Comments

در مبارزه با نسل کشی اسراییل، نباید به دنباله روی از حماس و حزب الله در غلطید! – ع. شفق — 2 دیدگاه

  1. آیا حماس نماینده زنان و کارگران فلسطینی است؟
    پاسخ: آری.
    آیا اینکه حماس نماینده زنان و کارگران فلسطینی است، حماس را انقلابی میکند؟
    پاسخ: خیر.
    چرا اینطور پاسخ داده شده؟
    دلیلش این است که جریانات ارتجاعی میتوانند توده ها را فریب داده (حقیایق را به آنها نگویند)، آنها را حامی خود کنند و اعمال ارتجاعی انجام بدهند. یکی از اعمال ارتجاعی حماس انجام عملیات نظامی علیه غیر نظامیون است، مثل گروگان گیری و انداختن موشک به مناطق غیر نظامی. اعمال ارتجاعی حماس از عقاید اجتماعی و سیاسی ارتجاعی حماس است. همانطور که اعمال ارتجاعی صهیونیستها و امپریالیستهای غربی و شرقی محصول عقاید ارتجاعی آنهاست.
    .
    زنان و کارگران بعلت برده بودن الزاما انقلابی نیستند و معمولا ایده و افکار و انتخابهائی تحمیل شده دارند که بر خلاف منافع آنهاست و رفتارشان را تعیین میکند. زنان و کارگرانی که به ماهیت انسان، جامعه طبقاتی و ماهیت دولت پی برده اند و برای از بین بردن این وضعیت فکر و عمل میکنند و میخواهند وضعیت بردگی خود را تغییر دهند، انقلابی می شوند. اندیشه درست علمی و منطقی تعیین کننده انقلابی بودن زنان و کارگران است نه فقط برده بودن. برده بودن فقط یعنی مظلوم واقه شدن، سوء استفاده شدن و استثمار شدن، یعنی قربانی سلطه بودن، قربانی بودن کسی را انقلابی نمیکند.
    .
    برده بودن حتی بصورت بلقوه وجود ندارد و کسی را انقلابی نمیکند و برخلاف نظر مارکسیستها، به برده و طبقه اش “رسالت” تاریخی انقلابی نمیدهد. بخشی از برده ها ممکن است ترجیح بدهند که برده بمانند و وارد دردسرهای انقلاب نشوند. حتی آگاهی طبقاتی (بصورت ضد ارتجاع) کسی را انقلابی نمی کند. آگاهی طبقاتی (بصورت ضد ارتجاع) زمانی افراد و یا یک طبقه را انقلابی میکند که شخص و یا گروه در اندیشه بکار بردن آن برای از بین بردن روابط ارتجاعی جامعه باشد.
    .
    در فعالیت انقلابی باید توجه داشت که همه برده ها بصورت فعال در جهت از بین بردن بردگی خود حرکت نمیکنند اما با پیروزی توده های انقلابی (زنان و کارگران)، بخش بزرگی از برده ها با انقلابیون همکاری میکنند مخصوصا اگر تضمین شود که ارتجاع کاملا شکست خورده است.
    .
    آنارشیست

