مگر “تروریسم اسرائیل” از جمهوری اسلامی شروع شد؟
روشنگری: یکی از خوانندگان سایت ما «خسرو» خواستند بخشهایی از کامنت «آنارشیست» در زیر مقاله « درخت دانش یا دام دین نادانی؟ » نوشته بهنام چنگایی را که در پاسخ به بیانیه «حزب کمونیست کارگری» و گروه « کمونیسم شورایی » است ، بعلت اهمیت موضوع – تروریسم جمهوری اسلامی بمثابه دستاویزی برای توجیه جنایات اسرائیل – جداگانه منتشر کنیم. از بیانیه حزب کمونیست کارگری در مورد هلاکت حسن نصرالله: “با بزیر کشیده شدن جمهوری اسلامی کل جنبش ضد انسانی اسلام سیاسی در منطقه و در جهان منزوی و حاشیه ای خواهد شد و بهانه و توجیه تروریسم دولتی اسرائیل برای سرکوب و کشتار مردم فلسطین تحت لوای مبارزه با تروریسم نیز از بین خواهد رفت. پیروزی مردم ایران در مبارزه علیه جمهوری اسلامی نقطه آغاز حل انسانی مساله فلسطین و پایان بخشیدن به جنگ و کشتار در خاورمیانه خواهد بود.” آنارشیست: سئوال این است که از کجا میدانید که “تروریسم اسرائیل” و رضا پهلوی که اعلام همکاری کرده، علیه زنان و کارکران ایران نخواهد بود؟ مگر “تروریسم اسرائیل” از جمهوری اسلامی شروع شد؟ اینها احمق نیستند، نوکر هستند ***************** بیانیه گرایش کمونیسم شورایی: دور تازهی جنگ افروزی در اسرائیل و نوار غزه – مهر 1402 بیانیه در محکومیت حملهی موشکی رژیم اسلامی به خاک اسرائیل – مهر 1403 در بیانیه اول از اسرائیل میخواهد که به هر شکلی شده حماس را تنبیه کند. به مفاهیم توجه کنید، از اسرائیل (به معنی)، به هر شکلی (جنایتکارانه مهم نیست). بعد در پایان بیانیه فراموش میکنند که گفته اند در کنار اسرائیل می ایستیم و میگویند ما در کنار هیچکدام نمی ایستیم. عجب! اسرائیل به آنها میگوید که از ما میخواهید که حماس را تنبیه کنیم، اما خودت عقب نشسته اید و میگوئید در کنار ما قرار نمیگیرید، مگر ما مامور آدم کشی شما هستیم؟! در بیانیه دوم از جامعه جهانی میخواهند که عمل حمله جمهوری اسلامی به اسرائیل را محکوم کنند. منظور از جامعه جهانی تمام ارتجاع حاکم بر جهان است و کندولیزا رایس در حمله جنایتکارانه به عراق از این عبارت خیلی استفاده میکرد. واقعیت این است که عمل جمهوری اسلامی از دیدگاه انقلابی محکوم است نه از دیدگاه حاکمین جامعه طبقاتی. این چه کمونیسم شورائی هست که برای محکوم کردن دولت ایران چکمه بوس مرتجعین جهان شده است و زن و کارگر را فراموش کرده؟!! اگر به بیانیه های این گروه ارتجاعی مراجعه کنید می بینید که یک بیانیه علیه جنایات اسرائیل در غزه ندارند. به این اربابان “کمونیست شورائی” سرنگونی جمهوری اسلامی حتما باید با سرنگونی امثال شما در اپوزیسیون باشد تا فردا وزیر و وکیل امپریالیستها در ایران نباشید. |
فقط پنج معیار ساده برای وحدت انقلابی وجود دارد. اگر اپوزیسیون ارتجاعی نبود، این معیارها را می پذیرفت و انقلاب واقعی آغاز شده بود.
پنج معیار ساده، نقد و نفی پنج مناسبات ارتجاعی است:
مناسبات مردسالاری،
مناسبات بردگی مزدی
مناسبات استعمارگرانه
مناسبات سلسله مراتبی
مناسبات مبتنی بر تعصب
آنارشیست
کلی گوئی فرصت طلبی سیاسی و تاکتیکی کاملا ارتجاعی و ضد زن و ضد کارگری است.
آنارشیست
قبل از اینکه این صفحه از بین برود، در ارتباط با این مقاله:
آیندهٔ خاورمیانه بعد از هفتم اکتبر [2023]
شباهنگ راد
.
1 – در این مقاله مشکل اصلی مردم فلسطین و اسرائیل که بردگی مزدی هست نادیده گرفته شده و شکایت از این میکند که مبارزات استقلال طلبانه فلسطینی ها اسیر جریانات وابسته به امپریالیستهاست! سئوال این است که امپریالیستها و جنگهای درونی آنها در خاورمیانه برای چیست؟ برای مثلا نفت ویا زیر سلطه گرفتن زنان و کارگران برای خود؟ پاسخ درست دومی است چون منابع طبیعی بدون نیروی کار ارزشی ندارند.
