نکتههایی پیرامون اعتصاب کامیونداران
شباهنگ راد
اعتراض و اعتصاب به یکی از چرخههای متداول زندگی تولیدکنندگان، توزیعکنندگان و ارائهدهندگان خدمات اجتماعی تبدیل شده است. جامعه ایران به دلیل ساختار همسو با منافع طبقه سرمایهداری و همچنین به دلیل ناتوانی میلیونها انسان دردمند و کارآمد، در موقعیت شکنندهای قرار دارد. تبوتابهای سیاسی، تنشهای اقتصادی و جدال طبقاتی روز به روز دامنه بیشتری میگیرد. بیتردید واکنش نظام جمهوری اسلامی، همچون سایر نظامهای سرمایهداری، در برابر خواستههای اولیه کارگران، مانند تأمین مسکن، نان، آب و برق، سوخت کافی و افزایش دستمزدِ متناسب با نرخ تورم، شبیه به هم است. در چنین شرایطی، اعتراضات و اعتصابات گسترده در بخشهای مختلف، مانند تولید، توزیع و خدمات به خصیصه اصلی جامعه ایران تبدیل شده است که تازهترین نمونه از این اعتصابات، اعتصاب چند روزه کامیونداران در بیش از 30 استان و 160 شهر است.
البته همانگونه که در بالا آمده است، وقوع رویدادهای اعتراضی موضوعی جدید و ناشناخته نیست و جامعه ایران نزدیک به 5 دهه است که در دورههای مختلف و با اشکال گوناگون آن مواجه بوده است. نهتنها صدها، بلکه هزاران اعتراض و اعتصاب در تاریخ مبارزات کارگران، تودههای ستمدیده، زنان، دختران و جوانان علیه حامیان نظام ناعادلانه به ثبت رسیده است؛ اعتراضاتی که هر یک حاوی اثرات مثبت و پرهزینه بوده است.
یقیناً، واکنش سران حکومت ایران [طبق رویه همیشگیشان] در برابر خواستههای پایهای کامیونداران پیرامون سه نرخی شدن سهمیه گازوئیل بهمنظور هدفمندی رایانه، چیزی جز تهدید و دستگیری اعتصابکنندگان نبوده است. اعتصابی که بهعنوان یکی از گستردهترین اعتصابات صنفی علیه حکومتمداران و دولتمداران ایران تبدیل شد، از همان ابتدا شهرهایی چون کرمانشاه، اراک، بندرعباس، اسدآباد، مشهد، قوچان، نیشابور، اصفهان و دهها شهر دیگر را در بر گرفت. دلایل اعتصاب کامیونداران مانند دیگر اعتراضات و اعتصابات مشابه بوده است؛ یعنی اینکه کار نیست و بیکاری بالا است. فارغالتحصیلان به کارهای کاذب روی آوردهاند. فقر بالا است و کودکان به دلیل ناتوانی والدینشان در تهیه نیازهای اولیه زندگی به خیابانهای ناامن ایران سرازیر شدهاند. دانشجویان در درون دانشگاهها در چنبرۀ دستگاههای تفتیش عقاید و نهادهای امنیتی قرار گرفتهاند. دانشآموزان برای تهیۀ وسایل آموزشی با مشکلات جدی دست و پنجه نرم میکنند. کرایه مسکن کمرشکن شده و هزاران کارگر و زحمتکش به حاشیهنشینی روی آوردهاند. دلایل یا عواملی که در بخشی از فراخوان کامیونداران و رانندگان در تاریخ 24 اردیبهشت 1404 اینگونه آمده است: «سالهاست با صبوری، چرخهای اقتصاد کشور را به دوش کشیدهایم، اما در مقابل، جز بیتوجهی، تحقیر، گرانی و وعدههای توخالی چیزی نصیبمان نشده است. سوخت نیست، اما انتظار حرکت است. قطعه نیست، اما باید با پذیرش بازی با جانمان در جادهها حرکت کنیم. هزینه گزاف بیمهها را میگیرند ولی خدماتی در کار نیست. کرایه بار هست، اما پرداخت نمیشود یا با تأخیر و بیعدالتی باید آن را وصول کنیم. شرکتها و واسطهها خون ما را میمکند و کسی پاسخگو نیست».
