بیانیۀ هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
سازمانیابی جنبش های اجتماعی و جامعه مدنی،
راهی به سوی رهایی از فاشیسم مذهبی
اول ـ اعتصاب سراسری رانندگان و کامیونداران، چرا و چگونه، با کدام دستاورد؟
اعتصاب سراسری کامیون رانان و کامیون داران از اول خردادماه ۱۴۰۴ در بیش از ۱۶۳ شهر کشور، از ماکو تا چابهار، از سرخس تا بندرعباس، چهارگوشه ایران را فراگرفته است. این اعتصاب گسترده و سراسری، جامعه مدنی کشور را به حمایت و تحسین خود واداشته و حاکمیت اسلامی را به وحشت انداخته است. این اعتصاب سراسری در ادامۀ حرکت ها و اعتصاب های سراسری و هماهنگ معلمان، پرستاران، بازنشستگان، نانوایان در چند سال اخیر نشان می دهد که جامعه امروز از اهرم بسیار قدرتمندی برای طرح مطالبات و مسائل خود برخوردار شده است. توجه داشته باشیم که در گذشته اعتصابات عمومآ در شرایط خاص بلوغ موقعیت انقلابی سراسری می شدند. اما امروز سراسری شدن این حرکت ها، نشان از سازمانیافتگی و قدرتمندتر شدن اهرم های طبقاتی در پیشروی بخش های مختلف و بویژه پائین جامعه است. این ویژگی نشان دهنده آن است که اثرگذاری شاخه های مختلف کارگران و زحمتکشان بر حرکت و سمت و سوی جامعه به شکل چشمگیری افزایش یافته است. از این رو بخش های گوناگون جنبش کارگری با چنین اهرم قدرتمندی می توانند مُهر نیازهای طبقاتی را بر تحولات جامعه بکوبند. به دیگر سخن مبارزات طبقاتی پائین جامعه از اهرم های نیرومند آگاهی بخش و سازمانگر برخوردار شده است. این نکته ای است که نیروهای چپ باید نسبت به آن توجه ویژه ای مبذول دارند. استقلال این تشکل ها هم از دولت و هم از احزاب سیاسی، در شرایطی که قدرت سازماندهی حرکت های سراسری را دارند، مقاومت پائین جامعه را در برابر تحولات سیاسی و هر قدرت سیاسی به شکل چشمگیری افزایش می دهد. این قدرت از پائین، می تواند به مهمترین اهرم برای حفظ دمکراسی فراگیر و از پائین تبدیل شود. با چنین قدرت سازمانیافته ای، بخش های گوناگون جنبش کارگری و زحتمکشان می توانند نیازها و مسائل طبقاتی را به صورتی روشن و دقیق در جامعه مطرح نمایند و برای آن بجنگند. اعتصاب سراسری کامیون رانان و کامیون داران، بویژه اگر این حرکت بزرگ و شکوهمند، زمینه ساز تشکل سراسری رانندگان به عنوان زحمتکش ترین بخش کارگران حمل و نقل گردد، قدرت جنبش کارگری در تاثیرگذاری بر مبارزات طبقاتی کنونی جامعه را به شدت بالا خواهد برد.
