داستان چشم و ساچمه
گفتوگوی «شرق» با مجید کاوه، وکیل شاکی که دو چشمش را در اعتراضات سال گذشته از دست داده است
داستان چشم و ساچمه
«متین» حالا بینایی هر دو چشمش را از دست داده است. امید کمی وجود دارد که در صورت انجام چند عمل جراحی سنگین، بخشی از بینایی چشم چپش بازگردد، اما تاکنون که این اتفاق نیفتاده است. تمام شش ماه اخیر زندگی «متین» و برادرش «مبین» در بیمارستان و عمل جراحی خلاصه شده است. عملهای متعددی که برای بیرونآوردن تعداد زیادی ساچمه از بدن او انجام شده و عجیب اینکه هنوز تعداد دیگری ساچمه در بدن این جوان ساروی وجود دارد.
سامان موحدیراد خبرنگار گروه جامعه روزنامه شرق
«متین» حالا بینایی هر دو چشمش را از دست داده است. امید کمی وجود دارد که در صورت انجام چند عمل جراحی سنگین، بخشی از بینایی چشم چپش بازگردد، اما تاکنون که این اتفاق نیفتاده است. تمام شش ماه اخیر زندگی «متین» و برادرش «مبین» در بیمارستان و عمل جراحی خلاصه شده است. عملهای متعددی که برای بیرونآوردن تعداد زیادی ساچمه از بدن او انجام شده و عجیب اینکه هنوز تعداد دیگری ساچمه در بدن این جوان ساروی وجود دارد. همچنین تلاش پزشکان برای بازگرداندن بینایی به دو چشم سیدمتین با شکست مواجه شده و حاصل همه رفتوآمدهای شش ماه اخیر برای آنها هزینههای هنگفت پزشکی و رنج ازدستدادن بینایی بود. «سیدمتین منانی» ۲۵ سال دارد و دانشجوی رشته مهندسی کامپیوتر دانشگاه پیامنور ساری است. او به صورت پارهوقت به همراه برادرش سیدمبین به کار گلآرایی مشغول هستند و از این طریق خرج خانواده را تأمین میکنند. پدر آنها که جانباز جنگی هم هست و سابقا نقاش ساختمانی بوده، به دلیل حادثه حین کار ازکارافتاده شده و حالا مسئولیت زندگی بر عهده دو برادری است که یکی از آنها از ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ دو چشمش را از دست داده است. شلیک با تفنگ ساچمهای بدون خان به متین از هر دو طرف، روبهرو و پشت سر، اتفاق افتاده و در روز حادثه یکی از بیمارستانهای ساری هم به او که غرق خون و ساچمه بوده خدمات پزشکی ارائه نکرده است. سیدمتین حالا تصمیم گرفته با طرح شکایتی در دستگاه قضائی، بخشی از صدمات واردشده به جسم و روانش را جبران کند. پیشتر چند بار در جریان اعتراضات پاییز و زمستان ۱۴۰۱ مسئولان بلندپایه پلیس با اشاره به احتمال آسیبدیدن شهروندان در اعتراضات، اعلام کرده بودند هرکسی در این حوادث آسیب دیده است، میتواند برای دریافت خسارت اقدام کند. مجید کاوه، وکیل خانواده منانی در گفتوگو با «شرق» جزئیاتی از روز حادثه و همچنین پرونده و نحوه شکایت را با ما در میان گذاشته است که در ادامه میتوانید بخوانید.
از چه طریق با آقای منانی آشنا شدید و چند وقت بعد از حادثه تصمیم به شکایت گرفتند؟
تقریبا شش ماه بعد از حادثه تصمیم به شکایت گرفتند. اسفند بود که از طریق یکی از دوستانم متوجه بروز مشکلی برای خانوادهای شدم که ظاهرا در جریان اعتراضات واپسین روزهای شهریور سال گذشته در شهر ساری فرزندشان دچار جراحت شدیدی شده بود. پس از هماهنگی، وقت ملاقاتی در دفتر کارم تدارک دیده شد تا ضمن دیدار، مدارک و مستندات مدنظر ایشان را بررسی کنم. در روز ملاقات اما صحنهای دلخراش و تکاندهنده در جلوی دیدگانم نقش بست؛ دیدن چهره مظلوم سیدمتین منانی ٢٥ساله، فرزند سیدابوالقاسم، جانباز جنگ تحمیلی که شغلش نقاشی ساختمان بوده و سالهاست به دلیل سقوط از داربست در حین کار، ازکارافتاده شده است. متین با سختی و با کمک برادرش مبین سوار آسانسور ساختمان شده و وارد دفتر کارم شد تا اولین دیدار ما شروع گفتوگویی باشد از روایت تلخترین اتفاقی که در چند سال اشتغال به وکالت با آن مواجه شدم. متین چند سال بود که همزمان با تحصیل در رشته مهندسی کامپیوتر در دانشگاه پیامنور ساری، به همراه برادرش مبین به شغل گلآرایی مشغول بود.