2 – ایشون میخواهد که یک تشکل کمونیستی (ظاهرا مسلح) درست شود. تشکل احتیاج به طرح مرامنامه و اساسنامه و طرح استراتژی و تاکتیک دارد. ایشون چه تشکلی در ذهن دارد که تاکنون از هم پاشیده نشده؟ همان تشکلات شکست خورده کمونیستی که شکست خوردند و یا شدند دولتهای ارتجاعی؟ کلی گوئی بدرد نمی خورد، مشخص بنویسید، برنامه بدهید، لغات را تعریف کنید. عبارت پردازی بدرد نمی خورد.
.
آنارشیست
بلاخره، آخرین کامنت، اگر مسئله ای پیش نیاید و کامنتی نباشد،
میگویند خانم و یا آقای آنارشیست، اگر دیدگاه و متودولوژی شما را قبول کنیم، عمر جمهوری اسلامی زیاد می شود، پس تو طرفدار پنهانی جمهوری اسلامی هستی.
پاسخ به نقد:
۱ – مطمئنن اگر لازمه سرنگونی جمهوری اسلامی بقتل رساندن عمدی و غیر عمدی میلیونها زن و کارگر ایرانی برای حفظ مناسبات ارتجاعی موجود و یا جنبه هایی از آن باشد، نظم جمهوری اسلامی فعلی، اگر جلوی این فاجعه را بگیرد، قابل تحمل است، هر چند اصلا قابل دفاع نیست. بی طرفی، انتخاب اشتباهی نیست. ذکر کردم، بسیاری از جانوران دارای این خرد ژنتیک هستند که در جنگ میان قوی تر از خودشان زیر دست و پا له نشوند. زیست روی کره زمین اینطوریه، تر و تمیز نیست.
۲ – ما زنان و کارگران سه راه داریم: سازش با مناسبات اجتماعی موجود که ارتجاعی است، ساختن یک جنبشی که مثل یک کشتی بد است و بزودی غرق می شود و باید شنا کنیم به ساخلی که ترک ش کرده ایم، ساختن یک جنبشی که کشتی عظیم و محکمی است که ما را به آن طرف اقیانوس می برد. آخری کار و زمان می برد، دو تای اول آزادی نیست.
آنارشیست
درباره این مقاله:
رضا پهلوی از هول حلیم توی دیگ افتاد!
در حمید رحمانپور مهر ۱۹, ۱۴۰۳
https://www.azadi-b.com/?p=48752
.
ایشون باید از خودش بپرسد که چرا امثال رضا پهلوی میتوانستند و هنوز میتوانند شورش زن زندگی ازادی را از خودشان بدانند. حتی منشور حداقلی هم که مثلا قرار است نظر کارگران ایران در ضدیت با رضا پهلوی باشد، صرفا میشود نظر جناحی در “انقلاب” دموکراتیک زن زندگی آزادی، چیزی قابل قبول(!) که منشور حداقلی بهتر است انحصار طلب نباشد و دموکراتیک رفتار کند!!!
.
دلیل این قضیه این است که شورش زن زندگی آزادی و این شعار اصلی اش شورشی لیبرالی بورژوائی هوادار امپریالیستهای غربی است. چرا؟ شامورتی بازی این شعار در بی معنی بودن و هزار تفسیری بودنش است. برای دیگ این فقط یک مثال ساده کافی است:
.
اگر جای این شعار و شورش ما شورش در محل کار و زندگی، تسخیر این مکانات و شعارهای ضد مردسالاری، ضد سرمایه داری، ضد امپریالیستی و غیره داشتیم، رضا پهلوی و اسرائیل و آمریکا و احتمالا چین و روسیه و بقیه همه این شورشها را متحدا سانسور میکردند و میدانیم که همین الان هم دارند میکنند.
.
البته، شورش انقلابی طرفداران زیادی جلب خواهد کرد و بخش بزرگی از اپوزیسیون ارتجاعی فعلی را به خود جلب میکند (“انقلابی” میکند) تا بتوانند از آن سود برده و با حیله گری بر سرنوشت زنان و کارگران حاکم شوند. راه حل این قضیه اتکا به جنبه ضد هیراشی انقلاب است. هر کسی در محل کار و زندگی حرفی دارد، باید در کلکتیو و شوراها حرفش را بزند تا کل تشکل در ارتباط با بقیه تشکلات، تصمیمی گیری کنند نه اینکه سیاسیون در دفترهای حزبی شان با هم دولت بسازند تا سر انقلاب را ببرند.
.
آنارشیست
درباره این مقاله:
“شادی و تراژدیِ دورانِ پسا ۷ اکتبر! – محمد قراگوزلو”
.
گرچه مقاله نکات آموزنده ای دارد، اما ایشون هنوز متوجه نشده است که مسئله استثمارگری است نه وطن و سیاست بازی. دیدگاه ناسیونالیستی او مبارزه با استثمار را مشروط میکند به آزادی ملی، در مقاله، آزادی ملی فلسطینی ها. درک او هم از “اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی”، وطن سوسیالیستی ای هست که در واقع ضد کارگری بود، یعنی سرمایه داری دولتی تک حزبی فاشیستی لنینیستی-استالینیستی-تروتسکیستی.
.
در نقد سوسیال دموکراسی و بورژوا لیبرالهای دیگر، “اشتباه” نمیکند اما مضمون ارتجاعی نقدش آشکار است.
