جنگ تجاوز کارانه صهیوفاشیست های اسرائیلی و استقبال مرتجعین «وطنی» از آن!
حمله نظامی صهیوفاشیست های اسرائیلی به ایران که در نتیجه آن صدها تن کشته و هزاران نفر زخمی شده اند، از جانب یک مشت مرتجع با شادی و مسرت و هلهله مورد استقبال قرار گرفته است. صهیوفاشیست ها همان نیروی اشغالگری هستند که در بیش از ۶٠٠ روز در غزه بیشتر از ۶٠هزار نفر فلسطینی که اکثرا زن و کودک هستند را به قتل رسانده، ده ها هزار کودک و زن و مرد را معلول کرده، برای گسترش نسل کشی، گرسنگی مطلق را به مردم تحمیل کرده و هم چنان به نسل کشی ادامه می دهد.
هیچ جای تعجبی نیست که این دارو و دسته متعفن که در ماهیت با رژیم جمهوری اسلامی و اشغالگران اسرائیلی تفاوتی ندارند، از استشمام بوی تن سوخته شده کودکان، زنان، معلولین، سالمندان…، که در بمب باران شهرهای ایران توسط تروریست های اسرائیلی، به آتش کشیده شده اند، مسرورند و از آن بوی به قدرت رسیدن به مشام شان می رسد. این مشاطه گران همان هایی هستند که در طول نزدیک به دو سال از «دود شدن» مردم فلسطین توسط اشغالگران اسرائیلی بی دریغ حمایت کردند و «عرب کُشی» را ستودند. اینان همان کسانی هستند که در افغان ستیزی در ایران گوی سبقت را از رژیم فاشیست جمهوری اسلامی ربوده اند.
در نظر باید گرفت که در طی سال ها بویژه در چند سال اخیر، سلطنت طلب ها به سرکردگی رضا پهلوی، فمینیست های امپریالیستی به سرکردگی مسیح علینژاد، عبدالله مهتدی و باندهای شبیه اینان، ملتسمانه از سران امپریالیست آمریکایی حمله نظامی به ایران، مشابه حملاتی که به افغانستان و عراق را تقاضا می کردند. حال که این دریوزگی عملی شده است، بی پروا و بدون هیچ ملاحظه ای از حمله نظامی و جنگ فاشیست های اسرائیلی در ایران استقبال می کنند و آن را هم چون جمهوری اسلامی «نعمت» می خوانند و این تجاوز نظامی را «مثبت» ارزیابی می کنند و بر پایه این ارزیابی «مثبت» از تجاوز نظامی صهیوفاشیست های اسرائیلی به مردم می گویند که کار جمهوری اسلامی تمام است. این جیره خواران در کشتار مردم فلسطین و امروزه در ایران سهیم اند و باید محاکمه شوند.
این موضع گیری های بغایت ارتجاعی در زمانی رخ می دهد که مردم در سراسر ایران از تهران، شیراز، مشهد، تبریز، کرمانشاه، اصفهان و…، آماج حملات فاشیست های اسرائیلی قرار گرفته اند. حملاتی که میلیون ها نفر را مجبور به رها کردن خانه خود و سرگردان کرده است و کودکان، زنان و سالمندان و به طور کل مردم را به هراس انداخته است.
مردم ایران حافظه تاریخی شان را از دست نداده و فراموش نکرده اند که این دارودسته مرتجع که در سال های اخیر و در دوره خیزش «زن زندگی آزادی» تلاش داشتند شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» را در میان مردم فراگیر کنند؛ حال در حمله نظامی صهیوفاشیست های اسرائیلی که با در اختیار گذاشتن آخرین تسلیحات نظامی توسط امپریالیست های آمریکایی و اروپایی همراه است، «جانم فدای ایران»اشان به «اسرائیل، ایران را وحشیانه تر بمباران کن» تبدیل شد. این مردم به یاد دارند که در تمام طول بیش از چهار دهه و به طور مشخص در دوران خیزش ژینا، این دارودسته که مردم ستمدیده کردستان و بلوچستان و مطالبۀ «حق تعیین سرنوشت» آنان را، مورد حمله قرار داده و به آنان مهر «تجزیه طلب» و مُخلِ «تمامیت ارضی» می زدند، حال با خشنودی از پیشروی حمله نظامی اسرائیل به ایران می گویند.
