Comments

مسیری که برای سوسیالیسم در روسیه طی شد!(3)<br>اشرف دهقانی — 2 دیدگاه

  1. کامنت فوق ارزیابی از مارکسیم بود. بعد از بیشتر از سه دهه کوشش برای درک ضعف جنبش کمونیستی در ایران، میتوانم پدید پیدایش و مرگ شوروی را بصورت زیر خلاصه کنم:
    حزب بلشویک بتدریج از طریق فاصله گرفتن از سوسیال دموکراسی خائن به طبقه کارگر شکل گرفت و در انتها عمدتا محصول رهبری حزب بلشویک توسط لنین بود. مارکس خودش تمایلات سوسیال دموکراتیک داشت اما نتایج هیراشی حزبی و تبدیل توده ها به سیاه لشکر حزبی را ندیده بود. برای همین نمیتوانیم بگوئیم که حزب گرایی مارکس فرضیه و به عبارت دیگر تجربی نبود.
    فعالیتهای حزب بلشویک اساسا تجربی و در ارتباط با شرایط روسیه بود. اگر کودتا نمیکردند، قدرت سیاسی دست دست راستی ها می افتاد و روسیه راه رشد سرمایه داری شبهه غربی را میرفت و دیر یا زود سراغ ایران هم می آمد و برای مستعمره کردنش نقشه میکشید. اما سرمایه داری در روسیه بصورت دولتی رشد داده شد. دلیل اینکه روسیه در جبر یک نوع سرمایه داری ماند، نه جبر تاریخ، اعتقاد به جبر تاریخ در ذهن مارکسیستها بود، حال چه بلشویک و چه سوسیال دموکرات، روسیه راه سرمایه داری میرفت. سرمایه داری دولتی بلشویکها از لحاظ سیاسی فاشیست بود؛ واقعیت این است که سرمایه داری غیر دولتی و دموکراتیک هم در عمل فاشیستی است. بدون فاشیسم نمی شود برده مزدی درست کرد، نمی شود مستعمره بوجود آورد و جنگ و توطئه و کودتا براه انداخت. مارکسیسم در انواع خود یک فرضیه بود، بخشا متکی به واقعیات و بخشا متکی به ایده هائی که باید تجربه میکردند. تجربیات هم نشان داده که راه مارکسیستی که هست راه حزبی و کسب قدرت سیاسی از طریق حزب، به سرمایه داری (بردگی مزدی) و فاشیسم منجر می شود. دیگر هیچ کمونیستی نباید راه حزب بلشویک و یا راه سوسیال دموکراسی در پیش گیرد. راه کمونیسم شورائی (مارکسیست) درست تر بود، اما فعالینش باید از مارکسیسم فاصله میگرفتند. لازم است بگویم که وقایع غزه نشان داد که گرایش کمونیسم شورائی ایرانی، اگر مزدور نباشند خیلی ابله هستند که گفتند حماس باید تنبیه شود، در حالیکه میدیدیم اسرائیل دارد توده های غزه را تکه تکه میکند. حماس یک جریان ارتجاعی است و فقط توده های فلسطینی هستند که باید با آن تسویه حساب کنند.

  2. مارکسیسم ایدئولوژی سرمایه داری بود و هست و همیشه خواهد بود. مارکسیستها ارباب دولتی هستند.
    اختلاف بین سوسیال دموکراتها و بلشویکها در نوع اداره برده هاست. سوسیال دموکراتها از طریق شراکت سیاسی با سرمایه دارها میخواهند حکومت کنند، بلشویکها میگویند دلیلی ندارد که خودمان سرمایه دار دولتی نباشیم.
    با تحربه دولت بلشویکی و سوسیال دموکراسی آلمان،‌ باید گفت که کار جنبش آنارشیستی کمونیستی در نهایت سرنگونی دولت مارکسیستها هم هست.
    مارکسیستها میتوانند با کنار گذاشتن “ایسم” دست از دگم خود بر دارند و کمونیست واقعی شوند.
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>