اسطورههای صهیونیستی
اسطورههای صهیونیستی (۳)
اختراع سمبلهای ملی اسرائیل
نوشته: جمال کنج
برگردان: آمادور نویدی
سیاستمدار راست افراطی اسرائیلی، می گولان(May Golan) در راهپیمایی پرچم در اورشلیم) در سال ۲۰۲۱، (تصویر از آدی هودیفی(Adi Hodefi)) از طریق ویکی میدیای عوام)
افسانههای صهیونیستی:
اختراع نمادهای ملی اسرائیل
نبود یک میراث ملی معتبر اسرائیلی، صهیونیسم سیاسی را ملزم کرد که بهمنظور ایجاد نهادهای ملی، شبکه مغشوشی از نیرنگ و دروغ را اختراع نماید.
چنانچه بهطور اتفاقی از عده ای از افراد خیلیباسواد سئوال شود که شهر اورشلیم را چهکسی تأسیس کرده است، ممکنست برخیها بگویند که نمیدانند، اما بهاحتمال زیاد اکثرا میگویند سلطان داوود (King David). بهرحال، ظاهرا که بهعنوان شهر داوود مشهور شده است.
این امر نشانگر آنست که چهگونه اسطوره های بدون چالش، که ناشی از اسناد غیرتاریخی مانند کتابهای مذهبی است، میتواند روایتهای تاریخی سفسطهآمیزی را رواج دهند.
این مقاله به مطالعه اسطورههای عمده صهیونیستی میپردازد که در غرب خریدار دارد.
پیشرفت هر ملتی به چندین عامل بستگی دارد: سمبلهای ملی که عمدتا بخش مهمی از حافظه ملی را شکل میدهد، شامل میراث فرهنگی متفاوت، وابستگیها، سرزمین، ارزشها، آداب و رسوم، سنتها، زبان، و رفتارهای اجتماعی هستند. این ویژگیها بهتدریج تکامل یافته و به نسلهای آینده منتقل شده، پایه و اساس یک ملت رابنا میکند.
اما پیشرفت نهاد اسرائیل از مسیری خلاف عرف پیروی میکند. جنبش سیاسی صهیونیستی با اشغال سرزمین فلسطین، نخست با دور زدن پروسه طبیعی رشد نسلی و تصاحب موارد گوناگون فرهنگ محلی، ازجمله سمبلهای ملی رویکرد معکوسی در پیش گرفت.
رهبران اسرائیلی جهت نمونه، اغلب ادعا میکنند که اورشلیم بهمدت ۳۰۰۰ سال پایتخت یهودیها بوده است. چنین ادعایی و روایتهای صهیوپنیستی در غرب، با ترس آشکار از اینکه مبادا فرد بیدرنگ به «آنتی سمیتسم» (انگ ضدسامی- ضدیهودی یا یهودستیزی) متهم شود، خواه از روی ناآگاهی باشد، و یا از نظر جایگاه مذهبی به چالش کشیده نمیشود و مورد تردید قرار نمی گیرد.
دلیل اصلی شکست تفکر انتقادی در به چالش کشیدن روایتهای اسرائیلی، ارعاب سازماندهی شده در غرب است.
متعاقبا، در غرب، فقط تعداد کمی واقفند که شهر اورشلیم ۶۰۰۰ سال، و خیلی پیشتر از اینکه توسط قبایل یهودی بین النهرین اشغال شود، پایتخت فلسطینهای یومی بوده است
حقایق و شواهد تاریخی و باستانشناسی به کنعانیان فنیقی( Phoenician Canaanites)، اجدادامروزی فلسطینیها، نخستین زیستگاه بشری در اورشلیم، در هزاره چهارم قبل از میلاد مسیح اشاره دارد، و از قبیله کنعانی، یبوسیها(Jebusites)، به شهر کوچکی در تپهای بهنام «اوروشلیم»(Urushalim) نام میبرد. واژه پورتمانتیو(portmanteau)، ترکیبی از دو کلمه «اورو»(uru)، یعنی «تأسیس شده توسط»، و «شلیم»Shalem)، یعنی خدای گرگ و میش(طلوع و غروب) کنعانی فنیقی است، و درنتیجه اوروشلیم «Urushalim» خوانده شده است.