مسلماً، متن فراخوان اتحادیه کامیونداران پیرامون اعتصاب رانندگان بسیار گویا و فارغ از هر نتیجه یا ثمربخشی، بیانگر حقیقت جامعه محاصره شده توسط سرمایهداران، سودجویان و سازمان دهندگان وضعیت کنونی و همچنین بازگوکننده زندگی پرمشقت و مطالبات پایمالشده کامیونداران و رانندگان است. سازماندهندگان و سودجویانی که دهههاست در درون جامعه حیات دارند و در پی پر کردن جیبهای بیانتها هستند. برخلاف برخی نظرات، وجود یا ازدیاد چنین وضعیت مصیبتباری نه ناشی از بیتوجهی یا ناکارآمدی مسئولان حکومتی یا دولتی، بلکه مرتبط با خواستههای سرمایهداران، صاحبان کمپانیهای بزرگ، شرکتهای بیمه و دیگر نهادهای دولتی و ذینفعان سازماندهی شده است. بهطور خلاصه، اینها از جمله ویژگیهای نظامهای سرمایهداری محسوب میشوند و جز این نیست که سران حکومت را به سر کار گماردهاند تا به معیشت کارگران، زحمتکشان، زنان و دختران، کامیونداران و رانندگان تعرض کنند. آمدهاند تا سیاست مدنظر طبقه سرمایهداری را دنبال نمایند. بیسبب نیست که جامعه در این چند دهه شاهد تعرض به خواستههای محرومان، یعنی عدم پرداخت دستمزد مناسب در ازای کار، فقدان امنیت شغلی، نبود بهداشت و وسایل ایمنی کار، آزادی پوشش، فراگیری تحصیل کودکان و خلاصه صدها مورد دیگر است. در مخیله حاکمان ایران و منفعتطلبان، جایی برای رسیدگی به مشکلات و دغدغههای مردم وجود ندارد. در مقابل، وظیفه آنها حمایت بیچونوچرا همراه با سرکوب علیه جامعه کارگری، روشنفکری، خدماتی و نظایر اینهاست. همان سیاستی که بارها در کارخانهها در قبال کارگران اعمال شده است. به عبارت دیگر، کارخانهها هیچگاه از تولید باز نایستادند، اما پرداخت دستمزدها در ازای کار متوقف شد. پس وجود چنین مواردی در جامعه، یعنی گرانی سوخت و بیمه، نه جای تعجب دارد و نه پدیدهای تازه محسوب میشود و بنابراین هرگونه اعتراض یا ابراز نارضایتی مساوی است با تهدید، دستگیری، شلاق، شکنجه، اخراج و حبسهای طولانی. بهعنوان نمونه «صدیق محمدی، راننده کامیون و در حمایت از اعتصاب کامیونداران در شهر سنندج دستگیری و به مکان نامعلومی منتقل شد».
