Comments

مقاومت نقاب‌دار: جنبش دانشجویی ایران در ایالات‌متحده، ۱۹۷۷- ۱۹۷۹ / آندره آ. نسرین شاه‌محمدی — 3 دیدگاه

  1. 1/2-
    با این وجود انقلاب شکست خورد و از آن زمان به بعد جنبش کمونیستی ایران در یک بحران عمیق به سر میبردو شوربختانه تاکنون نتوانسته است کمر توان تئوریکش را راست کند! این شامل آنارشیستها هم میشود. متاسفانه شکست انقلاب باعث شد که این آن دیگری و آن دیگری بقه را مقصر بدانند و جو انگ زنی و شماتت، دگماتیسم و سکتاریسم غالب شد. از این نمی توان نتیجه غیرعلمی و آنارشیسمی گرفت که انقلاب کمونیستی واقعی دیگر امکان پذیر نیست. این نظریه شکست طلبانه ای است که جنبش کمونیستی رااز پیشروی منع و تبدیل شدن به پس ماندگی گذشته را چیره و به درحا زدن غوطه ور میکند.

    البته اگر غیرواقعی حقیقت را بپیچانیم آنوقت تنها گزینه این میشود که مانند آناریست دل خود را خوش کنیم و در زیر کلیه متن های دیگران بنویسیم “ضرورت انقلاب آنارشیستی کمونیستی کماکان از بین نرفته” ! انقلاب آنارشیستی کمونیستی در تاریخ جهان وجود نداشته است. هیچ سند و متنی در این خصوص (انقلاب آنارشیستی کمونیسمی) از طرف تئوریسن های که دیدگاه آنارشیسم را تدوینکردند وجود ندارد. کمونیسم و آنارشیسم دو دیدگاه متضاد هستند و قابل یکی سازی نیست.

  2. 1/1- از منن مترجم که با دقت فراوان نوشته شده:
    ۲۰ سال بعد از اجلاس گوادلوپ «ژیسکار دستن در مصاحبه با روزنامه توس در سال ۱۳۷۷ گفته بود که «تنها کشوری که در این جلسه زنگ خاتمهٔ حکومت شاه را به صدا درآورد نمایندهٔ آمریکا بود و معتقد بود وقت تغییر حکومت ایران است به‌طوری‌که همهٔ ما متحیر و متعجب شدیم. چون تا آن‌جا که ما مطلع بودیم آمریکا پشتیبان حکومت وقت ایران بود…» به گفتهٔ او جیمی کارتر در این جلسه اصرار داشت که هیچ امیدی به بقای حکومت شاه نیست و او از این حکومت حمایت نخواهد کرد و احتمال برقراری یک حکومت‌نظامی را می‌داد و نخست‌وزیر انگلیس نیز با کارتر در مورد لزوم خروج شاه از ایران هم‌عقیده بود ولی او و هلموت اشمیت به یک تحول صلح‌آمیز امید داشته و از نظریه آمریکایی‌ها غافلگیر شده بودند. یک هفته بعد از نشست گوادلوپ در ۲۵ دی‌ماه ۱۳۵۷ محمدرضا شاه پهلوی برای آخرین بار بی‌سروصدا ایران را ترک کرد و عازم مصر تبعید شد. اوایل بهمن ۵۷ خبر بازگشت خمینی به ایران منتشر شد. شرکت هواپیمایی ایر فرانس بامداد ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ خمینی را از فرانسه به ایران برد. بدین طریق کلید رفتن رژیم پهلوی و جایگزینی آن با گروه بنیادگرای مذهبی حلقه‌زده به دور خمینی زده شد.»

    سلسله وقایع که اتفاق افتاد همه با تصمیم اجلاس گوادلوپ و بحتو کشمکش بین سران آن کشورها که در نهایت نظر کارتر پیروز شد ارتباط ناگسستنی دارد. ضروت و نه اجبار مقابل سران پرقدرت ویت نظام جهانی سرمایه داری-امپریالیسم ۴۵ سال پیش آن بود که در سطور بالا نوشته شده است. شاه دیگر نمی توانست منافع استراتژیک آن نظام را در خاورمیانه تامین کند….انقلاب در نیمه راه متوقف شد شاه را کنار گذشتند و خمینی و جمهوری اسلامی را سر کار آوردند.
    خانم محترم نویسنده در مورد جنبش کمونیستی چیزی ننوشته است آنچه او نوشته است در مورد دانشجویان کنفدراسیون دانشجویان ایرانی است. آنارشیست به کجراه رفته است و در مورد چیزی نوشته است که در نوشته پژوهشگرانه نویسنده نیست! کار آنارشیست فرصت طلبی است.

  3. میتوان اینطور تفسیر کرد که پلیس و ارتش در ایران برای استبداد بیشتر و آدم کشی و ترور رهبران آماده نبود ، پس کارتر و انگلیس گفتند قبل از اینکه اوضاع دست مارکسیستها بیافتد، مذهبی ها را رها کنیم تا لااقل شوروی در ایران قدرت نگیرد. به عبارت دیگر، آنها عمدا شاه را بر نداشتند، مجبور شدند.
    تفسیر فوق تفسیر غیر توطئه است و با عقل سلیم و وقایع بعدی جور در می آید.
    بهرحال، امپریالیستها رفتند اما اقتدارگرایی در شکلی جدیدی ادامه یافته است و ضرورت انقلاب آنارشیستی کمونیستی کماکان از بین نرفته. اتقلاب مارکسیستی دیگر ممکن نیست چون مارکسیسم در بحران نظری و عملی قرار دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>