بنابراین، معروفترین سمبلهای ملی اسرائیل، اورشلیم، شهر داوود نبوده و نیست. در واقع، اورشلیم ۳۰۰۰ سال پیش از تولد داوود تأسیس گشته، و به خدای طلوع و غروب کنعانی، شلیم(Shalem)، و نه به خدای آورهام(Avraham’s Elohim) تقدیم شده است. اسرائیل و صهیونیسم با اتخاذ تغییری در فرهنگ لغات کنعانی، شهر را یروشالائیم (Yerushaláyim) نامگذاری کردند که به پیوند عبری(Hebrew) اشاره دارد.
صهیونیست با اختراع سمبلهای ملی بهگونه ای شایع شده است که منهم، زمانی به دام این تصور غلط افتاده، و بهغلط باور کرده بودم که «اوروشلیم»(Urushalim) یک سرچشمه عبری دارد.
بهخاطر می آورم که کشیش مسیحی در لبنان، اورشلیم(Jerusalem) را بهجای نام عربی «القدس»(Al Quds)، «اوروشلیم»(Urushalim) خواند. در آنزمان، متوجه نشدم که کشیش از نام اصلی کنعانی استفاده میکرد، وبه ما خاطرنشان میکرد که صهیونیستهای مدرن، نام شهر «اوروشلیم»(Urushalim) را از زمانیکه در قرن ۱۰-م پیش از میلاد و دوباره در قرن ۲۰-م پس از میلاد اشغال شده، اقتباس کرده اند.
مضاف براین ادعای دروغ تاریخی، اوروشلیم بهعنوان «پایتخت ابدی» اسرائیل، یکی دیگر از بهاصطلاح سمبلهای ملی نمادینی که فریبکارانه، صرفا «یهودی» توصیف شده است، ستاره ششوجهی (hexagram) روی پرچم اسرائیل است. برخلاف باور عوام، سرچشمه ستاره ششوجهی روی پرچم اسرائیل، صرفا سمبلی یهودی نیست. پیش از پیوند آن با یهودیت در اروپای شرقی قرن ۱۷-م، و نخستین استفاده یهودیها از آن، این سمبل از ادبیات عربی قرون وسطی و از کابالیستها(Kabbalists)به ارث رسیده است، که با حک ستاره ششوجهی بر روی سنگهای گرانبها، برای ضدچشمزخم(طلسم محافظ) و زینتآلات استفاده میشد.
قرنها پیش از نخستین استفاده رسمی از این سمبل در کنیسه یهودیها، این سمبل نیز در کلیساهای مسیحی بهعنوان نقشی تزئینی استفاده میشد.
تاریخشناس اسرائیلی، شالومو سند(Shlomo Sand) در کتابش «اختراع سرزمین اسرائیل»، شرح میدهد که ستاره ششوجهی داوود یک سنبل یهودی باستانی نیست، بلکه منشا آن شبه قاره هند است، جاییکه اغلب توسط فرهنگهای مذهبی و نظامی مختلف استفاده میشد.
در سوریه امروزی هم میتوان این دو مثلت متساویالاضلاع را در طرحهای خاتمکاری مروارید خیره کننده ششوجهی، بهعنوان بخشی از طرحهای موزائیکی روی صندلیها، میزها و جعبههای ساخته شده از چوب گردو مشاهده نمود. قدمت این هنر عالی به هزاران سال پیش و در باستانیترین شهر دائماً مسکونی جهان، یعنی شهر دمشق(Damascus) برمیگردد.
