می خواهید با خیزش های مردمی، همراهی کنید؟ / محمد علی اصفهانی
می خواهید با خیزش های مردمی، همراهی کنید؟
محمد علی اصفهانی
در مطرح کردن دوباره ی این پیشنهاد، روی سخن من عمدتاً با بچه های فعال در شبکه های اجتماعی است.
این بچه ها، با وجود بعضی شیطنت های گاهگاهی که مقتضای سرزندگی و جوانی است، معمولاً به حقد و حسد ها و تنگ نظری های کسانی که زیادی برای خودشان حق آب و گل قائلند و اپوزیسیون بودن شغلشان شده است آلوده نیستند.
آکسیون پیشنهادی، ساده و عملی است، اما جدی گرفته شدنش مشروط است به اشتراک گسترده در فضای مجازی که در این روز و روزگار بهتر از بسیاری از اشکال سازماندهی کلاسیک کار میکند.
نیرو های سرکوب، قادر به مقابله ی موفق و بازدارنده یا خاتمه دهنده با این آکسیون نخواهند بود مگر آن که:
ـ تعدادشان در هر محلی دستکم یک چهارم حاضران در آکسیون باشد،
ـ بسیاری شرایط لازم مادی و غیر مادی دیگر هم برایشان فراهم آمده باشد،
ـ و بهای مادی و غیر مادی زیادی برای آن ها و کلیت ج.ا نداشته باشد.
این، یک آکسیون سراسری و فراگیر است که هر روز در ساعات معینی تکرار می شود بی آن که نیاز به تجمع در محل خاصی داشته باشد که ج.ا بتواند محاصره اش کند و افرادی هم که احیاناً در آن محل جمع شده اند یا می خواهند جمع شوند را متفرق کند و بزند و بگیرد و ببرد.
تکرار این آکسیون:
ـ به مردم روحیه می دهد و از حالت انتظار بیرون می آوردشان و تحرک بیشتری به آن ها می بخشد.
ـ خواست های عمومی را که در تظاهرات بیان شده اند و می شوند و خواهند شد به زبانی دیگر منعکس می کند و یادآور می شود.
ـ فضای ملتهب کنترل شده یی به وجود می آورد که قرار نیست پایانی داشته باشد.
ـ و ج.ا و نیرو های سرکوبگرش را سردرگم تر و خودباخته تر می کند.
ــــــــــــــــــــ
فرض کنیم که هر روز به طور منظم، یک یا دو نوبت در روز، در یک ساعت معین، بی دقیقه یی کم یا بیش، و بی تأخیر و بی تعجیل در شروع و در خاتمه، دستکم در نقاط شلوغ و متراکم خیابان ها، به مدت شصت دقیقه در هر نوبت، بوق های ماشین ها، همزمان و همزبان، و حتی الامکان با یک ریتم معین ـ در صورتی که تداخل صدا ها مانع رعایت ریتم نشود ـ به صدا در بیایند.
آیا تحقق چنین فرضی عملی است؟
بله، خیلی هم عملی است در شرایط امروز ایران.
چرا عملی نباشد؟ کسی می تواند به من بگوید چرا؟
کجایش عملی نیست؟
باور کردنی نیست و به خواب و خیال می ماند؟
نه! این از فرط سادگی اش است که شاید عجیب و غریب و باور نکردنی و خیالبافانه به نظر بیاید!
مخصوصاً با سابقه ی دعوت های روی هوا و ذهنی و بدون مبنای عینی چهل و یکی دو سال پیشی که هیچ شباهتی با چهل و یکی دو سال بعدتر از خود ندارد.
پیشداوری ها و تداعی ها را از ذهن خودمان دور کنیم.
لحظه یی پیشداوری ها و تداعی ها را کنار گذاشتن، و مستقیماً به موضوعی فکر کردن، غالباً محاسبات ذهن را تغییر می دهد.
اما نتایج حاصل از چنین آکسیونی چه خواهد بود؟
ــــــــــــــــــــ
این آکسیون، در ساعات پر ترافیک، به دلیل گستردگی و همگانی بودن آن، و به دلیل شکل و فرم آن، و به دلیل متحرک بودن آن، و به دلیل محل آن که به گستردگی همه ی شهر است، و به دلیل این که برای انجام آن نیازی به تجمع در نقطه یی معین نیست، به شدت از توان عکس العمل نیرو های سرکوبگر خواهد کاست.