بر متن چنین ارزیابی، سئوال کلیدی این است که چرا کامیون رانان و کامیون داران دست به اعتصاب زدند، چه می خواهند و با چه واکنشی مواجه شده اند. در این رابطه می توان به محورهای زیر اشاره کرد:
۱ـ علت اساسی اعتراض سراسری و یکپارچه کامیون رانان، مقابله با سیاست ریاضت اقتصادی است که دولت قصد داشت هزینه های آن را بر این بخش از جامعه وارد آورد. در کنار آن مجموعه فشارهای سیستم حمل و نقل کشوری بر رانندگان به مرحله غیرقابل تحملی رسیده است. از این رو تلاش دولت اسلامی برای تحمیل بار ورشکستگی اقتصادی کشور بر دوش سیستم حمل و نقل کشور، با واکنش آنها روبرو شد. ناوگان حمل و نقل کشور حدود ۳۵۰ تا ۴۰۰ هزار کامیون فعال در خود جای داده است. بر اساس برخی برآوردها، حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد این تعداد در اختیار کامیون داران و یا خویش رانان قرار دارد. اما این مالکیت به معنای استقلال اقتصادی نیست. بسیاری از این کامیونداران، برای بقا، ناچارند در چارچوب شرکتهای حمل ونقل خصوصی، خصولتی یا وابسته به نهادهای حکومتی (مانند بنیادها، سپاه یا شهرداریها) فعالیت کنند. دولت در چند اقدام هماهنگ، تلاش کرد تا با فشار بر این بخش اقتصادی، کمبود بودجه خود را جبران کند. در گام نخست قرار بود بر پایه مصوبه هیئت وزیران از تیرماه ۱۴۰۴، گازوئیل با سه نرخ عرضه شود. اولین نرخ، سهمیهای ۳۰۰ تومانی برای ناوگان فعال با بارنامه است. نرخ دوم نیمهیارانهای است با قیمت نصف نسبت به خرید از پالایشگاهها یعنی حدود 28هزار و 500 تومان که برای مصرف تا ۴۰ درصد بیش از سهمیه در نظر گرفته میشود و نرخ سوم که برای مصرف بالاتر، آزاد است و براساس قیمت فوب خلیج فارس یعنی حدود 42هزار تومان تعیین شده است. علاوه بر سه نرخی کردن گازوئیل، سهمیه گازوئیل هر کامیون نیز به شدت کاهش داده شد. سهمیه تاکنونی4 هزار لیتری گازوئیل به یک باره به 1400 لیتر گازوئیل کاهش یافته و به کارت ها واریز شده است. این اقدام در حالی است که این میزان گازوئیل تنها کفاف یک سرویس به مقصد مرزی را می دهد و پس از آن راننده باید به صورت آزاد سوختگیری کند. توجه داشته باشیم که دولت اسلامی و اقتصاددانان لیبرال مدام از آزاد سازی قیمت سوخت و دیگر کالاهای اساسی و نزدیک کردن آن به قیمت های میانگین جهانی سخن به میان می آورند. اما حاضر نیستند به افزایش دستمزد، حقوق و مستمری کارگران، کارمندان و بازنشستگان به سطح دستمزدهای میانگین جهانی، اشاره ای حتی کوتاه داشته باشند. نمی توان از مردم خواست کالاها را به قیمت دلار بخرند، اما دستمزدشان به ریال باشد.
مشکل بعدی بیمه و اعتبار آن است که به رغم هزینههای گزاف سه و نیم میلیون تومانی حق بیمه، این اعتبار چندانی هم نداشته و خدمات شایستهای نیز به بیمهشدگان ارائه نمیکند. دولت از یک سو با افزایش ۴۵ درصدی حق بیمه موافقت می کند تا جایی که با افزایش ۲ میلیون تومانی در حق بیمه ، رانندهای که ماهانه ۱۵ میلیون تومان درآمد دارد، باید بیش از ۲۰ درصد حقوقش به بیمه پرداخت کند. به دیگر سخن سهم بیمه بر اساس درصدی از درآمد واقعی محاسبه نمی شود، بلکه به صورت یک عدد ثابت محاسبه می شود. در همین راستا، تبعیضی بین رانندههای قدیمی و جدید در افزایش بیسابقه حق بیمه قائل شده اند. رانندههای قدیمی باید رقمی بالغ بر 3 و نیم میلیون تومان بابت حق بیمه پرداخت کنند در حالی که این رقم برای رانندگان جدید، حدود 6 میلیون تومان است!
نرخ کرایه و تاخیر درپرداخت آن نیز مشکل بعدی است. نرخ کرایه رانندگان بر اساس نرخ سالانه به روزرسانی نمیشود. همینطور باربریها، کمیسیونهای بی حساب و کتاب از راننده ها اخذ میکنند. به عنوان نمونه، تعرفه حمل بار از قم به بندرعباس 23 میلیون تومان است که نهایتا بین 15 تا 17 میلیون تومان کرایه به راننده پرداخت میکنند. در این میان رقمهای هنگفت 3 و نیم تا 5 میلیون تومانی بابت عوارض جابجایی از راننده دریافت میشود که همین، ظلم آشکار به رانندگانی است که با این همه سختی در حال خدمت به صنعت حمل و نقل کشور هستند. افزون بر این، تاخیر در پرداخت کرایه نیز یکی از مشکلات رانندگان است که هم برای آن ها مشکلات مالی فراوان به وجود می آورد و هم طولانی شدن تاخیر در پرداخت با توجه به جهش تورمی، قدرت خرید درآمد دریافتی شان را به طور چشم گیری کاهش می دهد.
