مابه ازای ارتجاعی حوزه های علمیه خواهران / شمس الدین امانتی
مابه أزای ارتجاعی حوزه های علمیه خواهران
شمس الدین امانتی
از همان نخستین سالهای پیروزی قیام سال ١٣۵٧مردم ایران علیە استبداد سلطنتی، رژیم جمهوری اسلامی به منظور تثبیت جایگاه «تربیت دینى» در ساختار نظام آموزش و پرورش در مدارس و مراکز آموزشی تمام توان خود را بکار گرفت تا این ساختار ارتجاعی را تثبیت و رواج دهد. اما علی رغم اجرای تفکیک بر مبنای جنسیت در مدارس و مراکز آموزشی، در سایر موارد موفقیت چندانی کسب نکرد.
در سال ۱۳۹۰وزارت آموزش و پرورش رژیم جمهوری اسلامی، با ارسال بخشنامه ای اعلام کرد «اختلاط نوآموزان دختر و پسر در کلاس های پیش دبستانی و مهدکودک ممنوع است.»
مجریان سیاست ارتجاعی تفکیک بر مبنای جنسیت، در روز دهم اسفند ۱۳۹۹، تصمیم به تأسیس مهد کودک، پیش دبستانی، دبستان و دبیرستان وابسته به نهادی مذهبی و ارتجاعی رژیم کە اسم “حوزه های علمیه خواهران” بر آن نهادە بودند کردند. سیاست گذاران رژیم، دختران را به بهانه اینکه “والدین نگران تربیت فرزندان خود هستند و درخواست میکنند تا امر تربیت فرزندانشان از همان ابتدا بر عهده حوزههای علمیه خواهران باشد»، در نهایت چنین مراکز ارتجاعی را تآسیس کردند.
به استناد به این بهانه کذایی تأسیس مهد کودک، پیش دبستانی، دبستان و دبیرستان وابسطه به حوزههای علمیه خواهران، در دستور کار مسئولین قرار گرفت، به نحوی که فعالیت های آموزشی و تربیتی در مهد کودک ها و کارگاه های آموزشی برای والدین کودکان نیز برگزار خواهد شد؟!
تا به زعم مسؤلین رژیم اسلامی، در این پروسه از آموزش و تعلیم «سیستم تربیت دینی کودک و نوجوان در حوزه خواهران راه اندازی شود.»
به این ترتیب علاوه بر مدارس غیردولتی، تیزهوشان، هیئت امنایی، نمونه دولتی، سما، وابسته، قرآنی، مونته سوری، هوشمند، فوتبال و … . مدارس و مهد کودک دخترانه وابسطه به حوزه علمیه خواهران در آینده ای نه چندان دور به این لیست بلند بالا از مدارس موجود در ایران تحت سلطه رژیم مذهبی جمهوری اسلامی افزوده خواهد شد، تا به زعم خود جایگاه تربیت دینى در ساختار نظام آموزش و پرورش را در کودکستان نهادینه کنند.؟
حسین محمودزاده، معاون منابع انسانی “حوزه های علمیه” خواهران در گفتگو با خبر گزاری کوثر، در روز دهم اسفند ۱۳۹۹، گفت «حوزههای علمیه خواهران از سالیان دور وجود داشته، تعداد این حوزه ها کم بود و طلاب خواهر نیز اسم طلبه را یدک نمیکشیدند اما فرآیند تعلیم و تربیت در جریان بود و اتفاقآ اثرگذاری اجتماعی فوقالعادهای نیز داشت، مثلا وقتی شما به وقایع مهم تاریخ ایران نظیر فتوای آیت اله شیرازی در تحریم تنباکو دقت میکنید، نشانههایی از حضور و تأثیر این بانوان در مدارس دینی آن زمان را میبینید که معمولا برای قشر فرهیختهای بود که توانمندی تامین هزینههای خود را داشتند.»