.
ایراد صرفا دیدن مسئله فلسطینی ها بصورت مسئله ملی این است که مسئله درجه اول را، یعنی استثمار کردن زنان و کارگران دو طرف فلسطینی و اسرائیلی را، به حاشیه می برد. مارکسیستهای فلسطینی هم هیچ وقت درک درستی از انقلاب و کمونیسم و آزادی طبقه کارگر نداشتند و قضیه را ملی میدیدند و حتی شاید (به احتمال قوی) اگر تحقیقی صورت بگیرد، نشان دهد که هوادار انقلاب مخملی نوعی لنینی-استالینی بودند.
.
استعمارگری را با قیام صرفا ناسیونالیستی نمیتوان از بین برد چون امپریالیسم در ذات استثمارگری است و ملت تحت ستم، بدون از بین بردن استثمارگری، خودش استعمارگر می شود. باید ریشه ارتجاع را از بین برد و ریشه آن استثمارگری است.
.
مسئله استثمار درجه اول است چون ارتجاع از آن قوت میگیرد. جای انقلاب در محیط کار و زندگی است. ارتجاع بصورت عینی، آدمهائی هستند که تعدادشان بطور نسبی بسیار کم است. آنها برای بقای سلطه شان از زنان و کارگران استفاده میکنند. جنگهای آنها جنگهای مابین زنان و کارگران است نه معمولا خودشان. البته، در این جنگ فعلی، دولت اسرائیل اربابان را هم هدف گرفته و میان اربابان دنیا مسئله بوجود آورده و آنها را نگران کرده است.
.
از لحاظ حقوق بورژواها، میتوان اعمال حماس و حزب الله و جمهوری اسلامی و حوثی ها را قانونی ارزیابی کرد و اعمال اسرائیل-آمریکا-اروپا را غیر قانونی و جنایتکارانه. اما برای انقلاب، همه این جریانات استثمارگرند و ما به یک انقلاب جهانی ضد ارتجاع نیازمندیم. در مبارزات مابین طبقات گوناگون و در تضاد با هم، فقط مبارزه علیه سلطه طلبی و استثمارش هست که برای ما زنان و کارگران اهمیت دارد.
.
آنارشیست
برای اینکه زحمت یک عده کم شود و بحث ها رک و راست تر و مفید تر باشند، طبق نظر همیشگی ام:
1 – سرنگونی جمهوری اسلامی تا زمانیکه توده ها و تشکلاتشان حداقل لازم ضد ارتجاع را ندارد، نه تنها قابل حمایت نیست، بلکه آسیب رسانی به انقلاب است. این در تمام کشورها صادق است، از اسرائیل تا روسیه تا چین تا آمریکا.
2 – حداقلها:
1 – نابوذی مردسالاری، نه صرفا بی حجابی.
2 – نابودی بردگی مزدی، نه دفاع از سرمایه داری دولتی.
3 – نابوی امپریالیسم، نه دفاع ملی و از این نوع خزعبلات.
4 – از بین بردن هیراشی در کار گروهی، نه سانترالیسم دموکراتیک و غیره، بلکه مدیریت محل کار و زندگی در تمام سطوح زندگی اجتماعی.
آنارشیست
درباره این مقاله:
“دنائت شهاب برهان و خیرات حلوا برای اموات حزب الله:
«تبدیل بخشی از بحران سرمایه داری به راه حلِ بحران»
آناهیتا اردوان”
.
فکر کنم بحث این مقاله طولانی و پر از عبارت پردازی و خسته کننده این است که :
۱ – باید علیه سرمایه داری مبارزه کرد و از طرفین جنگ کنونی دفاع نکرد که بحث درستی است،
۲ – باید ایدئولوژی بلشویک را بپذیریم و از عملیات جریاناتی مثل مارکسیستهای ارتودوکس حمایت کنیم که بسیار گمراه کننده است.
سعی کردم که در لابلای عبارت پردازی ها ببینم که بلاخره کجا مشخصا با ارائه نقل قول از جناب شهاب برهان انتقاد کرده است ولی حوصله ام از شعارها و گنده گویی ها سر رفت. ابشون میتواند در همین صفحه، البته با عبارت پردازی کمتر، توضیح بیشتری بدهد.
.
نقد این مقاله همان نقد بلشویسم است:
۱ – بلشویسم به دیکتاتوری تک حزبی فاشیستی سرمایه داری دولتی منجر شد، دیکتاتوری ای که حتی به اعضای حزب خودش هم رحم نکرد و یکی بعد از دیگری آنها را اعدام کرد. بلشویسکها در حقیقت کودتا کردند، نه در سرنگونی دولت موقت، بلکه با بستن در مجلس موسسان با کمک نیروهای مسلح . آیا باید طرفدار مجلس موسسان بود، خیر، اما از دیدگاه آنارشیستی، کار از ریشه خراب بود و مجلس موسسان هم نتیجه بهتری از کار بلشویکها نمیداد.
۲ – بلشویکها فقط توانستند روسیه را از یک جامعه نیمه فئودالی – نیمه سرمایه داری ، به یک جامعه صنعتی کاملا سرمایه داری (سرمایه داری دولتی) تکامل دهند.