در کنار مشکلات فوق باید افزایش قیمت لاستیک و قطعات یدکی و نبود نظارت مؤثر بر بازار آن؛ افزایش کمیسیونهای غیرقانونی شرکتهای حملونقل؛ توزیع ناعادلانه بار، تاخیر طولانی در پرداخت کرایهها؛ بهروز نکردن نرخ تن- کیلومتر متناسب با هزینههای حملونقل؛ عدم اختصاص سهمیه واردات کامیون به رانندگان فعال و تخصیص آن به شرکتهای صوری؛ نبود سیاست مناسب برای از رده خارج کردن کامیونهای فرسوده در کنار ورود بیرویه کامیونهای وارداتی از دیگر مشکلاتی است که کاسۀ صبر رانندگان را لبریز کرده است.
۲ـ اعتصابات کامیونداران تأثیرات گستردهای بر سایر بخشهای اقتصادی بویژه کشاورزی و صنایع تبدیلی و کارخانه هایی که نیاز به لوازم اولیه و واسطه ای دارند، گذاشته است. توقف حملونقل باعث شده تا مقادیر زیادی از محصولات کشاورزی شامل میوهها، سبزیجات، لبنیات و گوشت، در مزارع و سردخانهها دپو شود و به دلیل فسادپذیری بالا، خسارات مالی سنگینی به کشاورزان وارد گردد. بسیاری از کشاورزان نگران بودند که این وضعیت توان مالی آنها برای دورههای بعدی را کاهش دهد و سبب کمبود محصولات اساسی در بازار شود. چنین کمبودی میتواند منجر به افزایش قیمت کالاها و حتی در مواردی، کمبود جدی در برخی اقلام مصرفی شود. روشن است اعتصابات صنفی کامیون رانان و کامیون داران نهتنها زنجیره تأمین کالاها را مختل می کند، بلکه اقتصاد ورشکسته کشور را با چالشهای جدی مواجه می سازد. همین امر نقش و جایگاه کامیون رانان و کامیون داران در سیستم حمل و نقل کشور را به شکل برجسته ای نمایان ساخته است. اما نکته مهمتر آن است که هم بخش اعظم کشاورزان و هم مردم، مقصر این وضعیت را کامیون رانان اعتصابی نداسته بلکه به درستی دولت اسلامی را در این رابطه مقصر قلمداد کرده اند.
۳ـ اعتصاب متحد و سراسری کامیون رانان و کامیون داران چرخه حمل و نقل کالا در سراسر کشور را با اختلال جدی روبرو ساخته است. به گفته یک نماینده مجلس؛ «ناوگان حملونقل کشور در حال فروپاشی است». توجه داشته باشیم که در ایران که نه از کانال های آبی برای حمل و نقل برخوردار است و نه شبکه ریلی روزآمدی دارد و شبکه ریلی آن نسبت به مساحت کشور حتی از ترکیه و پاکستان نیز کمتر است، ۹۷ درصد حمل و نقل کالا در سراسر کشور توسط ناوگان حمل و نقل جاده ای صورت می گیرد. اکنون مقامات حکومتی جدی بودن ماجرا را دریافته و در مجلس شورای اسلامی، در کمیسیون های مختلف آن و در وزارت خانه های دولتی برای چاره جویی، نشست های گوناگون برگزار می کنند. نگاهی به اخبار اقدامات دولت و مجلس نشان می دهد که آنها در گام اول پذیرفته اند از افزایش نرخ گازوئیل و بیمه عقب نشینی کنند و در گام بعدی کوشیده اند از طریق مذاکره با اتحادیه کامیون داران و پذیرش پاره ای از خواست های آنها و بی توجهی به خواست های رانندگان، در صف اعتصابیون شکاف ایجاد کنند. اقدامی که با واکنش تند رانندگان روبرو شده و نقش بر آب گشت. با این حال مقامات دولت تلاش می کنند راه هایی برای جلب رضایت اعتصاب کنندگان فراهم آورند تا از این گردنه سخت عبور کنند. سخنان سخن گوی دولت که تاکید کرد «صدای اعتراض رانندگان در دولت شنیده و به رسمیت شناخته شده »، یک پیروزی آشکار اعتصاب متحد و سراسری کامیون رانان و کامیون داران به حساب می آید. آنها به خوبی دریافته اند که چنین اعتصاب سراسری و متحد، شاهرگ حمل و نقل کشور را فلج کرده و چرخه تبادل کالا و تولید و رساندن مایحتاج عمومی مردم و حتی نیازهای واحدهای تولیدی به کالاها و مواد اولیه و واسطه ای را با خطر جدی روبرو ساخته است. هم زمان با تلاش حاکمیت برای یافتن راهی در راضی کردن اعتصاب کنندگان، نیروهای امنیتی رژیم با اقدامات سرکوبگرانه و دستگیری تعدادی از رانندگان معترض تلاش کرده اند رعب و وحشت را در میان رانندگان اعتصابی دامن بزنند.
