اعدام ها و ولایت ِبرده پرور
بهنام چنگائی
اعدام ها و ولایت ِبرده پرور
خردکشی دینمداری و ولایت برده پروراش با بکاربردن پیگیر ابزار ترس، زور، توهین، تهدید، تحقیر، تفنگ، شلاق، زندان، خفقان، اعدام و … آنهم بنام خدا، تنها و تنها توانسته ویژگی ها و شناسه های پنهان این ساختار دینی ضدکارگر، ضدزن و ضدحقوق بشری خود را به بهای گزاف به ما فریبخوردگان و جهانیان نوعدوست نشان دهد که بخوبی داده است؛ این چهره ی تباه، پلشت و خونین امامت اسلامی هرگر فراموش شدنی نیست. خمینی نیرنگباز با آن روش و شیوه و سبک مرگبارش که از آغار آمدن او، تا بامروز 46 ساله اش پیوسته ادامه داشته، ما را و آینده مان را تباه کرد؛ و پس از مرگ او این رژیم سراپا ننگین، راهبردها و راهکاری های باند خامنه ای را بکاربست تا مگر بتواند بقایِ وجود خویش و سرکردگی خونبار و ویرانگر همین اراده ی مطلق الهی ـ اسلامی ـ ولائی را اینچنین هراسناک تعریف کند که بیرحمانه آنرا مشهور کرده است، و جای توهم پوچی وجودندارد که هرگز هم نمی توانست جز این باشد که خمینی راهبر آن بوده، و خامنه ای ادامه اش داده است. چونکه این دم و دستگاه بشدت تبهکار، سراسر فاسد، یکدست مافیائی و همگی باندباز، جز همین ناراستی ها و بی منطقی ها را نداشته که روکند، و جز این بی نهایت خرافه بافی ها، و جز همین یکپارچه انگل صفتی ها در قاموسش نبوده، و بی هیچگونه ترمزی چه دروغگوپردازی ها و چه فریبکاری ها مانده که نگفته و نداشته و با اینوجود دردا و شگفتا توانسته تاکنون بر ریز تا درشت زندگی ما و هستی کشور حکم مطلق براند و همچنان می راند و هیچگاه به خواسته ها و حق و حقوق نابودشده ی ما پاسخی نداده و نمی خواهد بدهد؛ چون بگفته ی خودشان خدا خواسته و این تقدیر و سرنوشت ما از اوست. چه جوک بی مزه ای!
این رژیم بیدادگر یا ولایت فقیه مطلق تاکنون دو راه بیشتر پیش پای کارگران، زنان و مردم بجان آمده نگذاشته است، یا باید بهررو برده ی گوش بفرمان ساختار و ناگزیر مرید اراده ی”آقا” شد و باید در امور شخصی، زندگی و چگونگی آن، همان را پذیرفت که رژیم می خواهد، و یا بهتر از آن سرسپردگی و مزدوری مطلق را پذیرفت و از همدردان طبقاتی خویش جداشد، و با همه توان در خدمت به ساختار خردستیز فاشیست بود، و همچون سپاهی ها و بسیجی ها یاور احکام خودکامگی ولایتمداری گشت و نانی به قیمت خونخواری درآورد! راه سومی وجود ندارد، مگر سکوت که برای بسیارانی متصور نبوده، و یا اینکه تن به فرار از کشور داد که میلیون ها مجبور بدان شده اند! و چنانچه کسی و کسانی بوده اند که با اینهمه خواسته های ابتدائی و سرکوبشده که همچنان بدنبال آنهایند، و بدست اش نیاورده اند، یا آنانی که خواستار و هوادار اراده ی آزاد انسانمدارانه ی مستقل خویش بوده و می باشند، و برایشان جز اعتراض به قوانین مطلقگرائی هیچ چاره ای نبوده و نداشته است، و فریاد دادخواهی برآورده اند! تاوان اعتراض حقوقی آنها، تعریفی ست هولناک که در پرونده های خرواری آنها جنایت های رژیم نهفته است، قساوت قضائی آنهائیکه بنام خدا مخاتفان خود را هزار هزار اسیرکرده و در سیاهچال های قضای پلید ولائی کشته است که تنها نوشتن خواست، نام و چرائی سرکوب و اعدام آنها نیاز به کار فروان دارد که درین اندک نوشته ی من نمی گنجد. تک تک ما می دانیم از حقوق های آغازین، ساده و نوع بشری تا برابری جنسیتی و جنسی و عقیدتی در ایران ولائی هرگز خبری نبوده و داشتن چنین ادعاهائی حقوق بشر از سوی دست نشاندگان و کاسه لیسان رژیم جز تف سربالانیست!.