متاسفانه، بر اساس دیدگاه غلط مارکس، این انقلاب بود، از نوع بورژوائی، از دیدگاه آنارشیستی، تکامل اقتدارگرایی بود.
۳ – دیدگاه مارکس بخشا و دیدگاه مارکسیسم ، کلا، دیدگاه آزادی طبقه کارکر نیست چون اساسا علیه سلطه جویی نیست که هیچ آنرا توجیه تئوریک هم میکند. تجدید نظر کمونیستهای شورایی اروپائی (نه ایرانی که معمولا نمیدانند چه میگویند) ، کمکی به مارکسیسم و طبقه کارگر است، اما بهترین راه کنار گذاشتن مارکسیسم و مقدس نکردن مارکس و انگلس و یاد گرفتن از آنها از طریق متد علمی – انتقادی است نه فلسفه بافی.
.
آنارشیست
ممنون از این کامنت::
“برای ما ایرانی ها ونه مردم ایران! آنچه در این شرایط مشخص مهم ومقدم است نه ماهیت دولت و…اسرائیل ونه دعوای تاریخی ومذهبی با فلسطینی ها بلکه ماهیت تضادش با رژیم اشغالگراسلامی است که بمانند تضاد کل غرب با رژیم قلابی وروی کاغذ وصرفا برای حفظ این حاکمیت اشغالگر نیست.
استفاده از این تضاد وهر چه بیشترکردنش بنفع جنبش براندازی از شیر مادر هم حلال تر است.”
.
خلاصه کامنت:
برای ما ایرانی ها … آنچه در این شرایط مشخص مهم ومقدم است … ماهیت تضادش با رژیم اشغالگراسلامی است … که قلابی … نیست.
استفاده از این تضاد وهر چه بیشترکردنش بنفع جنبش براندازی … است.
.
ارزیابی از کامنت:
دو مردم ایرانی داریم، مردم استثمار شونده و مردم استثمار کننده.
تضاد استثمار شوندگان با فلان رژیم و بهمان رژیم نیست، تضاد با فرهنگ اقتدار و استثمارگری است، برای همین این تضاد اصلا خصلت ملی ندارد و به فرهنگ حاکم به انسان مربوط است. به همین علت، حمله اعراب ۱۴۰۰ سال پیش به ایران هم اصلا از زاویه ملی مهم نیست چون ماهیت متجاوزین با شاهان حاکم فرقی نداشت و دشمن اصلی برای زنان و زحمتکشان هر دو نوع استثمار کنندگان بودند.
.
تضاد استثمار کنندگان با رژیم، تضاد بر سر این است که کی حاکم بر بردگان زن و کارکر ایرانی باشد، برای همین برای ما زنان و کارکران ایرانی و در ایران باید قاعدتا یک قرون ارزش نداشته باشد و باید اعمال جنایتکارانه هر دو را نقد و نفی کنیم و در حقیقت هر دو را یکجا سرنگون کنیم، البته ابتدا در ذهن و بعد در شرایط مناسب در عمل.
.
سلطه طلبی و استثمارگری تحقق یافته اش اصل قضیه است و بقیه رد گم کردن است.
.
آنارشیست
دراین شرایط مشخص منطقه ای وجهانی باید در یک جمله گفت بین صف رژیم و صف اسرائیل در دنیای واقعی هیچ منطقه خاکستری نمیتواند وجود داشته باشد وندارد.
روشنگری وروشنگری ها خود رابرای الغاء وجود منطقه خاکستری که بر ضد هر دو صف است خسته میکنند.
اگرچنین منطقه ای ونیروی سومی بر خاسته از این منطقه خاکستری وجود داشت آنگاه وجود نیروی سوم در دنیای عینی قابل دید بود.
این است که میبینیم چپها ولیبرال ها وحقوق بشری ها و ضد جنگها…و برخی از دولت های غربی مانند فرانسه وایرلند وبلژیک واسپانیاو دولت هائی مانند برزیل ونیکاراگوئه وافریقای جنوبی و… نهاد های زائده سازمان ملل!درحالی همه با هم در صف ضداسرائیل هستند که دو تا انتقاد آبکی هم به رژیم می کنند تاضدیت آنها با اسرائیل را حلال کنند.
برای ما ایرانی ها ونه مردم ایران! آنچه در این شرایط مشخص مهم ومقدم است نه ماهیت دولت و…اسرائیل ونه دعوای تاریخی ومذهبی با فلسطینی ها بلکه ماهیت تضادش با رژیم اشغالگراسلامی است که بمانند تضاد کل غرب با رژیم قلابی وروی کاغذ وصرفا برای حفظ این حاکمیت اشغالگر نیست.
استفاده از این تضاد وهر چه بیشترکردنش بنفع جنبش براندازی از شیر مادر هم حلال تر است.
یاشر سهندی در این مقاله:
.
“آذر ماجدی و دوستان، از نفرت پراکنی تا ژانر دلهره ؛ سازماندهی هیچ و پوچ”
.
نوشته:
.
