یادداشت کارگری هفته / امیر جواهری لنگرودی
یادداشت کارگری هفته
به بهانه ی تعطیلی دو هفته ای آذر کرونا و دشواری معیشت کارگران و گسترش بیکاری درایران
امیر جواهری لنگرودی
مدخل بحث:
این پرسش اساسی برای جامعهی کارگری و بیکاران سرگردان ما مطرح است: تکلیف میلیونها نفری که به دلیل رکود اقتصادی از انتهای سال گذشته تا به امروز، گروه گروه بیکار شدهاند یا خواهند شد، چیست و چه کس و کسانی پاسخگویند؟ دستیابی بدین پاسخ به کنکاش خبرهای روزشمار کارگری هفته انجامید که با هم مروری بدان خواهیم انداخت.
ایران امروز به مرحلهی سوم پیشرفت اپیدمی کووید ۱۹ رسید و این ویروس همواره در جای جای کشور مرگ میآفریند و همین مرگ روزافزون، حاکمیت اسلامی و دولت روحانی را بعد از دورهی طولانی مقاومت مقابل ویروس، سرانجام آنچه از شهر مقدس قم به دیگر شهرها سرازیر شده بود و پذیرش «مرگ حق است» و به هیچ گرفتن زندگی مردم، برآن داشت که در برابر بحران عظیم و فلاکت بار اقتصادی عقب نشینی کنند و به نوعی بعد از وضع برخی جریمه تراشیها و نتیجه نگرفتن از آن، سرانجام مردم را طی بخشنامهای به خانه نشینی وا بدارند.
اعلان مقررات فوق العاده:
دراین رابطه ابتداء از سوی قرارگاه عملیاتی ستاد ملّی مدیریت کرونا در ادارات شهرهای کشور سه وضعیت: «زرد، نارنجی و قرمز» اعلام داشتند:
پس آنگاه اتاق اصناف از شنبه یک آذر ۹۹ لیست مشاغل و اصناف مجاز به فعالیت را که از کسب و کارهای ممنوع الفعالیت مستثنی شدهاند، به شرح زیر نشر داد: «کارخانههای تولیدی، مراکز صنعتی و معدنی، کشاورزی، شیلات و خدمات وابسته مراکز زیر ساختی و حیاتی، مراکز تأمین و توزیع برق، گاز، مدیریت پسماند، فاضلاب و فعالیتهای تصفیه و تهویهی هوا، پالایشگاهها و جایگاههای عرضه سوخت، حمل و نقل عمومی کالا و مسافر برون شهری شامل ریلی، هوایی، جادهای و دریایی، حمل و نقل عمومی درون شهری، ادارات و مراکز نظامی، انتظامی و امنیتی، امدادی و ستادی، فروشگاههای زنجیرهای، سوپر مارکتها، میوه فروشیها و سبزی فروشیها، میادین میوه و تره بار، مراکز تولید، نگهداری، توزیع و فروش محصولات غذایی و خدمات وابسته، مراکز تولید و عرضهی فرآوردههای لبنی و نانوایی (تولید فراوردههای نانوایی)، مراکز بهداشتی، درمانی، امدادی، اورژانس و تأمین آمبولانس دولتی و خصوصی، داروخانهها، مراکز و فروشگاههای دامپزشکی، پخش دارو، عطاری و داروهای سنتی، مراکز تهیه، تولید و توزیع مواد غذایی آماده و بیرون بر، خدمات اپراتورهای ارتباطی، خدمات الکترونیک و فعالیتهای پستی، شرکتهای خدمات اینترنتی اعم از تأمین کنندگان اینترنت، فروشگاههای اینترنتی و شرکتهای خدمات مبتنی بر اینترنت، رسانههای مکتوب و بر خط و مشاغل مشابه، مراکز نگهداری خدماتی سالمندان، معلولین، مراکز توانبخشی و مراقبتی و آسایشگاهها، تعمیرگاههای انواع خودرو و لوازم خانگی، الکتریکی و الکترونیکی، فروشگاههای انواع قطعات و لوازم یدکی، فروشگاههای انواع مصالح ساختمانی و آهن آلات، کارگاههای صنعتی (مانند جوشکاری و تراشکاری و مشابه آن)، چاپخانهها و خشکشوییها» (۱)
درچنین موقعیت کرونایی روزشمارکارگری هفته خبر از گسترش بیکارشدنهای عدیده میدهد ازجمله:
*- فعالیت معدن سنگ کرد آباد تفت با ۵۰ کارگر متوقف شد.