کاظم غریب آبادی، معاون وزارت امور خارجه دولت دینی، در سخنانی ریاکارانه، دروغین و بی پایه در نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو ادعا کرد که ” ایران در زمینه حقوق بشر پیشرفت جدی داشته است.” این ادعا درست زمانی گفته میشود که آشکارا و روزانه نقض کلان حقوق بشر از سوی حاکمیت پلشت دینی یکدست و بی پروا در سراسر کشور و روزانه کولاک می کند. درین راستا پخشان عزیزی یک مددکار اجتماعی و وریشه مرادی یک معترض سیاسی ست که رژیم آنها را بغی یا “شورشگری برابر امام مشروع و حاکم اسلامی…” خوانده و هردو را به اعدام محکوم کرده است. ما می دانیم که بهانه ها، جنایت ها و کشتارهای بی پروای رژیم پایانی ندارد، چراکه تنها در سال 2024 دستکم 930 انسان آسیب خورده در ساختار ننگین اسلامی را بسادگی اعدام شده اند، و بر اساس وب سایت کولبرنیوز این گزارش حاکی ست 345 کولبر در سال 2024 کشته و زخمی شدند که 259 مورد، معادل 75%، با تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی حکومت بوده است؛ و براساس گزارش سال 2024، کمپین فعالین بلوچ، 375 سوختبر در اثر تیراندازی نیروهای نظامی و تصادفات جادهای کشته و زخمی شدند که نسبت به سال 2023، افزایش 54,67% را نشان میدهد. این آمار هولناک، بازتابی از مبارزه برای جانبدربردن از بیکاری و گرسنگی از یکسو و از سوی دیگر سیاستهای سرکردگی جنگ جهان اسلامی ولائی، امنیتی کردن سیاست اقتصادی، و بدتر از همه نگاه تبعیضآمیز حکومت به بلوچستان است؛ منطقهای که همزمان قربانی زور و ستم ملی و طبقاتی رژیم شیعی بوده و همچنان هست.
بخش کوچکی از این دردهای بی درمان، جنایت های فاجعه بار و کشتارهای ناگواری که در بالا گفته شد، اینروزها توام شده با گسترش اعتراض های کارگری در ایران و بویژه در کردستان و آنهم در مخالفت با حکم اعدام پخشان عزیزی و وریشه مرادی که می بینیم روند بازداشتهای خودسرانه و فله ای شهروندان کُرد بالاگرفته و بویژه پس از اعتصاب سراسری کُردستان علیه احکام ضدبشری اعدام، مجدداً این تهدیدها، سرکوب ها، ناپدیدشدن ها، زندانی کردن ها هم بیش از پیشترها رشد دردناکی یافته است. پرسیدنی ست! براستی با کدام دلایل و کوچکترین نشانه ها میتوان تا این حد بیشرمانه درباره «پیشرفت حقوق بشر در ایران» سخن گفت؟ این ادعاها بیرونی، نماد دغلکاری و چهره ی چندش برانگیز آقاست که در ایجاد”رشد زمینه های حقوق بشری” افسانه می سراید! دروغ او را کسی در داخل و خارج ایران باورندارد و تنها یک نمایشی فریبناک از واقعیتی هولناک هست که در زیر سایه سر آقا، فرمان او و بیاری سرکوب سیستماتیک مزدورانش سروده شده، ولی نبود، نقض و تبعیض آشکار حقوق بشر در کشور ما را به نمایشی خنده دار درآورده است.