وی در ادامه گفت «هنگام روی کار آمدن رژیم پهلوی، بحث تجدّد شدت گرفت و مدارس دختران توسعه یافت، ولی آموزههای دینی به گوشهای رانده شد و شکل و شمایل این مدارس تمامآ غربی و ضد دینی بود. پس از قیام ۵۷، تحصیل علوم دینی بویژه میان بانوان اوج گرفت و استقبال آنچنان گسترده بود که ضرورت تاسیس مدیریت مستقل برای حوزههای علمیه خواهران در سال ۱۳۷۵، اتفاق افتاد.»
طبق آمار خود رژیم هم اکنون حوزههای علمیه خواهران با تحت پوشش داشتن قریب به ۵۰۰ مدرسه و بیش از۶۰ هزار دانش آموخته و ۸۰هزار طلبه درحال تحصیل است و امکان تحصیل علوم دینی تا مقطع دکتری برای بانوان علاقه مند فراهم شده است.»
این در حالی است که به تازگی معاون آموزش دوره متوسطه دوم وزارت آموزش و پرورش رژیم اسلامی، “از ترک تحصیل ۱۵۱ هزار و ۴۶ دختر در سال تحصیلی ۹۹ در ایران” خبر داد. به گفته این مقام رسمی رژیم اسلامی “ترک تحصیل دختران به مراتب بیشتر از پسران است.”
خانم سکینه خورمیزی، مدیر “مکتب حضرت خدیجه مشهد”، در گفتگو با شبکه “اجتهاد ” گفت «الان ما حوزههایی در مشهد داریم که اینها اصلا اجازه حضور زن را جلوی استاد مرد یا ورود زن به جامعه را نمیدهند. یعنی همیشه میخواهند در عین اینکه درس میخواند، عقب باشد و یک چشمش بیشتر دیده نشود و زیر پوشیه باشد و حرف زیاد نزند و هنوز میبینیم که طرفدار پردهنشینی هستند و نتیجهاش این میشود که آقایان میگویند زنها در اجتماع حضور ندارند.»
وی در ادامه افزود «این خانمی که اینطور در حوزه علمیه خواهران رشد میکند، وقتی میخواهد حضور اجتماعی پیدا کند، آدمها را نمیشناسد و آداب اجتماعی اصلا بلد نیست و نمیتواند ارتباط موثر با جامعه خودش برقرار کند.»
افشای مابه ازای سیاست ارتجاعی – مذهبی حاکم بر سیستم “حوزه های علمیه خواهران” همزمان با پروسه تأسیس مهد کودک، پیش دبستانی، دبستان، دبیرستان و کارگاه های آموزشی برای والدین آنها کە وابسته به حوزه های “علمیه خواهران” هستند، بسیار ضروری است تا معلمان مبارز، احزاب و سازمانهای آزادیخواه و برابری طلب همراه و هم گام با والدین دانش آموزان معترض به این طرح ارتجاعی سردمداران “حوزه علمیه خواهران ” و در مخالفت با کلیت رژیم جمهوری اسلامی، در تقابل و مخالفت با تبعیض بر مبنای جنسیت در مدارس و مراکز آموزشی متحد و همگام شوند. جدایی دین از دولت و آموزش و پرورش از مذهب، جزو اولین اولویت های یک جامعە دمکراتیک است کە در تقابل با کلیت جمهوری اسلامی، جزو نیازهای اولیە جامعە امروز ایران است.
۱۳ / ۴ / ۲۰۲۱
کارگران فقط باید برای منافع (خود) یعنی طبقه کارگر از جان برای سرنگونی مایه بگذارد نه برای منافع استثمارگران سکولارش، مخصوصا آنهائی که مثل امثال خدا مراد فولادی ها و اسماعیل هوشیارها فکر میکنند که کارگران ابزار هستند. آنها کارگران ایران را میخواهند ابزار طبقه سرمایه دار “دموکرات” کنند تا آن سرمایه داران با دموکراسی شان شرایط جامعه کمونیستی فراهم کنند! این کلاه برداری است.
آنارشیست
آیا در حاکمیت شورائی ضد سرمایه داری تشکلات کارگری در محل کار و زندگی استبداد وجود دارد؟
.