«دیوار غربی»(Western Wall)، بهاصطلاح سمبل دیگریست که اصلا در تاریخ دارای اهمیت مذهبی نیست. این دیوار بخشی از سازه داخلی نیست و نمیتواند قسمتی از ساختمان باشد. بلکه، دیوار خاکی بیرونیست که از زمین بالاتر از (حرمالشریف/ پناهگاه باشکوه)(Haram el Sharif/ Noble Sanctuary) قرار دارد و از امتداد دیوار دفاعی بیرونی حمایت میکند که شهر باستانی را احاطه میکند، و قبل از حضور یهودیها در شهر موجود بوده است. این دیوار تقریبا ۲/۵ مایل طول و ۴۰ فوت ارتفاع دارد که با سنگربندی واستحکامات بین سالهای ۱۵۳۷ و ۱۵۴۱ تحت سلطان سلیمان اول عثمانی بازسازی شد.
یهودیهایی که در فرهنگ فلسطین ذوب شده اند، اما به معتقدادات مذهبی خود پایبند مانده اند، قرنها در جوار مسلمانها و مسیحیهای فلسطینی در اورشلیم زندگی کردهاند.
در سرتاسر تاریخ،َ پیش از ظهور جنبش مسیحایی غربی و تولد صهیونیسم سیاسی، هیچگونه مدرک تاریخی وجود ندارد تا ثابت کند که دیوار استحکامات غربی، مکانی جهت استفاده نمازگزاران بوده است.
این امر در قرن ۱۷-م رُخ داد که ضلع غربی دیوار توسط زاهدان مسیحی که میخواستند بازگشت مسیح را تسریع کنند، به یک جاذبه مذهبی تبدیل و هدایت شد.
دولتهای متوالی اسرائیلی در تلاش جهت معتبر ساخت فانتزیهای خیالی خود، بهمدت بیش از ۶۰ سال، حفاریهای زیادی را در زیر حرمالشریف(beneath the Noble Sanctuary) انجام داده اند. اما تابهحال، هیچ سند باستانشناسی پیدا نکرده اند که نشانگر مکانی برای انجام مراسم مذهبی یهودیها باشد.
در تاریخ اخیرتر، «هاتیکوا»(Hatikvah)، آهنگ سرود ملی کمترشناخته شده اسرائیل، در واقع متعلق به سرود جنبش جهانی صهیونیستی است که از آهنگ مشهور «ولتاوا»(Vltava)(سرزمینم)، از بدریچ اسمتانا(Bedřich Smetana)،،سراینده چک تعدیل شده است.
نبود یک میراث ملی معتبر اسرائیلی، صهیونیسم سیاسی را مجبور به ساخت شبکه پیچیده ای از فریب با تخصیص سمبلهای ملی و آغشته به حقایق جایگزینی کرد که ریشه در گفتمان ملی غرب دارد.
در پروسه کلی، و از طریق جایگزین کردن روایات، علائم واختصارات، و اختراع اسطورههای دروغ در رسانههای اصلی، واقعیت جدیدی شکل گرفت، یا آنگونه که مبلغ نازی، جوزف گوبلز گفت، «دروغیکه یکبار گفته شد، دروغ میماند، اما دروغیکه هزار بار گفته شود، تبدیل به حقیقت میشود».
احتمالا این جمله اخیر بتواند چاپلوسی متقابل بین دونالد ترامپ و ورشن عبری وی، بنجامین نتانیاهو را شرح دهد.
این سومین مقاله از مجموعه مقالاتیست که به بررسی اسطورههای صهیونیستی، تاریخ مصنوعی، و فرهنگ جعلی اسرائیل میپردازد.
درباره نویسنده:
جمال کنج(Jamal Kanj)، نویسنده کتاب «کودکان فاجعه»، سفر از یک کمپ پناهندگان فلسطینی به آمریکا، و کتابهای دیگرست. وی اغلب دربار مشکلات دنیای عرب جهت تفسیرهای گوناگون ملی و بین المللی قلم میزند. وی این مقاله را به سایت شرح وقایع بهترتیب تاریخ فلسطین(The Palestine Chronicle) ارائه داده است.
https://www.palestinechronicle.com/writers/jamal-kanj
برگردانده شده از:
Zionist Myths: Israeli Invention of National Symbols
By Jamal Kanj
Comments
اسطورههای صهیونیستی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>