“بهرحال چه ایشان خوششان بیایید یا نیایید در واقعیت هر درجه تضعیف جمهوری اسلامی موجبات خوشحالی ما مردم ایران میگردد چون نهایتا این یعنی تضعیف بیشتر جمهوری اسلامی. “برای ما مردم که در پی سرنگونی این حکومت آدمکش هستیم و جنگ اصلی را با این حکومت به پیش می بریم، شکست سیاسی و نظامی حکومت اسلامی، بسیار خوشحال کننده است و فرصتی است که خود را برای وارد کردن ضربات کاری تر به آن و به زیر کشیدن حکومت درمانده و مستاصل اسلامی آماده تر کنیم”. (از بیاینه حزب کمونیست کارگری- در مورد هلاکت حسن نصرالله)”
.
ببینیم چه میتوان گفت:
.
1 – چون قتل نصرالله موجب کشته شدن بسیاری دیگر و در واقع نابودی یک محل شده است، جنایتکارانه بود و آقای سهندی از این جنایت دفاع میکند چون انقلاب را سیاسی بازی میداند که ارتجاعی ست.
2 – آیا اگر جمهوری اسلامی یک موشک بزند به ناتانیاهو، یا ماکرون و یا بایدن ، باز هم اطلاعیه میدهید که خوشحالید چون سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را یک قدم جلو انداخته یا عقب انداخته؟!!
3 – کشته شدن آنها منجر به حمله نظامی آنها به ایران میشود و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را برای جناب سهندی تسریع و یا حتی حتمی میکند، ایشون قاعدتا باید خوشحال شود و واضح است که چند میلیون کشته هم برای او مهم نیست.
4 – یا جناب سهندی گریه میکند که اینکار باعث شده سرنگونی جمهوری اسلامی یک قدم عقب بیافتند. چون جمهوری اسلامی قدرت بیشتری پیدا میکند. ولی میدانید که قربانیان آنها در غزه خوشحال میشوند!!
.
اصل کار از ریشه خراب است، انقلابیون نمیدانند که ارتجاعیونند.
.
درباره انقلاب “زن زندگی آزادی” ایشون،
.
شورش زن زندگی آزادی،
.
هیچ جا نخواسته که مردسالاری از بین برود.
هیج جا نخواسته که بردگی مزدی از بین برود.
کجا خواسته که امپریالیسم از بین برود؟ هیچ جا!
کجا خواسته که فرم مدیرت کارهای اجتماعی کلکتیو و شورائی باشد؟ هیچ جا!
.
حتی نخواسته که یک دولت دموکراتیک پارلمانی مقلد دولتهای امپریالیستی درست کند.
.
همه خزعبلات مربوط به انقلابی بودن شورش زن زندگی آزادی در تخیل سیاسیون است. تمام شعارهای زن زندگی آزادی را جمع کنند میتوانند از آن یک رژیم بنگلادشی جای جمهوری اسلامی بگذارند. این است انقلاب شماها؟!!
.
آنارشیست
چند سئوال در ارتباط با روژاوا،
۱ -آیا سیستم روژاوا مدلی برای کرد های ایران هم هست؟
2 – آیا سیستم روژاوا مدلی برای قومهای دیگر ایران هم هست؟
۳ – آیا سیستم روژاوا را باید فقط در ارتباط با شرایط خاص شرق و شمال شرق سوریه فهمید.
4 -آیا مبارزه مسلحانه کرد ها برای استقلال در چهار کشور ایران، عراق، سوریه و ترکیه قابل حمایت است؟
۵ – اگر یک جنبش آنارشیستی-کمونیستی متحد در محل کار و زندگی در این چهار کشور شکل بگیرد، مسئله ملی خواهیم داشت؟
پاسخ به سئوال پنج ذهن را در ارتباط با چهار سئوال بالایش باز و حتی روشن میکند.
درباره این مقاله از بهرام رحمانی:
بیست و ششمین سالگرد توطئه بینالمللی ٩ اکتبر علیه عبدالله اوجالان(آپو)
https://www.azadi-b.com/?p=48726
مواضع جناب رحمانی در ارتباط با کردها و روژاوا ناسیونالیستی-کردی است و در چهارچوب سوسیال دموکراسی قابل فهم است تا نوعی از کمونیسم یا آنارشیسم. در منااطق کرد نشین، انقلاب علیه سلطه جوئی ضرورت دارد نه آزادی ملی. او در این مقاله سعی میکند که بگوید روژاوا جنبشی آنارشیستی یا دموکراسی مستقیم است و آنارشیستها از آن دفاع میکنند. چنین نیست، آنارشیستهائی هستند که روژاوا را نقد میکنند و اصلا آنرا جامعه آنارشیستی نمی دانند و حتی نه در مسیر آن. بسیاری از آنها نظریه پرداز نیستند، به جنگ داخلی آنجا پیوستند. مقالات در اینجا:
https://theanarchistlibrary.org/category/topic/rojava?sort=pubdate_desc&rows=50
نظر فعلی من این است که جامعه روژاوا جامعه بورژوا لیبرالی غیر متمرکز (سوسیال دموکراتیک) است. در آنجا تضاد طبقاتی وجود دارد و حاکمیت در دست سلطه طلبان است اما از پائین محدود شده اند و سرنوشت آن به ادامه مبارزه طبقاتی با سلطه طلبی در سطح اقتصاد و سیاست بستگی دارد. به اعتقاد من قربانیان حکومت در روژاوا شکست خواهند خورد چون رابطه ای عمیق با آنارشیست-کمونیستهای بقیه دنیا ندارند و برعکس دولت ارتجاعی آنجا با امپریالیستهای غربی ساخت و پاختهای بسیاری دارد و بازی سیاست را از طریق اقتصاد و شامورتی بازی ها خواهد برد. البته نظر من بر اساس شواهد مستقیم و مطالعه آماری و علمی سیستماتیک شامل مضمون روابط دائم دولت آنجا با امپریالیتسهای غربی نیست. نظر جناب رحمانی الکی و بدون تحقیق کافی است و کیش شخصیتی اوجلانی اش با آنارشیسم جور در نمی اید و کلا کیش شخصیتی در فرهنگ فعلی روژاوا ضد آنارشیستی است تا آنارشیستی. در ارتباط با بوکچین، مواضع بوکچین از آنارشیسم به آنارشیسم-محیط زیستی تغییر کرد و در اساس بهتر است سوسیال دموکراسی نام گذاری شود.