چه می توانند بکنند آن ها در برابر چنین موقعیتی؟
اینطور نیست که هیچ نتوانند بکنند. می توانند. اما تا چه اندازه یی و به چه بهایی؟
ــــــــــــــــــــ
این آکسیون در زمان اجرا، به هر یک از اجرا کنندگان، قوت قلب و احساس همبستگی مضاعف با بقیه خواهد بخشید، و هر اجرا کننده یی، خود به خود عامل تشویق اجرا کننده ی دیگر خواهد بود.
روان جمعی، هیچگاه معادل جمع عددی روان فرد ها نیست.
چه به منزله ی روان یک جامعه در کلیت آن.
چه به منزلهی روان جمع معینی با هدفی معین به گرد هم آمده، و یا حتی تصادفاً در کنار همدیگر قرار گرفته.
و چه به منزله ی روان جمعیِ یک جمع همدل و همصدا.
و این، در هر تجمعی، چه اعتراضی و چه غیر اعتراضی، چه سیاسی و چه غیر سیاسی، صدق می کند.
ــــــــــــــــــــ
در پایان هر نوبتِ این آکسیون، افراد شرکت کننده، بیشتر از نوبت پیش به توانمندی های نهفته ی خود پی خواهند برد، و چون قرار بر تکرار این آکسیون در نوبت و نوبت های بعدی و فردا و فردا های بعدی است، شوق رسیدن به نوبت و نوبت های بعدی و فردا و فردا های بعدی، آن ها را سرزنده و شاداب و امیدوار نگاه خواهد داشت.
و اگر این نوبت و این نوبت ها و این فردا و این فردا ها پی در پی و بی وقفه تکرار شوند، این توان و این شوق و این احساس موفقیت، چه در تک تک افراد، و چه در جمع، در هر نوبت و هر روز، افزون تر از نوبت قبل و روز قبل خواهد شد.
ــــــــــــــــــــ
سر و صدای حاصل، یک اختلال کنترل شده در روزمرّگی ها پدید خواهد آورد.
هم در روزمرّگی های مردمان؛ و هم دروزمرّگی های سرکوبگران.
در رخوت روزمرّگی های مردمان.
و در نخوت روزمرّگی های سرکوبگران.
ـ نیرو های سرکوب، بر اثر این اختلالِ مستمر و هر روز تکرار شونده، روز به روز سر در گم تر و خودباخته تر خواهند شد، و بازمانده ی روحیه ی کنونی خود را که محصول روزمرّگی های همراه با احساس توفق و برتری است از دست خواهند داد.
ـ مردمان، خود را مفید و فعال و امیدوار خواهند یافت، و خمیازه ی روزمرّگی ها که چیزی جز احساس عادی بودن و عادی شدنِ رکود و سکون و خو کردن به «وضع موجود» نیست، جای خود را به شور و شوق و تحرک خواهد داد.
ــــــــــــــــــــ
فضای سراسر کشور، به صورت حساب شده یی، غیر عادی و ملتهب می شود؛ و تکرار های منظم، به احساس ضعف بیشتر در ج.ا و احساس قدرت بیشتر در مردم منجر خواهد شد.
و این:
ـ نیرو های سرکوب را سردرگم و مستأصل خواهد کرد.
ـ به ریزش سریع تر بخش هایی از بدنه ی ج.ا، و همچنین به ایجاد تردید و تزلزل در کسانی که روی بقای ج.ا حساب باز کرده اند و آینده ی نزدیک و تاریک خود را نمی بینند، خواهد انجامید.
ـ و پیوستن افراد مردد یا غیر فعال و نظاره گر را به این آکسیون در پی خواهد داشت و آکسیون را گسترش خواهد داد.
ــــــــــــــــــــ
این یک شیوه ی مبارزه ی مسالمت آمیز و کم هزینه است که در شرایط کنونی و توازن قوای فعلی، همخوانی بیشتری با روحیه ی عمومی اکثریت جامعه دارد.
طبعاً مبارزه ی مسالمت آمیز را نباید به یک دگم ازلی و ابدی تبدیل کرد، و ابتذال آنچه از فردای ۳۰ خرداد شصت، تحت عنوان «مبارزه ی مسلحانه» به فجایع پی در پی و دومینو وار انجامید و مسیر مبارزات بالقوه وسیع مردمی را یکسره مسدود کرد را هم نباید به حساب مبارزه ی مسلحانه ی توده یی و نبرد و نبرد های آخرین که قطعاً مسالمت آمیز نخواهند بود گذاشت.