آنهم درست در شرایطی که:
پایگاه خبری پزشکان و قانون گزارش داد: وضعیت مالی در تمامی ابعاد حوزه سلامت از داروخانهها تا بیمارستانها به شدت بحرانی است. یک عضو هیئت مدیریه انجمن داروسازان ایران از ایجاد شوک در مردم با افزایش قیمت دارو ابراز نگرانی کرد و شماری از شرکتهای داروسازی افزایش 200 تا 400% قیمت برخی داروها را تایید کردهاند. وزیر بهداشت هم پیشتر گفته بود “ارز ترجیحی دارو از سال 1404 حذف میشود” که در پی آن پیشبینی میشود قیمت دارو افزایش بیشتری پیدا کند. بنابرین بسیاری از مردم به دلیل مشکل های فراوان اقتصادی دسترسی به خدمات درمانی و بهداشتی ساده را هم ندارند، چه رسد به دسترسی به درمان بیماری های مرگبار که آنها برای این بخش های میلیونی متصور نیست و دستنیافتنی. سیاستهای برتریجویانه، دشمنی برانگیز و جنگ افروزانه ی حکومت و مواضع امپریالیسم آمریکا در برابر خامنهای، فاجعه و بار سنگینی و کمرشکنی ست که تاوان آنرا آقا تنها بر دوش مردم گذاشته است، آنهم در حالی که خود مسئولان و مزدوران از رفاه و اکان کامل و بالا برخوردارند.
خنده دارتر اینکه علی خامنهای پس از برگزاری “نماز مرگ” برای محمد مقیسه و علی رازینی، دو قاضی کشته شده ی دیوان عالی را ستوده و گفته: آندو کارهای “بزرگی” در زندگی خود کرده بودند، و چون به دست “دشمنان خدا” و “در راه خدا” کشته شدند، خدا به آنها پاداش خواهد داد. این یعنی طرفدارانه و ظالمانه جانشین خدا بودن و ناعادلانه رفتارکردن، آنهم به قضای اسلامیکه به مزدوران و مرگکاران مطلق قضائی، در برابر اینهمه قربانیان انقلابی که در بیدادگاه های این آدمخواران بی آبرو، زندگی شرافتمندانه، انسانمدارانه و نوعدوستانه و انقلابی خود را برای رهائی از بیادگری اسلامی ا ز دست دادند. ما و تاریخ هرگز این تبهکاران را فراموش نخواهیم، نخواهدکرد! چراکه ما و همه ی نوعدوستان آگاه و آزاده دانسته و می دانیم دستگاه قضائی رژیم همچون آفتابه ای ست برای پاکیزه نشان دادن صوری چهره و …آقا و مزدورانش و نه بیش ازین! این افراد و دستگاه بیدادگاه آنها تنها برای پابرجائی حکومت در برابر مخالفان بوده و چه حق ها را که ناحق نکرده و چه انسان های بزرگ و بی گناهی را درین 46 سال از حق زندگی محروم نکرده اند؟! خامنه ای خود یک قاضی بیدادگراست که جز زور و ستم و کشتار را نمی شناسد و ازهمینرو نیز این دو قاضی مرگ را می ستاید تا کل حکومت برایش بماند. این بی بند و باری اسلامی ـولائی ضدبشر چنان خشم و نفرت توده های مردم را بالا برده و نفرت شان را چنان برانگیخته است که هر فردی سالم و صادق و آگاه بین خود و منافع زندگی اش در برابر رژیم یک شکاف ژرف و پرنشدنی ای را می بیند و دامنه ی مخالفت بخشی از آنها تابدانجا از رژیم گسترده است، که اگر بتوانند رهبر و گردانندگان نظامش را از روی نفرت در دم می کشند، همچنانکه فرشاد اسدی در دل آن ساختار مخوف و بیرحم آگاهانه و جسورانه تن به کشتار آندو می زند.