بهاختصار میتوان گفت که خواستههای تولیدکنندگان و کارکنان خدمات اجتماعی و دیگر اقشار ستمدیده بهطور روشن بیان شده است. در مقابل، سیاست صاحبان تولید، کمپانیهای سوخت و بیمه نسبت به کامیونداران و رانندگان نیز کاملاً روشن است. در این میان حکومتمداران و دولتمداران بهطور آشکار در صف دوم این ایستادهاند و کاروبارشان حمایت از سرمایهداران و بهموازات آن بازداشت، تحقیر، توهین، خالی کردن جیب کارگران، کامیونداران و دیگر تودههای دردمند بوده و هست. منظور این است که تنش و کشاکش سیاسی و صنفی به ترم طبیعی در جامعهٔ طبقاتی ایران تبدیل شدهاند، بهگونهای که پیدایی آنها در محیطهای تولیدی و خیابانها بهوضوح قابل رؤیت است. جدال بسیار سخت و طولانی و گاه فرسایشی برای قربانیان نظام امپریالیستی تبدیل شده است که این مسئله بیشک ناشی از دو عامل اصلی است. اول به قدرت سرکوب نظام و دوم به پراکندگی اعتراضات و اعتصابات، غیرسازمانیافتگی و نبود سازمان کمونیستی مطابق با منافع کارگران و دیگر اقشار ستمدیده جامعه مربوط میشود. میتوان با اطمینان گفت که علیرغم پیشرفتهای غیرقابلانکار، جنبشهای اعتراضی با وجود انبوهی از تجربیات و اعتصابات مختلف، همچنان در دستیابی به اهداف دیرینه خود ناکام ماندهاند. همچنین آشکار شده است که اعتصابات در نظام سرمایهداری وابسته، بهتنهایی قادر به تأمین و تضمین خواستههای اساسی کارگران، زحمتکشان و کامیونداران نیستند، اما تأثیر قابلتوجهی در جلوگیری از تحقق سیاستهای ظالمانه سران حکومت دارند. نمونههای بسیاری در این بخش وجود دارد. بیشک دلیل این امر آن است که جنبشهای اعتراضی فاقد سازمان جنگنده و ابزارهای مناسب با قانونمندیهای حاکم در جامعه بهمنظور پیشبرد خواستههای کارگری و تودهای هستند. سازمان و ابزاری که بتواند بخشهای متفاوت اعتراضی را حول پلتفرم کمونیستی گرد هم آورد و رهایی و حقوق پایمالشده سازندگان و آیندگان اصلی جامعه را تضمین کند.
8 ژوئن 2025
18 خرداد 1404
اگر رژیم از طریق انقلاب مخملی (دموکراسی خواهی) سرنگون نشود، میتوان اینطور حدس زد:
به احتمال زیاد، ایران از ان پی تی بیرون خواهد رفت. از آنجا که رژیم حاضر به پذیرفتن نوکری نیست، این، به احتمال قوی، امپریالیستهای غربی را مجبور خواهد کرد تا ایران را اشغال کنند. البته، امپریالیستهای غربی میخواهند رژیم نوکری را داوطلبانه بپذیرد. اما نوکری در دوران خامنه ای ظاهرا ممکن نیست. اگر ولی فقیه بعدی تندروی ضد امریکا-اسراییل باشد، تنها راه امپریالیستهای غربی اشغال ایران خواهد بود. حال،اگر امپریالیستهای شرقی بخواهند ایران را نگه دارند، مجبورند جلوی اشغال را بگیرند و یا ایران را به باتلاق امپریالیستهای غربی تبدیل کنند. با اینکار آخر، نقش ایران علیه امپریالیستهای غربی میشود مثل نقش اوکراین علیه امپریالیستهای شرقی.
—
مطلب دیگر، اگر امپریالیستهای شرقی به امپریالیستهای غربی ببازند، ممکن است امپریالیستهای غربی با موج انقلاب کمونیستی واقعی در سرزمینهای اشغال کرده شان مواجه شوند. این حتی ممکن است سرمایه داری جهانی را از ببرد. این سناریو شبیه انقلاب لنینی خواهد بود اما بدون حزب لنینی و بیشتر آنارشیستی کمونیستی.
—
آنارشیست
بهتر بود که رژیم نوکری را می پذیرفت چون کیفیت انقلابی ی که ضد وجه امپریالیستی ارتجاع باشد را ندارد. بهر حال اجازه داد ایران بمباران شود. مسئولیت این جنایتها علیه بشریت (کشته شدن انسانهائی که نمی خواهند در جنگ شرکت کنند) بگردن تمام مرتجعین است، یعنی مثل همیشه، رژیم؛ امپریالیستهای غربی و شرقی و اپوزیسیون سرنگونی طلب نوکر غرب و شرق. از اینجا به بعد قابل پیش بینی نیست زیرا دولتها مقاصد خود را پنهان میکنند و ما نمیتوانیم بدون اطلاعات کافی در مورد آینده قضاوت کنیم.