نکات پراکنده و محدود بدون استدلال بعلت کمبود جای نوشتن کامنت:
.
1 – فعلا بنظر می اید که عدم موفقیت فعلی اسرائیل در از بین بردن حماس و حزب الله و کندی پیشروی اسرائیل در لبنان باعث شده است که دنبال عقب نشینی باشند و شروع کرده اند به شامورتی بازی های حقوقی و حقوق بشری. البته صد در صد نیست. خیلی عوامل دیگر هم هست مثل پیشروی روسها در اوکراین.
.
2 – تعداد قربانیان غیر مسلح در غزه با تخمین 99 نفر از کارکنان کمکهای بهداشتی آمریکائی در غزه:
بالای 119000 – 5.4 درصد جمعیت غزه.
https://truthout.org/articles/us-health-workers-back-from-gaza-estimate-death-toll-is-at-least-119000/
.
3 – آیا اسرائیل میتواند مناطق حزب الله لنبان را تسخیر کند و حماس را از غزه بیرون کند؟ آری.
.
آیا پیروزی نظامی پیروزی اسرائیل است؟
نه الزاما.
#
آیا امپریالیستهای غربی همراه با نوکران منطقه ای شان میتوانند ایران را اشغال کنند و رژیم را سرنگون کنند؟
در شرایطی آری.
.
“بهترین” (ساده، کم خرج تر همراه با گریز از بی آبرویئ) راه سرنگونی جمهوری اسلامی برای امپریالیستهای غربی و نوکرانشان چه راهی است؟
راه انقلاب مخملی دموکراسی خواهی.
.
شورش انقلابی در ایران کدام است؟
شورش زنان و کارگران آگاه شده و مصمم شده به نابودی بردگی مردسالاری، بردگی مزدی، بردگی امپریالیستی و بردگی در سیستم هیراشی زندگی و کار گروهی.
.
ایا چنین شورشی ممکن است؟
پیدایش و تحقق این شورش بستگی دارد به تغییر دیدگاه انقلابی قربابنان ارتجاع در ایران از وضعیت ارتجاعی ش به وضعیت انقلابی ش. زنان و کارگران ایران مثل زنان و کارگران تمام جوامع، انسانهائی با استعداد و خلاق هستند. با پرورش درست، این استعداد و خلاقیت اجتماعی در ایران و منطقه و جهان شکوفا شده و به طوفان انقلاب جهانی تبدیل می گردد. پیروزی نهائی بستگی به تدبیر درست و حساب شده توده ها دارد که اگر روابط توده ها (زنان و کارگران) کلکتیو و شورائی بماند، احتمال کار درست و پیروزی بسیار زیاد خواهد بود.
.
آنارشیست
یک مشکلی بزرگی که با اپوزیسیون داریم، تعریف از انقلاب است. به اپوزیسیون بورژوا کاری نداریم، پر از دغلکاری ست. به مارکسیستهایش بپردازیم.
.
میگویند انقلاب کبیر فرانسه،
یعنی گیوتین، جنگ،دیکتاتوری و استثمار و استعمار تا کمون پاریس که آنهم یعنی سرکوب و قتل عام دویست هزار پاریسی. اینهم شد انقلاب کبیر فرانسه. کجا به توده های زحمتکش شورشی گفتند که نتیجه کارتان این مصیبتها علیه خودتان خواهد بود؟
میگویند انقلاب روسیه، فوریه و اکتبر،
کجا به کارگران و دهقانان وسربازان ،در شوراها و بیرون شوراها، گفتندکه خودشان هم نمیدانند چکار دارند میکنند و دارند سرنوشتشان را بدست رقابتهای رهبران و بلاخره بدست استالین می سپارند؟
میگویند انقلاب چین،
کجا حزب کمونیست چین به توده های دهقان مثلا انقلاب کننده گفت که روزی این حزب قرار است آنها را همگی کارگر ارزان بانکها و کمپانیهای بزرگ انحصاری جهان و برده مزدی اربابان مارکسیست فامیلی -مافیایی- دیکتاتوری -هیراشی حزب کند؟
میگویند انقلاب علیه شاه ایران،
کجا مثلا به توده های میلیونی شورشی گفتند که این مثلا انقلاب قرار است جمهوری اسلامی ی درست کند که رئیس جمهورش مثل نخست وزیر شاهی هست که اسم ش ولی فقیه است و این ولی فقیه حاکمیت قانونی مادام العمر دارد که کارش نظام مردسالاری را بدتر کردن، بردگی مزدی را فجیع تر کردن و بجای نابوذی امپریالیسم، کوشش میکند که در طبقه آنها برسمیت شناخته شود و معاملاتش با آنها بر اساس عدالت دو طرفه باشد؟
.