دامنه ی خفقان و زور و تهدید رژیم را ببینید: سکینه (سیمین) اسودی، شاعر نابینا 47 ساله ساکن اسلامشهر، به دلیل پروندهسازی دستگاه فاسد قضایی جمهوری اسلامی به دادسرای این شهرستان احضار شده است. در ابلاغیه صادر شده، از سکینه اسودی خواسته شده است تا در ساعت 9 صبح روز چهارشنبه دهم بهمنماه برای دفاع از اتهام «تشویش اذهان عمومی» در شعبه دو بازپرسی دادسرای اسلامشهر حضور یابد. و از دیگرسو پلیس اعلام کرد دو دختر را که «در یادمان شهدای گمنام دفاع مقدس» در تهران رقصیده و با «پوشش نامناسب» کلیپ ضبط کردهاند، بازداشت کرده و صفحه ی اینستاگرام آنها هم مسدود شده است و همزمان پیوست چرندهای آیت الله احمدی شاهرودی را هم برایتان در پائین می آورم تا گزافه گوئی نکرده باشم.
در برابر این هویت نادانان و بدنامان و بیشرمان چکارمی شود کرد؟ جز همبستگی طبقاتی و تلاش برای سرنگونی هرچه زودتر آن!.
بهنام چنگائی دوشنبه هشتم بهمن 1403
+آیت الله احمدی شاهرودی، مدرس درس خارج حوزه:
+ بی حجابی در جامعه زیاد شده است به این دلیل که ما حجاب را درست به زنان نگفتیم
+وقتی زن نصف موهایش بیرون باشد و فکر کند خوب است، آن هم که کل موهایش را بیرون می گذارد فکر می کند خوب است
+ اگر ما از روز اول می گفتیم زن نباید هیچ جای بدنت پیدا باشد، زن نباید سخنرانی بکند، زن نباید کنار مردان بنشیند اصلا وضع اینجور نمی شد
+ ما باید دین خدا را به مردم بگوییم چه قبول کنند چه قبول نکنند!
+ طبق دین زن نباید از خانه اش بیرون بیاید الا برای ضرورت
آین چند جمله ی جالب را هم جائی دیگر خواندم و آنرا برایتان بازتاب می دهم:
بنظر می رسد آن داستانی که می گفتند در قبیله قریش مردم دختران را زنده بگور می کردند و با آمدن محمد زنان نجات پیدا کردند، دروغ محض بوده و داستان درست برعکس است. قبل از اسلام و ظهور محمد زنان زندگی خوبی داشتند تا جاییکه خدیجه در همان قبیله بعنوان یک زن تاجر محمد را استخدام کرد و زنده بگور کردن زنان بعد از ظهور اسلام بوجود آمده است.
انقلاب برای از بین بردن مردسالاری بخشی ارگانیک از انقلاب علیه کلیت ارتجاع است و بدون این کلیت تحقق نخواهد یافت.
ارتجاع هست: مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم، هیراشی، انواع تعصب و تبهکاری.
انقلاب هست از بین بردن تمام این اشکال ذکر شده استثمار و سلطه.
سیستم اسلامی حاکم بر ایران ارتجاع را بقا و دوام می بخشد اما اصل ارتجاع نیست.
اصل ارتجاع در ایران می تواند توسط ایدئولوژی های گوناگونی بقا و دوام پیدا کند.قبل از حاکمیت اسلامی، ارتجاع حاکم چهره سلطنتی و فرهنگ استعماری غربی داشت.
برای همین،
وجود اسلامی بودن دولت امری فرعی در انقلاب است.
کسانیکه میخواهند انقلاب کنند باید این را خوب بفهمند. ارتجاع و شکل اعمالش یکی نیست. شکل اعمال ارتجاع به وضعیت تاریخی خاص تکامل یک جوامعه بستگی دارد. برای جنگ با ارتجاع باید مطمئن شد که با شکل خاص آن صرفا مبارزه نمی کنیم ، بلکه با محتوای آن هم در ستیز هستیم. اگر اشتباه کنیم و این را نفهمیم، ارتجاع خواهد ماند و فقط چهره عوض خواهد کرد.
چهره های دیگر ارتجاع: بازگشت به سلطنت، ناسیونالیسم، ایرانگرایی، غربگرائی، دموکراسی گرائی، بلشویسم، قوم گرائی، تجزیه طلبی و غیره.
آنارشیست
سئوال از جناب چنگایی،
بر اساس کدام تحقیق علمی شما میگویید که “بنظر می رسد” قبل از اسلام دختر خردسال کشی وجود نداشته و بعد از اسلام شروع شده است؟
آنارشیست