در ارتباط با بی طرفی آمریکا، اینها شامورتی بازی است. امپریالیستهای غربی میدانند چکار میکنند و امپریالیستهای شرقی هم میدانند چه میگذرد.
بهرحال، جنگ آنها با هم جنگ ارتجاعی است و ما زنان و کارگران آنارشیست از هیچ طرفی هواداری نمی کنیم. ما روی انقلاب خودمان باید کار کنیم. انقلاب ما علیه همه جنبه های ارتجاع است. انقلابی فرهنگی، تدریجی و متشکل.
ارتجاع هست: مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم، هیراشی، تبهکاری و جنایت و خرافات.
آنارشیست
حکم شورای حکام علیه رژیم نشان میدهد که امپریالیستهای غربی بموقع با هم متحد می شوند و کماکان سیاست تسخیر فعال ایران و شرق را دارند.
از لحاظ منطقی، هیچ دلیلی ندارد که دولت ایران جلوی غنی سازی را بگیرد چون برجام در عمل از طریق عملکرد خود امپریالیستهای غربی بی اعتبار شده. ایران میتواند از ان پی تی خارج شود و برنامه غنی سازی تسلیحاتی هم داشته باشد چون خیلی ها دارند. پس، در چهارچوب ارتجاع، رژیم کار غلطی انجام نمیدهد.
بنظر می آید که رژیم هم علاقه خاصی دارد که امپریالیستهای غربی و اسرائیلشان به ایران حمله کند. احتمالا اینطور فکر میکنند که میتوانند حملات را پاسخ بدهند و یا وارد یک جنگ طولانی شوند و فکر میکنند که این برای بقای حاکمیت ارتجاعی شان نعمت است.
رژیم میتوانند غنی سازی را کاملا قطع کند تا حمله ای نشود و فاجعه ای پیش نیاید. اینکه با این کار رژیم نوکری را پذیرفته، حقیقت دارد.اما بهر حال بعلت ضعف اقتصادی و عدم توانایی بوجود آوردن اقتصاد مستقل و خودکفا، رژیم مجبور است نوکری ارباب دیگری را غیر از غربی ها بپذیرد. رژیم هم تو سر زنان وکارگران زد و هم از لحاظ اقتصادی علاقه نشان داد که ما را به امپریالیستهای غربی و شرقی بفروشد. کار ما زنان و کارگران این است که خود را در مقابل این آدمهای پلید خودی و غیر خودی محافظت کنیم. بهترین روش این کار تشکل سازی انقلابی علیه آنهاست. آنها به ما احتیاج دارند زیرا بدون کار ما هیچ هستند. تنها منبع ارزش در جامعه نیروی کار است. حتی گیلاس یک درخت خود بخود جلوی ما نمی افتد.باید دوران مفتخوری و انگلی اربابان، از جمله اربابان سرمایه دار را، پایان داد.
آنارشیست
درباره این خبر از سایت اخبار روز:
قطعنامه آمریکا و سه کشور اروپایی امشب در شورای حکام به رای گذاشته میشود
—
از آنجا که آمریکا از برجام بیرون رفت و کشورهای اروپایی بعلت وابستگی شان به آمریکا توانایی عمل کردن به تعهدات برجامی خود را نداشتند،این قطعنامه صرفا جنبه تبلیغاتی دارد. امپریالیستهای غربی به رهبری آمریکا و رژیم دارند شرایط ذهنی درگیری های نهایی با همدیگر را بوجود می آورند.