۴ـ یکی از مهمترین دستاوردهای این اعتصاب سراسری بسیار موفق، سازمانیافتگی آن، ارتباطات فعال میان رانندگان شهرهای گوناگون، خبر رسانی سریع و روشن و واکنش های به موقع به ترفندهای حاکمیتی می باشد. سازماندگان این اعتصاب سراسری و تاثیرگذار، نشان داده اند که با فضای کنونی سیاسی کشور آشنا بوده، به ترفندهای سایبری های رژیم آگاه هستند و با واکنش های سریع خود به اخبار و شایعات، مانع از آن شدند که تخم شک و تردید در میان اعتصاب کنندگان رسوخ کند. نحوه فرمولاسیون خواست ها، انتخاب شعارها، واکنش های به موقع به وعده های حکومتی و جلوگیری از تلاش ها برای ایجاد تفرقه در میان رانندگان اعتصابی نشاندهنده آگاهی و هوشمندی سازمانگران این اعتصاب است. این اعتصاب سراسری بیانگر استقلال تشکل های شبکه ای درون رانندگان و هماهنگی بسیار درخشان آن هاست. همین امر باعث شده تا هم اتهام وابستگی به آنها از سوی نیروهای امنیتی رژیم بی اثر شود و هم ادعای جریانات وابسته به قدرت های خارجی برای منصوب کردن این حرکت سراسری و متحد به خود با شکست روبرو گردد. لازم است یادآوری کنیم که سازمانگران این اعتصاب سراسری پس از یازده روز اعتصاب موفق دستاوردهای حرکت درخشان خود را این گونه جمع بندی کرده اند:
«دستاوردهای ما قابل انکار نیست:
• هدایت پیروزمند اعتصاب واعتراض حول یک اتحادیه متشکل و قوی از کامیونداران.
• پیوستن گروههایی همچون نیسانداران، مینیبوسداران، اتوبوسداران و اقشار مختلف میهن.
• حمایتهای تاریخی از سوی فرهنگیان، بازنشستگان، پرستاران، کارگران نفت، فعالان حقوق کودک، زنان و مردم آزاده ایران.
• عقبراندن مسئولین حمل و نقل جادهای و اعتراف به حقوق قانونی و قدرت کامیونداران و لغو تنها بخشی از اجرای قوانین ظالمانه علیه آنها»
۵ ـ یکی دیگر از مهمترین دستاوردهای اعتصاب سراسری کامیون رانان و کامیون داران، جلب حمایت مردمی در کشور است. این مشخصه، اعتصاب کنونی را با اعتصاب ده روزه ۱۳۹۷ و اعتصاب چهارده روزه 1401 متمایز می کند. این امر اولاـ به دلیل برنامه ریزی دقیق تر این اعتصاب و اطلاع رسانی بسیار سیال و به موقع است، ثانیآ ـ بدان علت است که این اعتصاب در متن یک شرایط انقلابی و رشد و پیشروی جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» انجام گرفته؛ شرایطی که مبارزات آزادیخواهانه و عدالت طلبانه مطالباتی را متحد ساخته است، ثالثاـ به دلیل سازمانیافتگی مدنی و شکل گرفتن تشکل های گوناگون صنفی بر متن مبارزات چند ساله اخیر است. از این رو شاهد هستیم که این اعتصاب با حمایت گسترده ای روبرو شده است. لیست حمایت کنندگان گویای این همبستگی سراسری است. تشکل های صنفی معلمان؛ شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران، کانون صنفی معلمان ایران (تهران)، انجمن صنفی فرهنگیان شاغل و بازنشسته کرمانشاه، کانون فرهنگیان اسلامشهر، انجمن صنفی فرهنگیان اسلامآبادغرب، انجمن صنفی معلمان فارس، انجمن فرهنگیان