*- بیکاری ۸۰ کارگر صنایع بهداشتی ایران «بوژنه» با انتقال کارخانه.
*- وضعیت نامشخص ۱۲۰ کارگر کارخانه پسماند زباله در اهواز، علیرغم شش ماه مطالبات معوقه
*- «بیکاران» گرفتار در کوره راه بیمهی بیکاری، تأمین اجتماعی دلواپس است، بیکاران دلواپستر!
*- بزرگترین «نه» پیش رویِ متقاضیان بیمهی بیکاری، ماهیت حمایتی قانون با تیغ تفسیرهای متناقض از میان رفته. کاستیهای قانون به وضوح نمایان شده است.
*- مجوز تعطیلی واحدهای صنعتی در استان تحت هر شرایطی ممنوع است.
*- تسهیلات و تخفیفات را مجدداً احیا و ابلاغ کنید، احتمال بیکاری ۴ هزار کارگر قناد.
*- نرخ بیکاری واقعی ۲.۵ برابر آمار رسمی است.
*- قاچاق موجب تضعیف و تعطیلی تولید و گسترش بیکاری میشود.
*- برپایهی گزارشات، صنعت ریلی کشور در آستانهی ورشکستگی است!
*- ۱۵۰ کارگر نساجی مطهری با اتمام قرارداد کار بیکار شدند.
*- سردشت با ۲۳ درصد، بالاترین نرخ بیکاری را در آذربایجان غربی دارد.
*- پرداخت تمام معوقات بیکاری در آذربایجان شرقی، نرخ بیکار در استان پایینتر از متوسط کشوری
*- شادگان با وجود مزارع نیشکر و چاه نفت، بیکاری ۴۵ درصدی دارد. خوزستانیها برای کار مهاجرت میکنند.
*- حق بیکاری کارگران را در دوران کرونایی بدهید، کارگران صدقه نمیخواهند، حقشان را بدهید.
*- بیکاری ۸۰ کارگر صنایع بهداشتی ایران «بوژنه» با انتقال کارخانه: کارخانهی تولید مواد بهداشتی بوژنه در اهواز و عدم انتقالش توسط گروه صنعتی گلرنگ، برای ادامهی کارش وعده داده شد.
*- در نشست ستاد رفع موانع تولید اعلام شد: ۹ هزار واحد صنعتی غیرفعال هستند. ۱۰ سال از توقف تولید در ۱۳ درصد واحدها میگذرد.
*- تعطیلی دو هفتهای تهران در آستانهی تصویب، تکلیف کارگران چه میشود؟!
*- بیش از یک میلیون و ۳۰۰ هزار شغل با مشکل دریافت بیمهی بیکاری مواجه هستند.
*- علیرغم وعده و وعیدها امنیت شغلی ومعیشتی صدها کارگر کارخانه کیان تایر در هالهای از ابهام قراردارد.
*- کارگران اخراجی کارخانهی آب معدنی داماش برای پایان دادن به بلاتکلیفی شغلی و معیشتی، همچنان در اعتراضاند.
*- مسئولان طراز اول کشور و استان چهارمحال و بختیاری با صدها کارگر اخراجی کارخانهی برفاب، مرتباً بازی و بازی میکنند.
*- تعطیلی ۳۰ درصد هتلها و بیکاری دو سوم شاغلان!
*- حقوقهای معوقهی کارگران اخراجی راهداری و حملونقل جادهای قزوین پرداخت شد ولی از بازگشت به کار آنها خبری نیست.
*- جمعی از کارگران کشت و صنعت کارون (میرآب) نسبت به عدم تبدیل وضعیت، وارد دومین روز تجمع اعتراضی خود شدند.
*- واحدهای شهرک صنعتی محمودآباد- حسینآباد اصفهان تخریب میشوند.