  2. این. مقاله بدرستی جنگ حماس – اسرائیل را جنگی انقلابی ارزیابی نمیکند، اما دارای ایراداتی ست که لازم است لیست شود.
    .
    ۱ – مقاله ذکر میکند که جریانات اسلامی را درست کرده اند تا کمونیستها را تضعیف کنند. کدام کمونیست؟ اتحاد جماهیر شوروی سرمایه داری دولتی بود و جامعه چین مخلوطی از سرمایه داری دولتی و خصوصی است. دولت استالینی شوروی بهمان اندازه امپریالیستها و رژیم، رژیمی دیکتاتور و فاشیست بود و حتی دولت استعمارگر اسراییل را هم‌ برسمیت شناخت.
    ۲ – ما همه ایرانی هستیم و میدانیم که رژیم جمهوری اسلامی از همان اول نوکر و دست نشانده امپریالیستهای غربی و اجرا کننده دستورات آنها نبود و حالا هم نیست. جمهوری اسلامی زاده بخشی از فرهنگ ارتجاعی حاکم بر ما ایرانی هاست و از لحاظ سیاسی مستقل است. بوجود آوردن شرایط رشد یک جریان ارتجاعی بمعنای این نیست که آن جریان دست نشانده رشد دهنده هاست. مثلا، میتوان کپک را از بین برد و یا رشد داد، قارچ کپک در فضا هست و توسط انسان اختراع نشده.
    ۳ – بر خلاف نظر نویسنده، مسئله اصلی مبارزه با امپریالیسم نیست، اساسا مبارزه با سرمایه داری است.امپریالیسم مدرن از سرمایه ‌داری تغذیه میکند و الغای سرمایه داری منوط به امپریالیستی بودن و یا نبودن آن نیست. مقاله در اینجا کاملا نظری مثبت به سرمایه داری غیر امپریالیستی نشان میدهد و ماهیت ارتجاعی بردگی مزدی را پنهان میکند، پس، کمونیسم مقاله گنگ است و جای شک به آن وجود دارد.
    ۴ – در ادامه ۳، چیزی بنام خلق نداریم. داریم زنان برده مردسالاری و کارگران برده بردگی مزدی و مستعمره و نو مستعمره برده امپریالیستهای غرب و شرق و برده سیستم هیراشی در فرم تشکیلاتی حاکمیتهای طبقاتی ریز و درشت، مبارزه طبقاتی یعنی مبارزه هم زمان و جامع علیه همه این انواع ارتجاع. برده بودن الزاما برده را انقلابی نمیکند.
    ۵ – مبارزه جمهوری اسلامی و حماس و طالبان و غیره با امپریالیستهای غربی و شرقی ارتجاعی نیست چون آنها ساخته امپریالیستها هستند. آنها ارتجاعی اند چون خودشان مردسالار، ارباب بردگی مزدی، دارای تمایلات امپریالیستی و سازنده بردگی از طریق هیراشی هستند.
    ۶ – جریانات اسلامی مثل خمینیسم و طالبانیسم و غیره، استقلال طلب هستند اما در عین حال ارتجاعی اند، ارتجاعی بعلل ذکر شده.
    ۷ – مقاله ذکر نمیکند که اسراییل خودش از طریق امپریالیستهای غربی اختراع شده و ابزاری در پروژه تسخیر جهان آنها و یا اگر تسخیر میسر نبود، کنترل کننده مقاومتهای انقلابی و ارتجاعی ضد آنهاست. صهیونیستها را آوردند به فلسطین اما اسلام شیعه را که نیاوردند به ایران. دوباره ذکر کنم، خمینیسم موجود در فرهنگ ایران اصیل است اما ارتجاعی.
    در مجموع، دیدگاه موجود در مقاله دقت انقلابی ندارد و برای انقلاب مفید نیست.
    .
    نکته:
    سرنگونی طلبی مسلحانه و یا غیر مسلحانه علیه ارتجاع معمولا مفید نیست و نقش منفی در ارتقای آگاهی طبقاتی ایجاد میکند. وقتی صف انقلاب ضعیف است، بهترین کار این است که بگذاریم مرتجعین خودشان خودشان را نابود و تضعیف کنند چون بهرحال از ما کاری بر نمی آید و جیغ و داد هم چیزی را تغییر نمیدهد. در چنین شرایطی، کار ما سازماندهی علیه استثمار و نشان دادن ماهیت جنایتکارانه ارتجاع است تا کمپ انقلاب بتدریج از طریق کسب آگاهی تقویت شود که علاوه بر جنبه کیفی جنبه کمی هم دارد.
    .
    بلشویسم و سوسیال دموکراسی انقلابی نیستند. اولی به رژیم جنایتکار استالین منجر شد و از سرمایه داری دولتی فراتر نرفت،‌دومی همیشه نوکر و دست نشانده امپریالیستهای غربی بود و در واقع توجیه گر استعمار بود و هست که متاسفانه ریشه اش از اروپا مرکزی بودن دیدگاه مارکس است. بعلت نظریه بغایت انحرافی و غلط ماتریالیسم تاریخی، ارزیابی مارکس از ارتجاع نه بر اساس سلطه و استثمار بلکه بر اساس رشد نیروهای مولده بود. این تزی ارتجاعی ست و باید قبول کنید که افکار مارکس علاوه بر ایده های درست و انقلابی، حاوی ایده های ارتجاعی هم هست.
    .
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>