هرسین، سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، گروه اتحاد بازنشستگان، کارگران بازنشسته خوزستان ، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، اتحاد بازنشستگان و… و نام آوران عرصه هنر، موسیقی، سینما، فعالان مدنی هم چون نرگس محمدی، توماج صالحی، مهدی یراحی، اسماعیل بخشی، مصطفی آل احمد، تورج اصلانی، محسن امیر یوسفی، سعید ابراهیمی فر، ستاره اسکندری، محسن استاد علی، جعفر پناهی، امین جعفری، مصطفی خرقه پوش، شادمهر راستین، محمد رسول اف، کتایون ریاحی، علی زمانی عصمتی، نادر ساعی پور، محمد علی سجادی، داوود عباسی، ابراهیم عزیزی، پدرام علیزاده، حمید کاویانی، کاوه مظاهری، کاظم مولایی، کیهان ملکی، فرهاد مهران فر، میثم میثم موئینی ، محمد رضا میثم موئینی ، مجتبی میرتهماسب، تهمینه میلانی، اسماعیل میهن دوست، اسماعیل منصف، مهدی نادری، اشکان نجفی، وحید وکیلی و زندانیان سیاسی از جمله کوشان (خالد) پیرزاده ، آرین غلامی، رضا اهتمامی، آزاد پیکریفر، پرویز اکبری، شهریار بیات ، امین سخنور، مصطفی محمدحسن ، وحید قدیرزاده ، بختیار ساسانی، علی بهرام، ناصر امیرلو، خسرو مهرگانزاده، از جمله حمایت کنندگان بوده اند. فضای حمایت ها از اعتصاب کامیون رانان آن چنان گسترده است که برخی جریانان قیم مآب نیز با ردیف کردن اسامی تشکیلات های جعلی و روی کاغذی خود در تلاشند، خود را به عنوان جریانات واقعی مطرح سازند.
۶ـ اعتصاب سراسری کامیون رانان و کامیون داران، یک بار دیگر چهره جریانات اپوزیسیون راست و آویزان به قدرت های خارجی را نیز رسوا کرد. بسیاری از این نیروها، بی توجه به خواست های صنفی اعتصاب کنندگان و بی توجه به استقلال تشکل های صنفی در تصمیم گیری هایشان، در بلندگوهای تبلیغاتی امپریالیستی، یا در شبکه های اجتماعی، خواهان تبدیل اعتصاب به حرکتی براندازانه و تازاندن آن می شدند. آنها گاه وقیحانه دیگر بخش های جنبش کارگری و مردم را به دلیل نپیوستن به اعتصاب سراسری برای سرنگون کردن رژیم، مورد توهین و مواخذه قرار می دادند. روشن است این دست از نیروهای رژیم چنجی، که بخش عمده شان اکنون به مبلغ سیاست های ددمنشانه و جنایتکارانه دولت فاشیستی نیانیاهو تبدیل شده اند، تلاش می کنند هر حرکت صنفی را به سرعت سیاسی کرده و به آن خصلت براندازانه بدهند. تردیدی نیست که چنین سیاستی بهانه لازم را به دستگاه های امنیتی رژیم در سرکوب حرکت های صنفی خواهد داد و گاه از سوی نهادهای امنیتی رژیم نیز تشویق و تقویت می شود. از سوی دیگر متاسفانه بخشی از جریانات چپ نیز به استقلال تشکل های صنفی بی توجهی کرده و تلاش می کنند اتحادیه ها و تشکل های صنفی کارگری و توده ای را به پیچ ومهره های حزب خود تبدیل کنند و مبارزات آن را در راستای سیاست های حزبی شان هدایت نمایند. روشن است که بی توجهی به استقلال تشکل های صنفی و اتحادیه ای از سوی احزاب چپ، ضربات سنگینی به جنبش کارگری در قرن گذشته و حتی امروز وارد آورده است.