*- بار محدودیتهای کرونایی بر دوش کارگران سنگینی میکند. تعطیلی شهرها با «کارگران» چه میکند؟ نه «بیمه» داریم نه «شغل»!
*- تلاش بینتیجهی کارگران صنایع غذایی «رُزبشار» برای بازگشایی کارخانه، مسئولان کمک کنند.
نگاهی گذرا به تعدادی از عناوین خبرهای روزشمار کارگری، نشان میدهد که مشکلات برشمرده، فصل مشترکات بیکاری در ایران را طی یکی و دو هفته در شرایط سخت کرونایی که مرگ ناشی از ویروس کُووید ۱۹ هم جان، هم امنیت شغلی کارگران را با عدم بیمهی بیکاری و بیمهی درمانی، مزد ناکافی و تضمین امنیت شغلی روبرو میکند، سختی جانکاهی را پیش پای نیروی رنج و کار جامعهی ما قرارداده است. درادامه زندگی و گزینش بین نان و جان، تودهی بیکاران امروز که کارگران دیروزند، برای به دست آوردن نان و آوردن آن بر سر سفره، راهی جز سازماندهی و تحکیم ارتباط و تقویت همگراهیها دربرابر خود ندارند!
روزبه کردونی، رئیس مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی به خبرگزاری فارس گفته: «مطالعات در ایران نیز حاکی از اثرات گستردۀ همهگیری بر اشتغال کشور است. بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، در دورۀ همهگیری در بهترین حالت ۲.۹ میلیون نفر و در بدترین حالت ۶.۴ میلیون نفر از کل شاغلان کشور کاسته میشود. بر اساس گزارش معاونت اقتصادی وزارت رفاه، کسبوکارهای آسیبدیده از بحران کرونا بالغ بر ۴.۸ میلیون شغل، که معادل ۲۰.۳ درصد از اشتغال کل است، را به خود اختصاص دادهاند.» (۲)
همچنین علیرضا حاتمزاده، معاون آموزشی سازمان آموزش فنی و حرفهای وزارت کار حکومت با اشاره به «یک میلیون و ۳۴۰ هزار فارغالتحصیل بیکار در کشور» گفته است: «نرخ بیکاری در فارغ التحصیلان دانشگاهی دو برابر بیسوادان است.» وی با بیان اینکه «۴۰ درصد» از مراجعه کنندگان به این سازمان وابسته به وزارت تعاون، کار و امور اجتماعی را «فارغالتحصیلان بیکار» تشکیل میدهند، گفت: «دستکم ۷۰ درصد مشاغل موجود در بازار کار ایران نیازی به تحصیلات دانشگاهی ندارند. وی شمار فارغ التحصیلان بیکار کشور را حدود یک میلیون و ۳۴۰ هزار نفرعنوان کرد و گفت، مطابق آمار سال ۹۷ حدود ۴۰ درصد کار آموزان فنی و حرفهای فارغ التحصیلان دانشگاهی هستند و مراجعهکنندگان به این سازمان وابسته به وزارت کار حتی در سطح دکترا هم بودهاند.» (۳)
علی صادقی، معاون حمایتهای اجتماعی سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران، در این میان حتی از «تحصیلات دانشگاهی برخی از کارتن خوابها» خبر داده که به گفتهی او «در اثر طردشدگی از محیط خانواده کارتن خواب شدهاند.» این مقام شهرداری تهران به خبرگزاری ایسنا گفته: «حدود ۶۰ درصد از کارتنخوابهای ایران از تحصیلات تکمیلی یا مهارتهای تخصصی برخوردار هستند، اما به دلیل درگیری با اعتیاد یا فقر ازجامعه رانده شده و در خیابانها رها شدهاند.» (۴)
در ایران حدود ۵۰۰٬۰۰۰ نفر (تقریباً ۲٫۳درصد تمامی نیروی کار) بهطور مستقیم در صنعت خودروسازی و بسیاری دیگر در صنایع مرتبط با آن کار میکنند. تقریباً ۷۵ درصد کل تولیدات خودروی کشور را خودروهای مسافری و ۱۵ درصد آن را خودروهای وانت در بر میگیرند… از هنگام بازگشت تحریمهای آمریکا بحران نزد قطعه سازان بیش از خودرو سازان محسوس است. در حدود ۲۰۰ هزار نفر در این بخش بیکار شدهاند. همچنین ١۰۰ شرکت قطعه ساز تعطیل شده است.