جزئیات رخدادن این اتفاق چگونه بود و در روز حادثه چه رخ داد؟
غروب سهشنبه ٢٩ شهریور ١٤٠١ متین برای خرید به مرکز شهر ساری میرود که حوالی ساعت هشت شب به سیل جمعیت حاضر در میدان امام حسین(ع) یا همان میدان شهرداری سابق برمیخورد. دقیقا زمانی که متین به میدان شهرداری میرسد، مأموران یگان ویژه و نوپو با لباسهای زرهی مشکی بعد از پایان مهلت اولتیماتوم برای متفرقشدن جمعیت، وارد عمل شده که پس از حمله، جمعیت حاضر پراکنده میشوند. متین هم برای رهایی از ازدحام جمعیت و یافتن راهی برای رفتن به منزل، به سمت پارک سبزهمیدان میرود که به محض رسیدن به ورودی ضلع جنوبی پارک سبزهمیدان، صدای چند شلیک از فاصله نزدیک را میشنود و ناگهان بیاختیار بر زمین میافتد و سوزش شدیدی در چشمانش احساس میکند. دیگر چیزی را نمیبیند و فقط درد و سوزش چشمانش را حس میکند. دو خانم و یک مرد جوان که از شهروندان حاضر در آن صحنه بودند، با دیدن جسم و صورت خونآلود متین، او را کشانکشان سوار بر اتومبیل شخصی خود میکنند تا برای مداوای فوری به نزدیکترین مرکز درمانی ببرند و در این فاصله با پرسوجو از متین شماره تلفن همراه دوست و همینطور برادرش مبین را از تلفن همراه وی به دست میآورند و جریان مجروحشدن متین را به آنان اطلاع میدهند.
در جریان کیفیت خدمات درمانی روز حادثه به آقای منانی هستید؟ آیا مراکز درمانی بهموقع اقدام کردند؟
سه شهروندی که قصد کمک به متین مجروح را داشتند، او را به اورژانس بیمارستان امیرمازندرانی ساری میرسانند. در این زمان یکی از دوستان متین و برادرش نیز خود را به بیمارستان میرسانند، اما متأسفانه نگهبانی آن بیمارستان از پذیرش متین خودداری میکند و قصد تماس با پلیس جهت حضور در بیمارستان برای بررسی موضوع مجروحشدن متین را داشته که برادرش مبین بیدرنگ وی را از اورژانس آن بیمارستان خارج میکند و شتابان با اتومبیل خود متین را به اورژانس بیمارستان بوعلیسینا ساری میرساند. در بیمارستان بوعلی با مساعدت کادر درمان کمکهای اولیه درمانی جهت جلوگیری از خونریزی و… به متین ارائه میشود، اما با توجه به شدت جراحات واردشده به چشمها و نیز نبود متخصصان مربوطه در آن برهه زمانی و همینطور کافینبودن تجهیزات چشمپزشکی آن بیمارستان، به مبین توصیه میشود سریعا متین را با آمبولانس به بیمارستان چشمپزشکی فارابی تهران منتقل کند. پس از هماهنگیهای لازم حدود ساعت یک بامداد چهارشنبه ٣٠ شهریور متین و برادرش با یک دستگاه آمبولانس عازم تهران میشوند که حوالی ساعت شش بامداد در بیمارستان فارابی تهران پذیرش و بستری شده و پس از گذشت چند ساعت تحت عمل جراحی از ناحیه دو چشم قرار میگیرد. بعد از سه روز بستریبودن در بیمارستان فارابی، با تجویز پزشکان مربوطه از آنجا ترخیص میشود تا بعد از گذشت مدتی امکان جراحیهای دیگر فراهم شود.