۷ـ جامعه امروز ایران با حرکت های سراسری با وضعیت جدیدی روبرو شده است. این ویژگی نشان دهنده آن است که شاخه های مختلف کارگران و زحمتکشان می توانند بر کل جامعه اثر بگذارند. آنها می توانند با سازمانیابی مستقل خود، مُهر نیازهای طبقاتی را بر تحولات جامعه بکوبند، مبارزات طبقاتی پائین جامعه را از اهرم های نیرومند آگاهی بخش و سازمانگر برخوردار نمایند. این تشکل ها با استقلال از دولت و احزاب سیاسی قادر خواهند بود نیازها و مسائل طبقاتی را به صورت روشن و دقیق در جامعه مطرح نمایند. حرکت های سراسری و هماهنگ معلمان، پرستاران، بازنشستگان، نانوایان و کامیون رانان نشاندهنده این نقش برجسته در مبارزه طبقاتی کنونی جامعه است. با چنین راستایی، تجربیات جهانی در مبارزات مزد و حقوق بگیران صنعت حمل و نقل جاده ای در جهان بسیار آموزنده است. رانندگان به عنوان زحمتکش ترین بخش مزد و حقوق بگیران، با دوری ممتد از خانواده؛ زندگی به عنوان مسافر دائمی جاده ها، زیر فشارهای ناشی از بارگیری و تخلیه، درگیر با خطر مرگ و یا آسیب های ناشی از تصادفات جاده ای توانسته اند برای دفاع از مطالبات شان، اتحادیه های مستقل شان را همراه با سایر رانندگان میان شهری و درون شهری به وجود آورده و به دست آوردهای مهی برای اعاده حقوق شان دست یابند.
دوم ـ نافرمانی مدنی در سینمای ایران و درخشش جهانی آن
جایزه نخل طلای جشنواره کن برای فیلم «یک تصادف ساده» و سخنان کوتاه جعفرپناهی در مراسم دریافت جایزه بازتاب های گسترده ای در پی داشت. این حادثه در جریان جشنواره جهانی کن و جایگاه آن، وزن سینمای مستقل و مردمی را به شکل چشم گیری افزایش داد. این امر بر متن نافرمانی مدنی گسترش یافته در میان اهل هنر و سینما از اهمیت بالائی نیز برخوردار است. تاکید پناهی در سخنان کوتاه خود بر «آزادی، دمکراسی، کرامت انسانی » و دعوت از مردم و گروه هایی که برای این خواست ها مبارزه می کنند به هم گرایی، همبستگی سینمای مستقل و مردمی با خیزش انقلابی « زن، زندگی، آزادی» را بیش از پیش برجسته ساخت. اقدامی که با واکنش خشمگینانه حاکمیت و با واکنش منفی آزادی ستیزان، مخالفان دمکراسی و کرامت انسانی روبرو شد. در زیر به محورهای این واکنش ها پرداخته می شود:
۱ـ دریافت جایزه نخل طلای جشنواره کن از سوی جعفرپناهی و انعکاس این خبر با واکنش تند جمهوری اسلامی و روزنامه های وابسته به جناح تندرو، اصولگر و فاشیستی تر رژیم روبرو شد. مجموعه مطالب نوشته شده در روزنامه های رژیم علیه پناهی و سینمای مستقل و مردمی ایران پس از این خبر بسیار گسترده بود. نگاهی به محورهایی که در این مطالب آمده ، بیان این ادعای واهی است که جعفرپناهی سینماگر وابسته ای است که با پروژه فرانسوی ها برای بدنام کردن جمهوری اسلامی فیلم ساخته است. بخشی از مطالب نیز به نقد هنری فیلم پرداخته اند و آن را بی مایه و جشنواره پسند و سیاه نمایی دانسته اند. فضای نوشته ها به گونه ای است که نشان می دهد این بخش از حاکمیت اولآ ـ به شدت از این جایزه و تاثیرات آن و اخبار پیرامون آن عصبانی و یا حدی نگران هستند. ثانیاـ پیام روشن او را به شدت زیر ضرب برده و آن را طرحی برای فشار خارجیان بر جمهوری اسلامی تلقی کرده اند. این فراافکنی در حالی صورت می گیرد که این شعار در راستای مبارزات شجاعانه مردم ایران به رهبری زنان شجاع کشور، در راستای شعار زیبای «زن، زندگی، آزادی» است که جامعه ایران را به شدت دگرگون ساخته است. ثالثاـ قلم به مزدان رژیم، شرکت در این جشنواره را در شرایط کنونی خیانت به خون مردمان غزه دانسته و فیلم ساختن و ارائه به جشنواره را بی اعتنایی به خون های ریخته شده دانسته اند. بی اعتناء به آنکه بسیاری از هنرمندان و هنرپیشه های جهانی از این فرصت استفاده کرده و از حق مردم فلسطین در جشنواره به عنوان یک تریبون جهانی دفاع کرده اند. رابعا ـ شرکت در جشنواره را در شرایط تهدیدات حمله به ایران را خیانت به کشور قلمداد کرده اند. در حالی که بسیاری از سیاست های ضد مردمی رژیم اسلامی زمینه ساز ایجاد چنین وضعیت نگران کننده ای شده است. خامسا ـ از الگو شدن کار جعفرپناهی برای فیلم سازان زیرزمینی ایران به شدت نگران شده اند. حاکمیت نیک می داند که مبارزه سینماگران ایران علیه سانسور و نافرمانی مدنی آنها، دیواره های سانسور را در هم شکسته و دوران تازه برای سینمای مستقل ایران رقم زده و تمامی تلاش های سرکوبگرانه سانسورچیان رژیم را نقش بر آب کرده اند. سادساـ از مجموع واکنش ها و مقالات به نظر می رسد که مقاومت بازیگران نام آور و کارگردانان شجاع بر متن جنبش «زن، زندگی، آزادی» حاکمیت را بشدت نگران کرده است.
