Comments

حساسیت اوضاع! <br> تقی روزبه — 4 دیدگاه

  1. مبارزه انقلابی با سیاست و دیپلوماسی سری یعنی چه؟
    یک مثال:
    مبارزه اعتصابی به گفتگو با سرمایه دار کشیده شده. بجای اینکه کارگران یک نماینده برای مذاکره بفرستند، سرمایه داران یک نماینده می فرستند به نشست همه کارگران.
    دو تشکل کارگری میخواهند با هم متحد شوند. بجای اینکه نمایندگان در اتاقی به مذاکره بپردازند، مذاکره در فضائی انجام می شود که همه کارگران فعال حضور دارند.

    دلیل اینکه نشستهای آمریکا و ایران مخفی است دقیقا این است که آنها میخواهند مسائلی را از زنان و کارگران ایران و جهان پنهان کنند. این رفتارها را باید جدی گرفت و عادی فرض نکرد.

    آنارشیست

  2. واقعیت این است که دولت آمریکا دولت ایران را در زندان تحریم گذاشته و شکست نظامی سختی را به نیابتی هایش تحمیل کرده. پس، آمریکا مدیر صحنه است.حال، با پایان نشست پنجم، این سناریو ممکن است درست باشد:
    آمریکا غنی سازی را پذیرفته ولی در حال معامله با دولت ایران است. وقتی میگویند “حرفه ای” بوده و “پیشرفت” داشته و گاهی گفته اند به بررسی “جزئیات” احتیاج دارد و یا “پیچیده” است، مسئله آره و نه نیست، بحث بر سر یک معامله بزرگ است. ناتانیاهو احتمالا از دهنش در رفت و گفت لیبی کردن ایران. لیبی کردن ایران از انقلاب مخملی شروع نشد، از رضایت قذافی آغاز شد. قذافی میدانست که آمریکا میتواند سالیان سال لیبی را بمباران کند. دولت ایران هم میداند. میگویند آمریکا بمب افکن های استراتژیک ش را از منطقه بیرون برده. ممکن است دقیقا به همین علت باشد.

    ما زنان و کارگران برده های تماشا چی این بازی های اربابانمان هستیم. بهتر نیست پایه انقلاب خود را علیه دیپلماسی سری بگذاریم؟ یعنی دیدگاه انقلابی نه پاسیو ضد سیاست که هست انقلاب آنارشیستی-کمونیستی؟ پاسخ مثبت است.

    آنارشیست

    آنارشیست

  3. نکته دیگر تسخیر سیاسی ایران است.
    رابطه اصل رژیم (جناح تندرو و خامنه ای) با امپریالیستهای شرقی باعث شد که شورشهای ناشی از تحریم های اقتصادی به سرنگون رژیم منجر نشود. به عبارت دیگر، امپریالیستهای شرقی تا حد اقتصادی کمک کردند تا دموکراسی خواهی موفق نشود. چند انقلاب مخملی اخیر هم در کشورهای دیگر شکست خورده است چون دیکتاتورها روش بازی طرف را فهمیده اند و دیگر رعایت ظاهر را نمی کنند و بی رحمانه سرکوب میکنند تا به سرنوشت دیکتاتورهای دیگر دچار نشوند. در غرب هم، بعلت بی مصرف شدن کلک انقلاب مخملی دموکراسی خواهی، و بعلت عدم توانایی از جلوگیری رشد اقتصادی مستقل امپریالیستهای شرقی از طریق تسخیر سیاسی دموکراسی خواهانه، مجبور شده اند که دست راستی را بیاورند تا هزینه ها را باز هم بیشتر کاهش دهند تا بتوانند در مقابل امپریالیستهای شرقی دوام بیاورند و وضعیت روحی جنگی را هم بوجود آورند.

    حال، یک مطلب مهم،
    منظور از “کردند” و “میکنند” و “امپریالیستهای غربی” و” امپریالیستهای شرقی” چیست؟
    میتوان گفت سرمایه داران غربی بصورت سرمایه داران بزرگ مالی متشکل شده اند. سرمایه داران شرقی هم که عمدتا در چین و روسیه هستند دارند از طریق بریکس بصورت سرمایه داری مالی متضاد با غرب شکل میگیرند. شکلگیری آنها با از بین رفتن پایه دلار بودن اقتصاد جهانی تکمیل می شود. این باعث میشود تا توانایی های ایجاد رفرم در داخل برای غربی ها مشکل شود چون چاپ پول را پر هزینه میکند.امپریالیستهای غربی دارند کوشش میکنند که چنین جیزی تحقق پیدا نکند.

