Comments

چماق دین و سرزنش زن با چادرش<br>بهنام چنگائی — 4 دیدگاه

  1. 44 سال است که از سقوط رژیم شاه میگذرد. سرنگونی طلبی سطحی در کمونیستهای ایران (مارکسیستها) موجب شد که توده ها از درک حقایق جامعه محروم بمانند و گول اسلامیون تند رو را بخورند. همان سرنگونی طلبی سطحی ادامه یافت و شد مضمون تبلیغ و ترویج های مارکسیستهای تا به امروز. امروز که جامعه ایرانی ملتهب شده، توده ها کماکان در حد سرنگونی طلبی هستند نه در حد حرکت در جهت تحولی بنیادی بین رابطه صاحب اقتدار و قربانی آن. کپی شورش میلونی در ایران، تظاهرات چند ده هزار نفره در برلن زیر رهبری هواداران امپریالیستهای غربی بود. مارکسیستهای سرنگونی طلب هم مجبورند برای توجیه محدودیتهای ذهنی خود، به منشور حداقلی اکتفا کنند و مثل دوران شاه، دنبال بورژواها راه بیافتند. بهانه آن دوران ضدیت با امپریالیستها بود، بهانه امروز ضدیت با دیکتالتوری و دولت غیر دینی. مجددا، با مراجعه به مارکس، اولی تراژدی بود، این یکی کمدی چون هیج تحول بورژوا دموکراتیکی در ایران بوجود نخواهد آمد. صاحبان اقتدار در ایران و جهان کاملا بر اوضع مسلط هستند، مخصوصا در قلمرو ذهن. بورژوا دموکراسی هیچ وقت اصلا انقلاب نبود، فقط شامورتی بازی برای استقرار اقتدارگراهای مدرن بود و امروزه هم دیگر کاربردی برای ارتجاعیون ندارد مگر برای سرنگون رقبا. ماتریالیسم تاریخی مارکسیستها به اکثر مارکسیستها آنها اجازه نداد که این حقیقت را بفهمند و هنوز در توهم ضرورت مرحله انقلاب دموکراتیک و یا واژه های گنگی مثل “خواسته های دموکراتیک توده ها” در جامعه هستند، انقلابی که هرگز بوجود نخواهد آمد. با مرگ انقلاب دموکراتیک و یا خواستهای دموکراتیک توده ها، ماتریالیسم تاریخی مارکسیستها هم به زباله دان تاریخ خواهد پیوست. دور نیست.
    آنارشیست-کمونیست

  2. جناب ناشناس درود؛

    نوشته اید:

    با اتکا به فاکت، میتوان گفت که نظر شما درست نبود و نظر من درست بود و دیالوگی در روشنگری وجود ندارد.

    با توجه به پانویس شما باید بگویم که من از دیرباز تلاش کرده ام با روشی بنویسم و در صورت لزوم با دوستداران گفتمان آنچنان دیالوگی داشته باشم که نه تنها مایه رنجش و یا دلسردی کسی از گفتمان نشوم بلکه بیشتر همدیگر را در راستای فهمیدن مسئل یاری متقابل بگیرم و اگر توانستم برسانم.

    درهمین راستا من فکرمی کنم که بایستی انگیزه مندی گفتمان را که سست شده بازبینی دوباره کرد که چرا اینک در این سایت گفتمان ها فروکش کرده است؟ در حالیکه پیشترها چنین نبود و در میان ما دیگرانی نیز بودند که امروز نیستند، و ما با آنها بده بستان نظری داشتیم که دریغا آنها نیستند ولی مشوقان خوبی برای گفت و شنود های مفید و سالم بودند و تلاش های برجسته ای هم داشتند و برای فزونی اش نیز جان سختی می کردند.

    من این کمبود را امروزه احساس می کنم و بازسازی تجربه مند و دوستانه ی آنرا دوباره پیشنهاد می کنیم.

    سپاس، من هم برای شما موفقیت و سربلندی آرزومی کنم. تندرست باشید.