۲ ـ اعطای نخل طلای فسیتول کان به جعفر پناهی و سخنرانی کوتاهش و تاکید بر همگرائی و اتحاد بر مبنای «آزادی، دمکراسی، کرامت انسانی» نمی توانست معادل شعار”همه با هم” و شامل نیروهای راست ارتجاعی مانند سلطنت طلبان، مجاهدین و … باشد که نتایج فاجعه بار تبدل آن به ” همه با من” را در انقلاب بهمن شاهد بودیم. درهمین رابطه است که خبر برنده شدن او با بایکوت کامل شبکه ها و کانال ها و حتی سایت سازمان مجاهدین روبرو شده است. در کانال های سلطنت طلبان نیز هیچ اثری از این خبر و واکنش ها نسبت به آن نیست. به جز موضع گیری رضا پهلوی که برای خالی نبودن عریضه در کانال تلگرامی و ایکس خود منتشر شده و به او تبریک گفته و تاکید کرده که ما هم خواهان آزادی مردم از چنگال رژیم اسلامی هستیم، بدون اشاره به شعار آزادی، دمکراسی و کرامت انسانی. به نظر می رسد که اپوزیسیون راست، سینمای مستقل مردمی و سانسور ستیز ایران را در راستای اهداف خود نمی بیند. از یاد نبرده ایم که در دوران سلطنت پهلوی، سنگین ترین و سازمانیافته ترین سانسور بر سینمای اجتماعی و مترقی ایران تحمیل می شد. خاطره بهروز وثوقی از گفتگوی کوتاهش با پرویز ثابتی سرشکنجه گر ساواک، عمق نگاه سانسورچیان و مقامات امنیتی رژیم پهلوی را به خوبی بیان می کند.
۳ ـ خبر دریافت جایزه نخل طلای جشنواره کن توسط جعفر پناهی با واکنش گسترده و مثبت فعالان صنفی معلمان و فعالان مدنی و هنری ایران روبرو شده است. واکنش هایی از مهدی یراحی، نرگس محمدی، اسکندر لطفی، بهشتی لنگرودی ، محمد حبیبی در مقام سخن گوی تشکل های صنفی معلمان و بخشی از روزنامه نگاران، موید حمایت آگاهانه از نافرمانی مدنی سینمای مردمی ایران است. همچنین بخشی از اصلاح طلبان رادیکال، جمهوریخواهان و ملی ـ مذهبی ها با امضای یک نامه یک صد و بیست نفره به این خبر واکنش نشان داده اند.