خیر.
.
آیا جلوگیری این تشکلات از پیدایش استثمارگری و زورگوئی و دروغگوئی ضد آزادی است؟
.
خیر.
.
این نظم چگونه اعمال می شود؟
.
از طریق مسلح بودن همه کارگران نه گروهی ویژه.
.
چرا این نظم لازم است؟
.
برای اینکه اقتدارگرائی توجیه نشود و کار گروهی سلسله مراتبی نشود، به اشخاص معین امتیاز ویژه داده نشود، تملق گویان و چاکر صفتان رئیس و سرکارگر نشوند.
.
روش اعمال این نظم چیست؟
.
آزادای در تشکل شورائی جامعه که از سری بودن و پشت صحنه توطعه کردن جلوگیری میکند.
.
آیا این همان دیکتاتوری پرولتاریای مارکس است؟
.
خیر. زیرا در دیکتاتوری طبقه کارگر مارکس سلسله مراتب و دولت مرکزی وجود دارد و بیشتر شبیه یک دموکراسی بورژوائی خیلی چپ است. قدرت اجتماعی در دیکتاتوری طبقه کارگر مارکس مرکزی است، در نظم آنارشیستی جامعه، قدرت اجتماعی مرکزی نیست.
.
چرا نگوئیم نظم آنارسیستی، دیکتاتوری شورائی طبقه کارگر؟
.
به این دلیل که دیکتاتوری صفت دولت است و دولت ارگانی مرکزی و حاکم بر جامعه می باشد. در نظم آنارشیستی، دولت وجود ندارد بلکه جامعه به گروهائی کلکتیو و شورائی متعدد و گسترده تقسیم می شود.
.
راه اصلی بوجود آمدن جامعه آنارشیستی چیست؟
.
نقد مستمر اقتدارگرائی در تمام جوانبش نه فقط محدود به جمهوری اسلامی، تشکل یابی شورائی علیه اشکال ارتجاع مثل سرمایه داری و یا مردسالاری.
.
آنارشیست
همانطور که در پای مقالات دیگر در سایت روشنگری نوشتم، ماتریالیسم تاریخی بذر ارتجاع در جنبش کارگری علیه سرمایه داری است. این یک نمونه دیگر است که در راستای افکار ارتجاعی آقای خدا مراد فولادی قرار دارد:
.
“بدون داشتن فرهنگ بورژوازی رفتن به مرحله بعد و گرفتن ۱۰۰۰ امتیاز و جون تازه در تقدیر نیست ! فعلا که شرق سابقا کمونیستی ، از کمونیست به مافیای دولتی رسیده است مراحل تکاملی اش همین است ، یعنی هنوز با فرهنگ بوؤژوازی فاصله دارد .”
.
جای دیگر:
“تنها چاره حکومت اسلامی در ایران پیوند خوردن و هضم شدن در معده نظم نوین است . بقیه قدمهای نظام مثل معامله با چین یا روسیه ، دوای دردشان نیست موقت و حکایت از این ستون تا آن ستون است . حکومت اسلامی در ایران نمیتواند استراتژی داشته باشد تا در تاکتیک حرفی بزند . چون خودش هویت تاریخی تکاملی ندارد . الان از هر جانوری سوال کنی استراتژی نظام چیست ؟ حرفی برای گفتن ندارد . از همان ۱۳۵۷ هم استراتژی نداشت فقط میخواستند به هر قیمت در قدرت بمانند .”
.
از اسماعیل هوشیار، در مقاله “فرهنگ بورژوازی”
.
معنای ضمنی آنچه که در نقل قولها هست این است که کشورهای امپریالیستی غربی بهتر است بر مقاومت کشورهای دیگر غلبه کنند و جامعه آنها را به دموکراسی تبدیل کنند، از جمله جامعه ایران تحت حکومت اسلامیون غیر تکاملی.
.
این جاهلین کتمان میکنند که قلمروهای کشورهای دموکراتیک غربی هیچکدام دموکراتیک نیستند و حتی فاشیستی و نژادپرستی هم هستند. حتی خود کشورهای دمورکاتیک بغایت ضد کارگری اند و جنبش کمونیستی طبقه کارگر در آن کشورها بسیار ضعیف است.
