دادگاه حمید نوری؛ در دوره اعدامها ‘حتی پاسدارها اجازه تلفن زدن به بیرون زندان را نداشتند’
در چهلمین روز محاکمه حمید نوری که متهم به مشارکت در اعدام صدها زندانی سیاسی در تابستان ۶۷ است، حسین فارسی شهادت داد. او از جو امنیتی زندان گوهردشت کرج در دوره اعدامها گفت و اینکه حتی نگهبانها اجازه خروج از زندان را نداشتند.
دادگاه حمید نوری مدت دو هفته برای استماع شهادت هفت نفر از شاکیان پرونده، از استکهلم پایتخت سوئد به آلبانی منتقل شده است.
حسین فارسی که سال ۱۳۶۰ به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین دستگیر شد، پنجمین شاهدی بود که در شهر دورس آلبانی شهادت داد.
گیتا هادینک ویبری وکیل حسین فارسی گفت موکلش را در زمان اعدامها چهار بار به “راهروی مرگ” و دوبار هم در روزهای ۸ و ۲۲ مرداد به پیش هیات متصدی اعدامها بردهاند.
تصور بر این است که اعدامها در زندان گوهردشت از هشتم مرداد شروع شده، از این رو آقای فارسی از اولین کسانی بوده که در برابر هیات متصدی اعدامها قرار گرفته است.
برادر او، حسن فارسی، نیز در تابستان ۶۷ در زندان اوین اعدام شد.
حسین فارسی در سال ۱۳۶۶ به زندان گوهردشت منتقل شد و در این جلسه شهادت داد چندین نوبت حمید نوری با نام مستعار عباسی را در آنجا دیده است. وکلای اقای نوری میگویند او در زندان گوهردشت کار نمیکرده و فقط برای امور اداری به آنجا میرفته است.
حسین فارسی پیشتر کتاب خاطرات خود را با عنوان “یک کهکشان ستاره” منتشر کرده است.
در طول اعدامها حتی پاسدارها اجازه خروج از بند نداشتند
حسین فارسی در شهادت خود گفت نگهبانان زندان به آنها گفته بودند در غیاب ناصریان که دادیار و رئیس وقت زندان گوهردشت بود، حمید عباسی رئیس دفتر او مسئولیتها را به عهده دارد.
او گفت یک روز قبل از آغاز اعدامهای جمعی در زندان گوهردشت، حمید نوری (کمک دادیار) و ناصریان (دادیار) زندان، نشسته پشت میز، مشخصات او را گرفتهاند و پرسیدهاند تقاضای عفو میکند یا نه.
او میگوید او و دیگر همبندهایش تقاضای عفو نکردند و روز بعد آنها را نزد هیات متصدی اعدامها بردند. حسین فارسی میگوید در آنجا حسینعلی نیری (حاکم شرع) و مرتضی اشراقی (دادستان) را به جا آورده است:
“متأسفانه من در آن صحنه شهامت آن را نداشتم که مثل بقیه دوستانم از عقایدم دفاع کنم. نهایتاً یک کاغذ به من دادند در دو خط یک چیزی بنویسم، من از اتاق رفتم بیرون دو خط نوشتم دادم ناصریان”.
او همچنین شهادت داد که در روزهای اعدامها مسئولان زندان اجازه نمیدادند پاسدارها و نگهبانان با خارج بند تماس بگیرند: “پاسداری که پشت میز بود به ناصریان التماس کرد با خانوادهاش تماس بگیرد و گفت ما دو هفته است اینجا هستیم و همسرم مریض است و دارد میمیرد، بگذار حداقل دو ساعت بروم او را ببینم. اجازه بده تماس تلفنی بگیرم که ناصریان گفت همه خطها قطع است و فقط یک خط وصل است و فکر نمیکنم بگذارند تماس بگیرید”.
او میگوید یک روز در دوره اعدامها، “ناصریان آمد همان کاغذ دستش بود و مرا به اعدام تهدید میکرد. میگفت بگو در بند ۷ چطوری با مجاهدین تماس داشتید و رادیو مجاهد چطور برای شما پیام میفرستاد.”
“ناصریان تهدید کرد که پسر، شوخی نمی کنیم، اعدامت میکنیم. برادرت را چند روز پیش در اوین اعدام کردیم داغش را به دل مادرت گذاشتیم داغ تو را هم به دل مادرت میگذاریم”.
ناصریان که نام اصلی او محمد مقیسه است در آن زمان دادیار زندان گوهردشت بود. او سالهای بعد به عنوان رئیس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب فعالیت میکرد.
حسین فارسی شهادت داد که پس از اعدامهای تابستان، حمید عباسی در زندان اوین برای آزادی زندانیان از آنها مصاحبه میگرفت.
آقای فارسی گفت آخرین بار حمید عباسی را در راهروهای ساختمان دادستانی در خیابان معلم تهران دیده است.
او برای ادای شهادت از ماکت زندان گوهر دشت استفاده میکرد. چند زندانی سیاسی که از شاکیان پرونده هستند در آلبانی این ماکت را درست کردهاند.
در ابتدای این جلسه کنت لوئیس به دادگاه اطلاع داد که ماکت زندان گوهردشت را به دادگاه تحویل خواهد داد.
در جلسه قبل وکیل حمید نوری به نیابت از او درخواست کرد ماکت زندان گوهردشت به سوئد منتقل شود.
حمید نوری به نقض قوانین بینالمللی و قتل متهم است. او ۱۸ آبان ۱۳۹۸ (نهم نوامبر ۲۰۱۹) به ظن مشارکت در کشتار زندانیان سیاسی مجاهد و چپ در زندان گوهردشت در تابستان سال ۱۳۶۷، به محض ورود به فرودگاه استکهلم بازداشت شد. او اتهامها را رد میکند.
دیدهبان ایران، نهاد اجرایی بنیاد ایران تریبونال، در شبکههای اجتماعی و یوتیوب صدای دادگاه را زنده پخش میکند.
بنیاد ایران تریبونال یک تشکل غیرانتفاعی و غیردولتی است که زندانیان سیاسی دهه شصت و خانواده اعدامشدگان و شماری دیگر از فعالان سیاسی راهاندازی کردهاند.
بی بی سی
Comments
دادگاه حمید نوری؛ در دوره اعدامها ‘حتی پاسدارها اجازه تلفن زدن به بیرون زندان را نداشتند’ — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>