نتیجه تلاشهای پزشکان به کجا رسید؟ وضعیت بینایی آقای منانی در حال حاضر چگونه است؟
متأسفانه پس از آن و انجام معاینات دقیق و متعدد و اقدامات گوناگون پزشکان متخصص، به خانوادهاش اعلام میشود بینایی هر دو چشم متین بهطور کلی و برای همیشه از بین رفته و امکان درمان وی و بازگشت بینایی هر دو چشم او به دلیل از بین رفتن کامل سیستم عصب چشمانش وجود ندارد و عمل مجدد وی بیفایده است. بنا بر گفته پزشکان معالج، شلیک به سیدمتین منانی از فاصله نزدیک آن هم از هر دو جهت روبهرو و پشت بوده است. جراحات وارده به متین فقط مربوط به چشمانش نبوده، بلکه در قسمتهای مختلف از بدن او نیز جای جراحیهای مختلف برای درآوردن ساچمه دیده میشود. همچنین علیرغم جراحیهای مختلف و متعدد در بدن وی برای خارجکردن ساچمهها، هنوز هم تعداد بسیار زیادی ساچمه در سر و صورت، گردن، قفسه سینه، شکم، بازوان و دستهای وی وجود دارد که بهراحتی در عکسهای رادیوگرافی از بدن متین قابل رؤیت است. صرفنظر از هزینههای هنگفت درمانی سیدمتین منانی که همگی توسط خانواده و برادرش پرداخت شده، بعد از اتمام اقدامات درمانی و قطع امید پزشکان برای بازگشت بینایی متین، او اکثر اوقات را در خانه به سر میبرد و تمامی هزینههای درمان و معاش وی بر دوش خانواده و برادر فداکارش سنگینی میکند.
شما چه اقدامات حقوقی در این پرونده انجام دادید؟
پس از شنیدن این روایت تلخ و دیدن عکسهای رادیوگرافی از بدن نحیف سیدمتین که با رد و نقش ساچمههای چندمیلیمتری در بدنش ثبت شده بود، وکالتنامهای از متین اخذ و متعاقبا به وکالت از سیدمتین منانی شکوائیهای تحت عنوان «ایراد صدمه بدنی عمدی» تنظیم و تقدیم دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ساری شد و از مقام محترم قضائی تعقیب تقاضا شد تا با توجه به اینکه ساچمههای برداشتهشده و موجود در سر و صورت، چشمان، گردن، قفسه سینه، شکم، بازوان و دستهای سیدمتین منانی مربوط به اسلحه شاتگان یا همان ساچمهپران بدون خان بوده که به سهولت قابل شناسایی است چنین اسلحهای در آن شب توسط چه شخص یا اشخاص یا یگانی مورد استفاده قرار گرفته است، با عنایت به مدارک و مستندات پزشکی و بیمارستانی و سایر دلایل مورد اشاره، تحقیقات جامعی نسبت به شناسایی ضارب و خاطیان احتمالی و برخورد قانونی با آنان صورت گیرد. صرفنظر از این قِسم از تحقیقات مورد تقاضا، قانونگذار در مواد ٤٣٥ و ٤٧٣ قانون مجازات اسلامی و هیئت عمومی دیوان عالی کشور در رأی وحدترویه شماره ٧٩٠ مورخ 10/4/١٣٩٩مشخص کرده حتی در فرضی که ضارب یا مرتکب صدمه بدنی عمدی مادون قتل شناسایی نشود، دیه مَجنیعَلَیه باید از بیتالمال پرداخت شود که این امر نیز با لحاظ دو قاعده فقهی «لایبطل دم امری المسلم» و «الضمان بالخراج» و مستند به ماده ٨٥ قانون آیین دادرسی کیفری در شکوائیه تقدیمی از دادستان محترم عمومی و انقلاب شهرستان ساری تقاضا شده است تا حداقل پرداخت غرامت مرهم کوچک و ناچیزی باشد بر دردهای التیامناپذیر سیدمتین منانی و صعوبتهای ناتمام خانوادهاش.
Comments
داستان چشم و ساچمه — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>