پس می بینیم که معنی انقلاب در نزد مارکس اصلا درست نبود و با آن تعریف اصلا نمیتوان زنان و کارگران انقلابی پرورش داد و هر وقت هم که با آن تعریف انقلاب داشته ایم، نتیجه اش هم فقط یک ارتجاع دیگر بوده
.
چرا انقدر با اطمینان زنان و کارگران را به انقلابی دعوت میکنید که خودتان هم نمیدانید نتیجه اش چیست و انقلاب هایی را هم مثال میزنید که همگی به ارتجاع ختم شده اند؟!!
.
انقلاب درست آن انقلابی است که زنان و کارگران قدم به قدم جامعه شان را می سازند نه اینکه یکدفعه همه سرنوشتشان را بدست رهبران، احزاب و شخصیتها بدهند.
.
کار از ریشه خراب است، انقلابیون نمیدانند که ارتجاعیونند.
.
آنارشیست
در کامنت قبل دیدیم که چطور عفو بین الملل اسراییل “دموکراتیک” را به نقض حقوق بشر محکوم کرده.
بعلاوه دیدیم که خبرگزاری الجزیره که نشریه ای سرمایه داری است رفتارهای نه دموکراسی خواهانه ، بلکه صد در صد فاشیستی اسراییل را افشا میکند.
همچنین دیدیم که آرنت هوادار اسراییل و ضد کمونیست و انشتین (البته سوسیالیست)، اسراییل را دولتی فاشیستی میدانند نه دموکراتیک.
.
در این مقاله:
غرب» باید خودستایی و تکبر را در برابر کشورهای «جنوب جهانی» کنار بگذارد! – سیاوش قائنی
https://www.akhbar-rooz.com/252616/1403/07/17/
جناب قائنی توضیح میدهد که چطور یکی از سیاستمداران بورژوازی آلمان ( یورکن تریتین) ، با افکار لیبرالی (از من) میگوید که چطور مفهوم ارزشی دموکراتیک غرب با مفهوم عملی استعماری غرب همیشه در تضاد بوده است. این تنها مورد نیست. اگر به نشریات بورژواهای ضد امپریالیست بروید، مثلا گلوبال ریسرچ و یا آنتای وار، خواهید دید که نوک پیکان نقدهای آنها روی امپریالیستی بودن و جنایتکارانه بون دولتهای خودشان است.
.
پس:
.
با در نظر گرفتن اینکه شخصیت ها و نشریات بورژوازی هم اسرائیل را دموکراسی نمیدانند و میتوان دید که سیاستمداران بورژوای غربی هم هستند که آنها هم عملکرد غرب را در تضاد با مقهوم ارزشی دموکراتیک غرب میدانند، دیگر این فقط لنینیسم نیست که مخالف دموکراسی و استعمارگری عملی غرب است. دموکراسی غرب در عملا فاشیستی است.
.
با این حساب،
.
چرا باید زنان و کارگران ایران را دنبال دموکراسی ی بفرستیم که فقط روی کاغذ است، حتی روی کاغذ علیه بردگی مزدی نیست و در عمل کارکردش توسط برخی از سیاستمدارن خود غرب استعماری ارزیابی میشود؟ جز اینکه دیکتاتوری و یا فاشیسم رژیم را بهانه میکنند برای حفظ بردگی مزدی و نفوذ بیشتر امپریالیسم غربی در جامعه؟
.
راه درست نه راه هواداری از دموکراسی غرب است و نه راه رژیم خمینی و شاه، راه درست انقلاب علیه مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم و هیراشی در محل کار و زندگی ست.
.
آنارشیست
آنهائی که سرنگونی را بی قید و شرط میخواهند از هر نوع سرنگونی دفاع میکنند، چه از طریق انقلاب مخملی، چه انقلاب واقعی، چه جنگ و چه جنگ داخلی. مسئله آنها انقلاب نیست، یا انتقام است و یا بدست گرفتن حاکمیت. این دسته، بسیار زبون باز و سیاسی کار هستند و اساسا مسئله شان رهائی از ارتجاع نیست.
.
آنهائی که سرنگونی را با قید و شرط میخواهند و آنرا مشروط به تغییر ذهنیت زنان و کارگران از ذهنیت ارتجاعی فعلا حاکم به ذهنیت انقلابی میکنند، باید قبول کنند که فعلا برای تبدیل جنگ به انقلاب دیر است . دلیل عقب افتادن آنها از اوضاع این است که تاکنون کار آنها عمدتا حول شعارپردازی و افشاگری سرنگونی طلبانه بوده است تا ارتقای آگاهی اجتماعی توده ها.
.
