبرالیسم نو است ؟ به نظر می آید بیش از آن که این رفتار ها سرزنش شود، بهتر باشد که منشأ و علایم آنها درک گردد. بدترین جواب، استدلال اقتدارآمیزی است که یک قدرت هرمی به جای اقناع دست به اِعمال زور می زند تا غفلت و سهل انگاری خود را بپوشاند.
از آنجا که این قدرت از بالا اِعمال می شود، نفی علم عوارضی بسیار آسیب زننده تر دارد. دراین مورد، وضعیت فرانسه چندان مساعدتر از برزیل نیست. درمورد امکان پخش ویروس از راه هوا، توصیه هایی کهنه نادیده گرفته می شود. از یاد نمی رود که رییس جمهوری در نیمه آوریل ۲۰۲۰، ضرورت داشتن ماسک را نفی می کرد و سپس آن را اجباری اعلام کرد… ازاین بدتر، تعلل های پیش از دومین قرنطینه و محدودیت های اجتناب ناپذیر شده در پاییز ۲۰۲۰ بود. راهبرد سیاسی اعلام نشده، رها کردن سرایت ویروس تا حد قابل تحمل برای بیمارستان ها( از لحاظ تعداد تخت موجود) بود. در زمینه تغییرات اقلیمی هم وضعیت چندان خوب نیست.
در عرصه سلامت عمومی یعنی علم پیشگیری، هر قرنطینه و ایجاد محدودیت یک شکست، فرصت ازدست رفته و یک کاستی بود. کنترل های شدید بهداشتی در مرزها، پیگیری های سفت و سخت از نخستین روزهای آلودگی ویروسی و اقدامات شدید محلی این امکان را به وجود آورد که از محبوس ساختن همه مردم در خانه ها و عوارض روانی، اقتصادی و اجتماعی آن، در کشورهایی مانند تایوان، ویتنام، ایسلند یا نیوزیلند با تلفاتی اندک جلوگیری شود. این فقط یک مسئله جغرافیایی نبود زیرا دیده شد که شیوع ویروس در فرانسه چه کرد.
اعتماد تنها در صورتی می تواند بازگردد که روش علمی بیشتر گسترش یابد، پزشکی را آزاد سازد و کارشناسی زیست محیطی بر برخوردهای منافع تفوق یابد یا از جهت دادن به پژوهش در طلب بی مهار نوآوری های بیهوده دست برداشته شود. بی تردید شهروندان بیشتر از GPS نیاز به قطب نما دارند. البته، این روش فوق العاده مجهز محل یابی از طریق ماهواره به آنها امکان می دهد که همیشه جای مورد نظر را بیابند، اما اطمینان کورکورانه به فناوری موجب می شود که حس جهت یابی را ازدست بدهند.
۱- Décompte du Center for Systems Science and Engineering, université Johns Hopkins (États-Unis).
Philippe DESCAMPS
روزنامه نگاردر شهر گرونوبل
Comments
درمان بی اعتمادی<br>نویسنده Philippe DESCAMPS برگردان شهباز نخعی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>