—
تضاد بین امپریالیستهای غربی با رژیم ربطی به غنی سازی ندارد و صرفا بهانه گیری هایی برای پیشبرد سیاستهای تسخیر جهان است که فعلا با موانع جدی روبرو شده. امپریالیستهای غربی موفقیتهای زیادی در منطقه حاصل کرده اند و تسخیر سیاسی و نظامی ایران آنها را در شرایط بسیار مناسبی قرار میدهد. برای همین، بنظر می آید وضعیت حاکمیت در ایران برای امپریالیستهای غربی کلیدی شده است.
—
زنان وکارگران ایران و جهان در تضاد بین این مرتجعین منافع ندارند و مجبورند انقلاب ضد ارتجاع خود را سازماندهی کنند. سرنگونی طلبی ارتجاعی، مثل سرنگونی بلشویکی یا دموکراسی خواهانه ، یعنی سرنگونی ی که هدف آن از بین بردن کلیت ارتجاع نباشد، خودش بخشی از روند جنگ امپریالیستها با هم است. دقیق نکردن مفاهیم و واژه ها و مبارزه نکردن با کلی گوئی ها، گنگ گویی ها و ندیدن سلطه طلبی و استثمارگری موجود در جامعه، فعالیتهای زنان و کارگران را صرفا به هرز نمیدهد، بلکه آنها را در خدمت اربابان ارتجاعی قرار میدهد.
ارتجاع هست: مردسالاری،بردگی مزدی، امپریالیسم، هیراشی ، تعصبات و تبهکاری.
—
آنارشیست
تفکیک مفهومی سرمایه داران از دولت و توضیح مفهومی دفاع دولت از منافع سرمایه داران در مقابل قربانیان سیستم سرمایه داری نکته بسیار مثبت این مقاله است. بیانیه ها و مقالاتی هستند که این تفکیک را انجام نمیدهند و مسئله را از زاویه اسلامی و یا غیر دموکراتیک بودن رژیم مطرح میکنند که محدود و فرصت طلبانه و ارتجاعی هستند.
نکته مثبت دیگر مقاله این است که حل مسائل اجتماعی قربانیان سرمایه داری از جمله کارگران و زنان را مشروط میکند به بوجود آوردن تشکل کمونیستی علیه روابط سرمایه داری نه صرفا دولت.
زنان و کارگران ایران، چه در خارج و مخصوصا در داخل نیازمند یک پلتفرم ضد سرمایه داری هستند نه پلاتفرم ضد رژیمی که الان بفور وجود دارد. وجه ضد رژیمی بودن آن پلاتفرم باید کم رنگ و یا اصلا موجود نباشد، تا زنان و کارگران متوجه ماهیت سیستم روابط اجتماعی بشوند و صرفا نگاهشان به دولت نباشد. توجه تک بعدی به دولت، نیرنگ اپوزیسیون ارتجاعی است. با چنین آگاهی و اقدامی، اعتصابات و اعتراضات و شورشهای کور و بی هدف و یا با اهداف محدود و بنفع اپوزیسیون ارتجاعی، به نوع انقلابی ارتقا پیدا میکند.
پلاتفرم کمونیستی، برای حزب بازی و درست کردن سلسله مراتب تشکیلاتی نباید باشد. این پلاتفرم باید مرجعی باشد که صد ها و هزاران تشکل کوچک و بزرگ در محل کار و زندکی از آن الهام گرفته خود را برای تغییر جامعه از وضع ارتجاعی فعلی به جامعه ای نوین سازماندهی کنند. البته، چنین پلاتفرمی منکر اهمیت گرفتن امتیازات نمی شود، اما گرفتن امتیازات را پایان کار نمیداند و بروشنی هدف را الغای بردگی مزدی اعلام میکند.
در ارتباط با امپریالیسم و “سرمایه داری وابسته”، هدف انقلاب بوجود آوردن سرمایه داری مستقل (غیر مستقل) نیست،. سرمایه داری نظامی جهانی و بهم پیوسته است، هدف باید الغای روابط سرمایه باشد.
آنارشیست