ــــــــــــــــــــ
خوشبختانه، به دلیل حضور گسترده ی شبکه های اجتماعی اطلاع رسانی و اشتراک ایده ها در میهن ما، در صورت جدی گرفته شدن این پیشنهاد، هماهنگی عمومی، خلأ رهبری را تا جایی که به این اکسیون بر می گردد تا حدود زیادی پر خواهد کرد.
لازمه ی اتحاد عمل، و یا اشتراک عمل، و یا همسویی در یک ائتلافِ نانوشته و ناخوانده و تشکل نیافته، نه رهبری واحد است، و نه ایده ئولوژی واحد است، و نه همفکری است، و نه گرد آمدن با یکدیگر زیر یک سقف است، و نه حتی هماهنگ کردن رسمی و امضا شده و مکتوب با یکدیگر.
می توان نه رهبری واحد داشت، نه ایده ئولوژی واحد داشت، نه همفکر بود، نه به آینده ی دور چشم دوخت، و نه با یکدیگر زیر یک سقف نشست، و نه حتی رسماً با یکدیگر هماهنگ کرد، ولی در همان حال، در یک موضوع واحد، دست به یک عمل واحد زد.
همگان، ازموافقانِ با یکدیگر تا ناموافقانِ با یکدیگر، و از منتهی الیه راست صف تا منتهی الیه چپ صف، می توانند خود را در این آکسیون بیابند.
قرار نیست که همه با هم یکی شوند، و یا راهی طولانی تا آینده یی دور تر از نزدیک را با همدیگر طی کنند.
یک آکسیون هماهنگ، در متن مبارزه یی گسترده و متنوع، خیلی الّا و اما ندارد.
ــــــــــــــــــــ
ساعت های انجام این آکسیون باید با توجه به ترافیک و عوامل دیگر تعیین شوند. ولی فعلاً در اینجا فقط به منظور از دست نرفتن فرصت در بحثهای بی پایان بر سر جزییات، با نیم نگاهی به وضعیت ترافیک در تهران، موقتاً ساعات زیر را به منظور آزمون و تجربه پیشنهاد می کنم:
ـ هشت تا نه صبح هر روز
ـ و پنج تا شش بعد از ظهر هر روز
۱۲ آذر ۱۴۰۰
ققنوس ـ سیاست انسانگرا
◄ مقالهی اصلی و مرجع:
این پیشنهاد را جدی بگیرید:
اعلام مالکیت کرده باشند که کرده باشند! کدام الاغی باور کرده است یا باور خواهد کرد این ادعای آن ها را؟ چه ضرورتی دارد که بابت چنین مورد مبتذلی ما نگران باشیم و بترسیم که ممکن است خطری برای خیزش های مردمی یا آینده ایران ایجاد شود؟
بله، رهبری شایسته داشتن یک خیزش مردمی خوب است و آینده آن را کم خطر تر می کند. اما چنین چیزی متأسفانه در شرایط فعلی ایران عملی نیست.
چه کنیم؟ منتظر بمانیم؟ فکر درست کردن یک نهاد رهبری کننده باشیم؟ منتظر ماندن که اساساً منتفی است. نهاد رهبری کننده و رهبر و این چیز ها هم فراهم آمدنی نیست مگر در انتظار.
بنا بر این باید ریسک ها را پذیرفت. به خصوص این که آنقدر ها هم جدی نیستند و ایران را نمی توان با مصر و مراکش و سوریه و لیبی مقایسه کرد. آن هم ایران امروز را.
بزرگ ترین خطری که تمام خطر های دیگر را در خود دارد، بقای نظام فعلی است که ادامه هر روز از حیات آن معادل چندین قدم نزدیک شدن به همان خطراتی است که از ترسشان ممکن است ریسک نکنیم!
البته که هیچ نگرانی از بابت این فرقه ضد خلقی وجود ندارد اما بسیار ساده اندیشی وخودفریبی است که درک نکرد اتفاقا منفعت رژیم از همین منفوریت اینها میباشد.
بنابراین این منافقین نیستند که ارزش حتی نام بردن داشته باشند بلکه این ترفند رژیم وپاسکاری بامنافقین درسرکوب ذهنی وفیزیکی اعتراضات وخیزشها می باشد که ارزش ویژه افشاشدن در سطح وسیع ملی دارد.