دراین شرایط، قاعدتا، کار مخمفی بر کار علنی ارجعیت دارد. گروه دوم مثل حیوانات نیش دار و کشنده ای هستند که میتوانند با یک نیش کار دشمن را تمام کنند، اما وقتی دشمنان قوی تر و یزرگ تر با هم درگیرند، بهتر است زیر دست و پای آنها له نشد تا اوضاع آرام شود. همیشه نباید برای هر وضعیتی احساس کرد که میتوان راه حل داد.
.
آنارشیست
ممنون از خسرو،
در کامنتهائی در این مقاله از بهروز عارفی نظر خدامراد فولادی را درباره اسرائیل نقد کرده ام:
https://roshangari.info/%d8%ba%d8%b2%d9%87-%d9%84%d8%a8%d9%86%d8%a7%d9%86/
تاریخ فاشیستی اشغال فلسطین وسیعا از طریق کتب و مقالات بسیاری توضیح داده شده است.
کسانیکه به بورژوا لیبرالها تمایل دارند، میتوانند این مطالب را از عفو بین الملل هم بخوانند، البته به زبان انگلیسی هستند:
https://interactive.aljazeera.com/aje/2024/israel-occupation-illustrated-guide
https://www.amnesty.org/en/latest/education/2024/03/understanding-the-long-roots-of-violence-in-the-occupied-palestinian-territories-and-israel/
*
https://www.amnesty.org/en/latest/news/2024/02/israel-must-end-its-occupation-of-palestine-to-stop-fuelling-apartheid-and-systematic-human-rights-violations/
*
بعلاوه، در این مقاله آلبریت آنیشتن و چند تن دیگر از جمله هانا آردنت دولت آن موقع اسرائیل را دولت فاشیستی می نامند:
https://www.cadtm.org/When-Einstein-called-fascists-those-who-rule-Israel-for-the-last-44-years
.
در نقد هواداری دروغین بعضی از مارکسیستها از امپریالیستهای غربی، این کتاب خواندنی است:
Marx & Engels on Colonies, Industrial Monopoly, & The Working Class Movement
Marx, Karl and Friedrich Engels; introduction by Zak Cope and Torkil Lausen
کتاب به بررسی کارهای مارکس در باره امپریالیسم می پردازد،
نکات جالب از مارکس و انگلس در این کتاب و البته بسیار بیشتر:
– پرولتاریای روم انگل بود چون بدون درآمد امپراتوری روم از قلمروهایش نمیتوانست وجود و یا رفاه داشته باشد.
– پرولتاریای انگلیس با دولت استعمارگرش در استثمار و غارت مستعمرات همکاری میداشته و رفرمیسم آن در واقع تشویق استعماری گری دولت انگلیس بود. این در ارتباط با اریستوگراتیک خواندن کارگران انگلیس است.
* نکته:
نظرات ضد امپریالیستی مارکسیستهای اوایل قرن بیستم را مطالعه کنید، از جمله لنین و بوخارین و لوگزامبورگ و تعدادی دیگر. همگی بحثهائی داشتند که ادامه دیدگاههای مارکس و انگلس بود و همگی سوسیال دموکراتها (حامی دموکراسی امپریالیستی غربی ها) را خائن میدانستند. بعدا، مارکسیستهای دیگر تا به امروز نظریه امپریالیسم را بازتر و گسترده تر کردند و بیشتر، البته، غیر حزبی اند و اکثرا استادان دانشگاهها.
.
آنارشیست
از ویکیپدیا: حزب فالانژیستهای لبنان سازمانی مسلح و فعال در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی در لبنان بود. این سازمان از سوی اسراییل و آمریکا تجهیز میشد و با همکاری نیروهای نظامی اسراییل کشتار اردوگاه صبرا و شتیلا را رقم زده و طی ان بین ۷۰۰ تا ۳۵۰۰ را قتلعام کرد.
سازمان ملل طی قطع نامهای این کشتار را نسلکشی تشخیص داد. ساعتی پس از ترک اردوگاه توسط نیروهای فالانژیست خبرنگاران وارد شدند و اجساد صدها نفر از مردم غیرنظامی اعم زنان و کودکان به همراه آثاری اسراییلی را در آنجا یافتند. بسیاری از زنان و دختران پیش از به قتل رسیدن بارها مورد تجاوز قرار گرفته یا اخته شده بودند. سربریده یا قطعه قطعه شده بودند. جنوب لبنان و همینطور اردوگاه در آن هنگام در اشغال اسراییل بود.
اسراییل از ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۲ لبنان را مورد حمله قرار داده و بخشهای وسیعی از آن را با حمایت آمریکا و دول غربی اشغال کرده بود. اسراییل بهطور سیستماتیک شهرها روستاها، پلها و، مدرسهها بیمارستانها را بمباران میکرد. اسراییل سه ماه بیروت را محاصره کرد در این مدت آمریکا کمکهای مالی خود به اسراییل را به نحو بیسابقهای افزایش داد. در این مدت فالانژهای نیز با کمکهای مالی و نظامی اسراییل و غرب به همکاری در این تجاوز میپرداختند. آریل شارون نخستوزیر اسراییل که در هنگام کشتار وزیر دفاع بوده است از سوی دادگاهی بلژیکی در سال ۲۰۰۳ تحت تعقیب قرار گرفت.