ما بارها بر این مساله تاکید کردیم که رژیم جمهوری اسلامی نه تنها به مردم غزه و لبنان هیچ کمکی که نکرده است، بلکه با تقویت مالی و لجستیکی به همپالگی های خود یعنی حزب الله و حماس، این نیروهای بنیادگرای اسلامی، در پی مقاصد ارتجاعی خود در منطقه، ضدیت آشتی ناپذیر خود را با مردم این دو منطقه به طور کل و زنان به طور خاص به عیان نشان داده است.
آن چه که تمامی این دارو و دسته و رسانه های اصلی فارسی زبان شان که به طور علنی پیاده نظام تروریست های اسرائیلی اند، به دنبال آن هستند این است که به مردم بقبولانند که شما تنها با اتکا به اسرائیل/ آمریکا و با پذیرش جنگ و کشته شدن می توانید از شرِ جمهوری اسلامی نجات یابید. در صورتی که این تجاوز نظامی نه تنها برای مردم آزادی و رفاه به بار نمی آورد، بلکه مردم را در چرخه عمیق تر فقر و فلاکت، زنستیزی، کوییر ستیزی، کارگر ستیزی، افغان ستیزی وسرکوب و حفقان بیشتر، فرو میبرد.
اینان تمام ترفندهای خود را به کار بسته اند که مردم را با نشان دادن قدرت نظامی اسرائیل /آمریکا مرعوب و نا امید کنند و این چنین به مردم حقنه کنند که کاری از دست تان بر نمی آید و شما صحنه گردان های اصلی صحنه سیاسی و سازندگان تاریخ نیستید. در حقیقت تمام تلاش های مذبوحانه خود را بکار بسته اند تا مردم به این باور برسند که به جز «انتخاب بین رژیم جمهوری اسلامی یا اسرائیل/آمریکا»، آلترناتیو دیگری ندارند. در حقیقت ماحصل این تبلیغات مسموم ، چرکین و ارتجاعی این است که مردم خود را به عنوان تعیین کننده ترین نیروی تغییر واقعی در صحنۀ سیاسی، حذف کنند و رقم زدنِ تاریخ را از مجرای جنگ اسارت بار و زد و بند با قدرت های حاکم امپریالیستی و اشغالگران اسرائیلی ببینند. چرا که به اعتقاد اینان مردم محکوم به زندگی در این سیستم جهنمی و نظام سرمایه داری ستم و استثمار هستند و راه دیگری جز انتخاب بین بد و بدتر ندارند.
این دارودسته مفت خور وانگل سرمایه دار که سودای به قدرت رسیدن از طریق جنگ و رژیم چنج را در سر می پروانند و تمام امکانات خود را برای حفظ چارچوب نظام حاکم به کار بسته اند تا بتوانند مردم را، همان مردمی که گوشه ای از خشم و تنفرشان را نسبت به رژیم جمهوری اسلامی در خیزش ١۴٠١ نشان دادند، از مبارزه و ادامه مبارزه برای ایجاد یک تحول انقلابیِ واقعی و به زیر کشیدن کلیت نظام ستم و استثمار حاکم، حاصل می شود را دور سازند.
در شرایط کنونی یکی از تعیین کننده ترین معیارها برای تشخیص اینکه کدام فرد، نیرو، حزب و رسانه ای در صف مردم و درصف انقلاب واقعی قرار دارد، این است که با صدای بلند و بدون هیچ گونه لکنت زبانی علیه تجاوز نظامی تروریست های اسرائیلی به ایران و علیه حمایت بی دریغ و علنی فاشیست های حاکم بر آمریکا و اروپا از این جنگ، موضع گیری کند.
سازمان زنان هشت مارس(ایران-افغانستان)
٢٧خرداد ١۴٠۴/١٧ژوئن ٢٠٢۵
درست، اما تمام این تجاوزات امپریالیستی نتیجه سرنگونی طلبی بی محتوی امثال شما هم هست. اگر شما رژیم جمهوری اسلامی را سرنگون کنید، چه نظم اجتماعی ی میخواهید جای آن بگذارید؟ یک رژیم بلشویکی؟یک رژیم جمهوری دموکراتیک؟
آنارشیست