وقتی در جریان اعتراضات کشاورزان اصفهان تلویزیون رژیم با چند کشاورز ساده دل اصفهانی مصاحبه و ماموررژیم طوری با پرسش ها خط جلو میبرد که پایان کار به مرگ بر منافق برسد این برای آنانکه کم وبیش از ترفند های امنیتی با اطلاع هستند معنی دارد.
اینکه چپ نما ها ومامورین رژیم در خارج از کشورروی کانون های شورشی!مانور میدهند تا آن را واقعی جلوه دهند این معنی دارد.
وقتی تا چوب به الک میخورد مقامات!درمصاحبات و…از خطر نفوذ منافقین در بین جوانان فریب خورده!دم میزنند این معنی دارد.
وصد البته زمانیکه نوبت نمایشات قدرقلدری سربازان گمنام امام زمان به کانون های شورشی !میرسد گویا آنچنان فلج میشوند که اکنون پس از گذشت جند سال حتی توان یک دستگیری از این جوانان فریب خورده!را ندارند این معنی دارد.
اگر بخواهیم در اینجا انگشت بر تمامی گاف های این پاسکاری کثیف بین منافقین واطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات بگذاریم کاربدرزا می کشد اما همین بس که خود منافقین برای پوشاندن این گاف ها واز جمله مهمترین آنها نبود حتی یک شعار که وجود اینها رادر میان مردم! اثبات کنند میگویند کانون های شورشی!بمیان مردم میروند تا شعار هارامدیریت!کنند کافیست تا دریابیم بیرون نرفتن بی بی از بی چادریست.
در این مقاله اشاره ای به مجاهدین نشده است، و ادعا های مضحک آن ها در به حساب خود گذاشتن مبارزات مردم هم رسوا شده تر از آن است که کسی آن را بپذیرد.
این که رژیم از یک طرف و کارفرما های مجاهدین از طرف دیگر سعی می کنند که مبارزات مردم را به مجاهدین ربط دهند دلیل آن نمی شود که مردم از مبارزه دست بکشند.
با وجود این همه نفرت عمومی در جامعه نسبت به مجاهدین و انزوای مطلق این جریان در میان مردم، جدی گرفتن حرف های مجاهدین و نگرانی بابت ادعا های آن ها اساساً موضوعیت ندارد.
من میگم همه این کارها رو میشه در شبکههای اجتماعی سامان داد و باید هم بشه!
من در عین حال میگم سازماندهی افقی بدون رهبری مشخص نتایجی مثل مصر و مراکش و سوریه هم ببار میاره. واسه نمونه در جریانات اصفهان دارودسته رجوی از طریق تلویزیون سعودی اعلام مالکیت کردند.
https://www.youtube.com/watch?v=aE0X8E_8fY0
بعبارت دیگه من میگم حداقل همزمان با دزدیدن منار یه چاه هم واسه جاش باید کند و گرنه جنبش بدون رهبری مشخص، مثل گوشت دم دست گربه دزد میمونه.
اعلام مالکیت کرده باشند که کرده باشند! کدام الاغی باور کرده است یا باور خواهد کرد این ادعای آن ها را؟ چه ضرورتی دارد که بابت چنین مورد مبتذلی ما نگران باشیم و بترسیم که ممکن است خطری برای خیزش های مردمی یا آینده ایران ایجاد شود؟
توضیح بیشتر، در کامنت جداگانه می اید.
قربان شکلت وزارت اطلاعات واطلاعات سپاه برایمان کانون های شورشی ساخته تامردمان اززندگی روزمره برای اکسیون بازی کسر نگذارند.
درضمن اعلام مالکیت اعتراضات وتظاهراتها و…ازسوی منافقین دقیقادرتکمیل کانون های شورشی میباشد که این پاسکاری وشراکت کثیف ضد خلقی منفعت منافقین ورژیم را درنجس کردن هر گونه حرکت بویژه حرکت های کارگران وزحمتکشان وعقب انداختن سرنگونی نشانه رفته است.
طبعاساده اندیشان درک نمی کنند چنانچه سرنگونی دریک جنبش اجتماعی یا کارگری ویا…میسرشود آنگاه حتی در انتهای صف نیزبرای یک فرقه اطلاعاتی وجاسوسی درخدمت امپریالیستها وبا این کارنامه درخشان دربرده سازی از افرادش جائی وجود نخواهد داشت.