۴ـ سینما یکی از موثرترین ابزارهای آگاهی رسانی مردمی است. امروز سینمای مستقل و مردمی با قدرت در کنار خیزش مردمی ایستاده است. همین امر خشم حاکمیت تاریک اندیش و سانسورچیان امنیتی اش را به شدت برانگیخته است. تعداد زیاد سینماگران ممنوع الکار، هنرمندانی که برایشان پرونده های سیاسی تشکیل داده اند، کارگردانانی که حق ساختن فیلم ندارند و یا فیلم هایشان اجازه نمایش نمی یابد، بیانگر مقاومتی است که در میان این بخش از نیروهای آگاه جامعه هنری ایران به جریان افتاده است. واقعیت این است که سینمای مستقل، اجتماعی و مردمی ایران همواره تلاش کرده تا بیان درد و رنج پائین جامعه باشد. اما امروز نگاه این بخش از سینمای ایران به جامعه و درد و رنج آن، چنان گسترده است که حاکمان را به هراس افکنده است. اتهام “سیاه نمایی”، اتهامی است که به بیان حقیقت و ترسیم آن در هیئت فیلم های انتقادی از سوی سینماگران مستقل زده می شود. اما پیوند سینمای مردمی و مستقل با جنبش مردمی، مستحکم تر از آن است که بتوان این هنر با شکوه را در خدمت تاریک اندیشان، مخالفان آزادی اندیشه و بیان و مخالفان حق تعیین سرنوشت مردم در آورد. نافرمانی مدنی سینمای ایران بر متن ماراتون نافرمانی مدنی مردم ایران، شکوه و عظمت بیشتری یافته است.
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد انقلاب مردم ایران
زنده باد آزادی؛ دمکراسی و سوسیالیسم
هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
چهارشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ برابر با ۰۴ ژوئن ۲۰۲۵
– دلیل اعتصابات و اعتراضات کارگری تحریم اقتصادی است.
– دلیل موثر واقع شدن تحریمها ، وابستگی اقتصادی سرمایه داران ایران است به صادرات نفت و سرمایه داری جهانی.
– دلیل تحریمها جنگ رژیم است با آمریکا و اسرائیل و عدم پذیرش نوکری آنها.
– هیچ اثری از ضد ارتجاع بودن اعتراضات و اعتصابات زنان و کارگران و طبقه سرمایه دار کوچک و بزرگ علیه وضع خود وجود ندارد.
– تا به امروز، تمام اعتراضات و اعتصابات یا برای گرفتن خواستهای اقتصادی و یا علیه دیکتاتوری رژیم اسلامی بوده است.
– اعتراض و اعتصاب برای گرفتن خواسته های اقتصادی مبارزه ضد ارتجاع نیست ، میتپاند برای گرفتن سهم بیشتر از ارزش اضافی در جامعه باشد، این خواست میتواند از طریق کارگران مطرح شود و یا سرمایه داران کوچک و بزرگ. مبارزه با ارتجاع فقط وقتی وجود دارد که مبارزه ای آگاهانه و کاملا روشن علیه ارتجاع موجود در جامعه باشد.
– اعتراضات وشورشهای سیاسی علیه دیکتاتوری رژیم، خواست سیاسی معینی را بیان نکرده. شورس موسوم به زن زندگی آزادی، خواست سیاسی معینی را بیان نکرد و هر جریانی از آن تعبیر خود را دارد، مثل سلطنت طلبها، مجاهدین خلق، اصلاح طلبان از دولت بیرون آمده و بسیاری از مارکسیستها.
– پس، تا به امروز، اعتراضات و اعتصابات اقتصادی رفرمیستی بوده اند نه علیه بردگی مزدی ارتجاع حاکم بر جامعه.
– پس، تا به امروز ، اعتراضات و اعتصابات سیاسی هم ماهیت روشنی نداشته است و نمیتوان گفت انقلابی بوده اند. بیان نفرت از رژیم الزاما انقلابی نیست. انقلابی آن جنبشی است که بروشنی خواسته های انقلابی مطرح کند.
—
با در نظر گرفتن اینکه جهتگیری اعتراضات و اعتصابات اقتصادی و سیاسی فعلا ضد ارتجاع نیست، ماهیت انقلابی آنها روشن نیست و میتوانند جهت گیری رفرمیستی و حتی ارتجاعی پیدا کنند.
—
این بیانیه ایده روشنی در ارتباط با ابهامات و جهتگیری های ناروشن و محدود اعتراضات، اعتصابات و شورشهای کنونی بیان نمیکند و حتی در جاهایی از این ناروشنی دفاع میکند، مثل مثلا تشکل کارکری صرفا صنفی و غیر سیاسی و یا مبهم گویی های پرو امپریالیست غربی زندانیان و یا هنرمندان.
ارتجاع هست مجموعه اینها: مردسالاری، سرمایه داری، امپریالیسم، هیراشی، تعصبات و تبهکاری.
بعلت گنگ بودن ذکر شده، این بیانیه میتواند کاملا ارتجاعی و ضد انقلابی باشد و در حد انقلاب نیست.
آنارشیست