    • جناب چنگائی،
      .
      خیر، از من نیست، از سایت روشنگری است.
      .
      توضیح بدهم،
      .
      از وجود مقالات میتوان خوب فهمید که سیاست روشنگری سرنگونی همه با همی است. در این سیاست، همه میروند دنبال پول دار، یعنی سرمایه دار. همانطور که پر دوران شاه، همه رفتند دنبال خمینی. در سرنگونی همه با هم، ده ها هزار می روند تظاهرات اسماعلیون و ۱۰۰ نفر می روند تظاهرات حزب چپ، چون میگویند اگر منظور سرنگونی و دموکراسی غربی است، چپ حقه باز دموکرات شده را میخواهیم برای چه، اینها در دوران سرنگونی شاه ضد دموکراسی بودند و باید از آنها فاصله گرفت. وضعیت هواداری از منشور مطالبات حداقلی هم که برای سرنگونی همه با همی طراحی شده همین است. کمونیستها با دفاع از آن بجائی نمی رسند. با خوش و بش و برخورد لیبرالی، ارتجاع رشد می کند و دچار رکود نمی شود. شورش توده ها را با منشور لیبرال بورژوا ها (منشور مطالبات حداقلی) فقط میتوان فرستاد به کمپ دموکراسی خواهی ارتجاعی.
      .
      در ارتباط به شخص شما، که در کامنتتان برجسته کرده اید،
      .
      من با روش شما موافق نیستم. اگر موافق بودم نمیتوانستیم بفهمیم که آقای فولادی پرو امپریالیستها است و یا کلا سوسیال دموکراسی عمیقا بورژوا لیبرالی و امپریالیست، و، یا ضد مجاهد، نازی هوادار سلطنت مطلقه است. با روش شما که بنظر من خوش و بش است، حقایق عیان نمی شد، همه سرنگونیطلب می ماندند، ضد اسلام توخالی و دموکراسی خواهی امپریالیستی ادامه پیدا میکرد. به علترت دیگر، کنشگری در سطح همه با هم می ماند که بنفع مرتجعین است.
      .
      البته روش شما در راستای ایدئولوژی راه کارگر است. در همین ایدئولوژی، ساخت و پاخت با نویسندگان منشور مطالبات حداقلی تبلیغ می شود که اگر کسی واقعا کمونیست باشد، دارد تف سربالا می اندازد، چون منشور برای حاکم کردن بورژوا لیبرالهای سکولار نوشته شده. وقتی منتظری مرد، آقای شالگونی گفت عذا دار است. شما هم مقاله ای در باره آن منشور ندادید. اینهم درباره روش شما،
      .
      آنارشیست-کمونیست

  3. خب، جناب چنگائی،
    .
    در کامنتی در مقاله قبلی تان این کامنت را نوشتید:
    .
    (نوشته اید:
    .
    آقای چنگائی، تجربه نشان داده است که کسی در روشنگری دنبال گفتمان نیست و روشنگری هم حمایت نمی کند. گفتمان در روشنگری تمام شد. از حالا فقط یک نظر کوتاه و رفتن به مقاله بعدی است.

    به باور و تجربه ی بلند من از این اهرم سایت روشنگری که ما آنرا خوشبختانه داریم و خوب می شناسیم، پانویس این نگاه و اعتراض پنهان آن جز گرافه گوئی نکرده و نیست. زیرا در این سایت روشنگری، ما هرگز دچار چهارچوب از پیش برگزیده ای نبوده، بعنوان چپ اما، چربش و گزینش خاص ایدئولوژیکی نداشته، و همزمان رودرروی با دیدگاه های رنگین بوده ولی گشاده دستی بسیار بالائی داشته، و خوانندگان و نویسندگانش نیز پیوسته در دیالوگ های بی برچسب و کنایه آمیز و… با همدیگر در گفتمان بوده و هستتند، اگرچه دامنه های آن اوج و فرودهائی داشته باشد که داشته است.”)
    .
    در پاسخ نوشتم که:
    <>
    .
    حال حدود بیست روز گذشته. لطفا شما سری به تمام کامنتهای مقالات روشنگری از آن زمان تا به امروز بزنید تا ببینید که فقط دو نفر کامنت می نویسند. یکی من و دیگری ایرانگرای هوادار نازی ها. تاکتیک اخیر او این بوده که از اسمهای گذشته من استفاده کند، در واقع دزدی میکند، مثل درزدیدن اسم ضد-اقتدار و یا آنارکوسندیکالیست که البته فی نفسه مهم نیست.
    .
    من بجای یکی دو تا خط، تصمیم گرفتن در این مدت بیشتر بنویسم تا اگر موردی وجود دارد که کسی میخواهد بیشتر بحث کند و یا دیالوگ داشته باشد، جلو بیاید. اعمال ایرانگرای نازیست کافی بود که خواننده ای بیاید و نظری در مورد اعمال و عقاید او بدهد، اما خیری نشد.
    .
    پس،
    .
    با اتکا به فاکت، میتوان گفت که نظر شما درست نبود و نظر من درست بود و دیالوگی در روشنگری وجود ندارد.
    .
    بعلت ذکر شده، من دیگر دلیلی نمی بینم که در سایت روشنگری نظری بنویسم چون حتی در مقابل فاشیسم هم کسی نیست نظری بدهد. ادامه کامنتها هم از بیست روز پیش تا به امروز برای تجربه علمی بود.
    .
    از امروز به بعد، هر کامنتی که تحت نام ضد-اقتدار و یا آنارشیست-کمونیست و یا آنارکوسندیکالیست بیاید، از من نیست و از ایرانگرای ناریست است. هر کامنتی که از اسم آنارشیستی استفاده کند هم از من نیست.
    .
    من رفتم و فقط ممکن است در مواقعی که جامعه حالت بحرانی دارد بر گردم.
    .
    اگر نظری ندارید، موفق و سربلند باشید.
    .
    نظرات من در اینترنت همیشه موجود است و خواهد بود و فقط در روشنگری درج نخواهد شد.
    .
    ممنون از سایت روشنگری.
    .
    آنارشیست-کمونیست (ضد-اقتدار سابق، آنارکوسندیکالیست سابق، ناشناس و غیره)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>