این موضوع دردرجه یکم برای این فرقه روزروشن است ومیدانند مردمان باید از جنس خود این فرقه باشند تادر حاکمیت وکلا ساختار سیاسی راهش دهند.
اینکه می بینیم با این هیاهوئی که آقا!و دیگرسردمداران رژیم اشغالگراز سال هشتاوهشت ودر جریان جنبش سبزدربخشیدن مالکیت ان خیزش وخیزش دی ماه نودوشش واعتراضات خون بار آبانماه نودوهشت به گرانی بنزین به منافقین ومعرفی نمودن این فرقه حتی از سوی آقا!بعنوان صاحب!هیچگاه آقا!و منافقین وحامیان امپریالیستی آنها نتوانسته اند حتی یک نشانه از وجود منحوس این فرقه اعم از شعار و…در این اعتراضات وخیزش هانشان دهند دال برهم جنس نبودن مردمان با این مزدوران امپریالیستها و شرکای رژیم میباشد.
موضوع اشراف منافقین وحامیان امریکائی آنهابرنبود این فرقه درذهنیت نسلهای جوان وتنفرانقلاب دیده ها درجریان سخنرانی پنس وپمپئو برای بالائی های منافقین دریک اندیشکده استعماری کاملا روشن شد.
چرا که سخنرانی آتشین ومنافق پسند دو آدم بالای کابینه ترامپ پس ازپایان عمروزارت و معاونت رئیس جمهوری آنهااین پرسش اساسی را پیش آورد که قربان شکلتان چرا زمانیکه بهمراه جان بولتون در کابینه بودید و کبک رودی جولیانی هم خروس میخواند واکثریت نمایندگان مردم!امریکا از هر دو حزب نیزدر حمایت از حکومت منافقین ورهبری خواهرقطعنامه صادر کرده بودند چرا وبه چه دلیل خواهرمریم را با دادن روادید با محمل دعوت نمایندگان مردم!و یا هردلیل عوام فریبانه دیگر ازحسرت بیست ساله در نیاوردید؟
آیا تنها بدین دلیل نبود که همگی شمامیدانستید مردم ایران آوردن خواهر به امریکا و حتی سخنرانی درجلسه غیررسمی کنگره را بدلیل فضای حساس سیاسی بین هئیت حاکمه امریکا ورژیم بحساب تلاش امریکا در جایگزینی رژیم با منافقین میگذاشتند وآنگاه بود که از ترس عقرب جرار به مار غاشی پناه میبردند وفریاد مرگ بر منافق ومرگ بر امریکا ایران را می لرزاند؟.
آری ای استعماریون بجز این که میدانستید مردم این توهین علنی راپاسخ کوبنده خواهند داد هیچ چیز دیگری برای ندادن روادید به رئیس جمهور برگزیده شوهروجود نداشت.
پس خرخودتان میباشید واین سخنرانی ها وسیرک های هرساله و…هدفی بجزتخریب روحیه وکشتن انگیزه سرنگونی در کارگران وزحمتکشان میهن ما ندارد.
منافقین امید دارند سرنگونی نه در یک جنبش داخلی بلکه در سوریه ولیبی شدن ایران بوقوع بپیوند تا بلکه بکمک امسال پمپئو وپنس وبولتون و…اداره چند دهات نیزبدانها سپرده شود.
آقای اصفهانی با سپاس از طنزسیاسی شما
اجازه بفرمائید ملت ازخطرناک ترین فتنه امپریالیستی ارتجاعی چهل سال گذشته درپیش گیری از سرنگونی باپرچم داری بچه شاه رد شود که از فتنه اصلاح طلبان جنایت کار نیز با اصلاح طلب اصول گرا…دیگه تمومه ماجرا رد شده آنگاه خواهیم دید خشم بحق له شدگان میهنمان چه بلائی سراشغالگران اسلامی حاکم بیاورد.
همه این کارها رو میشه در شبکههای اجتماعی سامان داد اما سازماندهی افقی بدون رهبری مشخص نتایجی مثل مصر و مراکش و سوریه هم ببار میاره.
واسه نمونه در جریانات اصفهان دارودسته رجوی اط طریق تلویزیون سعودی اعلام مالکیت کردند.
https://www.youtube.com/watch?v=aE0X8E_8fY0
جنبش بدون رهبری مشخص، مثل گوشت دم دست گربه دزد میمونه.