    ما زنان و کارگران چکار کنیم، این که شد تفسیر حاکمین؟
    آن بخش از طبقات ما که میخواهد نوکر ارتجاع بمانند، خب، بمانند، کاری نمی توان کرد جز خنثی کردن آنها.
    آن بخش که میخواهد اقتدارگرایی و استثمارگری را از بین ببرد، به عبارت دیگر میخواهد آزاد زندگی کند، مجبور است که بینش آنارشیستی کمونیستی اختیار کند تا وضعیت فرهنگی مریض کنونی را به وضعیتی سالم و انقلابی تغییر دهد. برخلاف تبلیغات سوء مرتجعین، آنارشیسم نه تروریستی است ، نه فرقه ای، نه خشونت آمیز و نه هرج و مرج طلب. انارشیسم یک جنبش فرهنگی علمی – منطقی علیه وجه ضد علم و ضد منطق اقتدارگری و استثمارگری در زندگی است.
    آنارشیست

  4. فعلا ما با نمونه ای از رابطه بین یک امپریالیست و یک‌کشور ضعیف تر روبرو هستیم. چون. بر طبق قوانین ارتجاع مدرن، به آمریکا مربوط نیست که دولت ایران چکار میکند. این به زنان و کارکران ایران مربوط است.

    الزاما آنچه که در رسانه ها میگویند با آنچه که با هم میگویند مطابقت ندارد. پس باید حدس زد و دید که بتدریج اعمال آنها چه نشان خواهد داد.
    بعضی ها میگویند که جامعه، دموکراسی (سیستم غرب) میخواهد تا بفهمیم چه خبر است، اما بیشتر مذاکرات و قرارهای مهم در کشورهای غربی پشت صحنه هستند.
    تنها راه حل درک گفت و شنودها و قرار و مدارها این است که در جامعه انقلاب آنارشیستی بشود تا تمام روابط گروهی انسانها باز و قابل فهم شدده و کسی برای ما زنان و کارگران، در پشت صحنه ، نقشه نکشد.

    بر طبقه آنچه که تا بحال وجود داشته میتوان حکم کرد که مذاکره ای در کار نیست و آمریکا میگوید شرایط ما را بپذیرید و این قدمها را دنبال کنید. ایران هم ظاهرا میگوید که ما را شکست خورده تصور نکنید، ما تسلیم نمی شویم و اگر دلتان میخواهد بمباران کنید ، بکنید.

    برای ما زنان و کارگران ایرانی، تسلیم شدن رژیم بهتر است تا جنگ.

    اینجا بحث این است که چرا بعد از اینکه رژیم گفته غنی سازی را متوقف نمیکند، آمریکا اقدام به بمباران نکرده؟ قبلا گفته شد که دولت آمریکا تسلیم را به جنگ ترجیح میدهد.

    ممکن است دولت آمریکا قضیه را اینطور دیده که بهتر است اسرائیلش اینکار را بکند. اسرائیل که منفور است و فکر میکنند آمریکا نیست، بعلاوه اینهمه خرجش کرده ایم که خدمت کند، پس کار آنهاست. اگر این باشد،‌ این سئوال پیش می آید که بمبهای جنگنده ها میتواند تاسیسات اتمی ایران تا عمق زیاد نابود کند یا نه. ظاهرا اینطور می بینند که چنین چیزی ممکن است چون اسرائیل بمب افکنهای استراتژیک ندارد.

    یک ریسک بزرگ امپریالیستهای غربی در روشی که در پیش گرفته اند این است که اکر بمباران کنند، ایران از ان پی تی خارج می شود و آنها مجبورند لشکر کشی کنند تا ایران را فتح کنند. اگر این لشکر کشی موفق نشود، ایران را برای همیشه از دست داده اند در حالیکه الان میتوانند از لحاظ سیاسی ایران را تسخیر کنند.

    البته نباید تصور کرد که مرتجعین همیشه تصمیم گیری منطقی دارند. امکان خریت برای هر دو زیاد است. البته، در جامعه اقتدارگرای انسان، معمولا آن طرف که بیشتر آدم بکشد، بلاخره، ارتجاع حاکم می شود.

    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>