سیاست در قلمروهای دموکراسی امپریالیستی غربی ها:
اردن – رژیم شاه سابق ایران نوکر آمریکا و اروپا
اسرائیل – پایگاه نظامی آمریکا-ناتو در خاورمیانه
عربستان – نوکر سر سپرده غرب و آمریکا
افغانستان – بدون ارتش آمریکا می افتد بدست طالبان
عراق – از طریق سفارت آمریکا کنترل می شود
کره جنوبی – کنترل آنجا در دست یک خانواده است.
حکومتهای سرسپرده آمریکای لاتین – همگی تحت کنترل کارتلهای مواد مخدر و قاچاق هستند.
.
خوب تکامل اجتماعی ی که آقای اسماعیل هوشیار و خدامرادفولادی و سایر سکولار دموکراتها برای ما ایرانی ها میخواهند همان حکومت مافیائی ها و عوامل کمپانی های چند ملیتی و دیکتاتوری هائی است که نمونه اش را در بالا لیست کردم.
.
وقتی کارگران این چرندیات را می شنوند، میشوند حزب الهی چون نمیخواهند علاوه بر نوکر اسلامیون شدن، نوکر امپریالیستهای غربی هم بشوند.
.
همه این باصطلاح نویسندگان باصطلاح دموکراسی خواه رزومه سیاسی می نویسند نه مقاله تا بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی، امپریالیستها براشون جائی در سیستم سلسله مراتبی حاکمیت بر کارگران باز نگه دارند.
.
باید تشکلات کارگری شورائی (غیر سلسله مراتبی) ضد سرمایه داری در ایران بوجود آورد تا این گندیده ها نتوانند در آینده بعد از رژیم اسلایمی بر ما حکومت کنند.
.
آنارشیست-کمونیست
اپوزیسیون اقتدارگرا باید نقد شود، این اپوزیسیون ارتجاعی است و فقط ارتجاع را حاکم میکند. اقتدارگرائی یعنی محدود کردن. انسانهای دیگر در کار گروهی، یعنی بوجود آوردن آدمهای ویژه و کار گروهی سلسله مراتبی به بهانه های گوناگون، یعنی سروری مالک و رئیس که نتیجه اش استثمار گری و جامعه طبقاتی است. وجود این گرایش نقد نشده بود که سرنگونی سلطنت را به حاکمیت آخوند ها تبدیل کرد و باعث شد که استثمارگری و زور گوئی باقی بماند و ارتجاع فقط رنگ عوض کند. همین گرایش عامل عدم موفقیت در ساختن جامعه کمونیستی توسط مارکسیستها هم شد.
آنارشیست
این مقاله آه ارتجاع استثمارگر سکولار علیه اقدامات ارتجاع مذهبی در ایران است و قابل پشتیبانی نیست. دولت ابزار محافظت از استثمارگران و قلدرها و زورگویان جامعه است نه وسیله نجات، هر دولتی نه فقط دولت مذهبی. شعار ساختن دولت سکولار شعاری ارتجاعی و ضد کارگری است. با دولت سکولار، شستشوی مغزی اسلامی مذهبی با شستشوی مغزی ناسیونالیستی حامی اربابان سرمایه دار تعویض می شود. نویسنده اگر علیه استثمار و زور و استبداد است باید علیه اقتدارگرائی و سرمایه داری و مردسالاری بنویسد. نویسنده باید رابطه کثافتکاری های سیاسی را با کوشش در استثمار نیروی کار نشان بدهد و توده ها را علیه آن آگاه کند. .بعد از نوشتن یک مقاله خوب نسبتا افشاگرانه، نویسنده آخر مقاله یک کلاه برداری بزرگ میکند که مقاله اش را میکند شبیه انتقاد امپریالیستهای غربی از جمهوری اسلامی و شبیه سایت بی بی سی و رادیو فردا.
آنارشیست