آرش محبینژاد، دبیر انجمن قطعهسازان همگن با اشاره به آمار افراد بیکار شده در ردههای مختلف میگوید: «در ردهی یک ۲۵۰ هزار نفر در قالب ۶۰۰ واحد تولیدی و الباقی در ردهی دوم و سوم مشغول هستند. از ابتدای امسال به دلیل تحریمهای ضد انسانی اولیه و ثانویه ترامپ، صد هزار نفر تعلیق و یا تعدیل شدند که معادل ۲۰ درصد از کل اشتغال مستقیم قطعهسازی است. با شروع تحریمهای ثانویه ظرف دو هفته اخیر ۱۷ درصد که معادل ۹۰ هزار نفرند نیز به جمع بیکاران این صنعت اضافه شدهاند یعنی در طی این دو موج، ۱۰۰ واحد قطعهسازی از ۱۲۰۰ کارخانه فعال در این حوزه فعالیت خود را به حالت تعلیق درآوردند.» (۵) این مجموعه آمار و ارقام به معنای آسیبدیدگی اشتغال صنعتی کشوراست؛ واحدهای قطعهسازی به عنوان زیر ساختهای صنعت نوپای خودروی کشور، همگی در معرض خطر جدی هستند.
مجموعهی آنچه که در شرایط دشوارکرونایی در برابر کارگران و تودهی زحمتکشان شهری و روستایی قراردارد؛ دستیابی به سازماندهی نیروی خویش در محیط کار و محیط زیست همهی آنانی که مطالبات بی واسطۀ انباشته شدهی سالیان را با خود دارند. کارگرانی که حول مرکزیترین خواست امروزخود به مانند بازگشت بر سرکار، دریافت به موقع حقوقهای معوقه، افزایش دستمزد، طبقه بندی مشاغل و یا بیمهی بیکاری وغیره ابتداء باید بدل به عضله گردند که بتوانند بر پراکندگی غلبه نمایند و تمامی موانع موجود را از میان بردارند. هیچیک ازمقامات و مسئولین پاسخگوی وضعیت پیش آمده نیست و کارگران بهتر از همه فهمیدهاند که مدیران حکومت پس از دهها چپاول و غارت تحت سیاست خصوصیسازی، اکنون جان خود و خانوادههایشان برداشته و در کشورهای دیگری به سر میبرند. همهی امکانات درمانی و تست کرونا هم فقط برای آنهاست و کارگران و خانوادههایشان را رها کردهاند. تنها راه مقابل کارگران، ایجاد تشکلهای مستقل و متفق خویش است تا بتوانند با همیاری و حمایت از یکدیگر، حقوق خود را احیا نمایند؛ کارگران دریافتهاند که حلقههای جداگانهی هر واحد را میتوانند به هم پیوند زنند. حدت تحرکات اعتراضی در شرایط سخت کرونایی نیز نشان میدهد که کارگران برآنند تا ماشین سرکوب را درهم بکوبند و بر ویرانههای آن جامعهی نوینی را برپا دارند. اگر تا پیش از این این اقدام جنبهی صنفی و شاید سیاسی داشت، اکنون با شیوع ویروس کرونا از یک سو و موج بیکاریها ی میلیونی از دیگر سو که خانوادههای کارگران را در معرض خطر مرگ قرار داده، لزوم ایجاد تشکلهای کارگری و دفاع از حقوق و منافع مشترک به امری حیاتی تبدیل شده است، از همینروست که کارگران همواره بر زبان میرانند: «امروز برای طبقهی ما بودن، مساوی است با مبارزه کردن…» همه دریافتهاند، چنانچه میخواهند روی پای خود باشند، باید مبارزهای سازمانیافته و مستقل داشته باشند و متشکل گردند. این بدان معنی است که طوفان تازه آغاز شده و همهی ترفندهای تکراری نظام اعم از: زندان، شکنجه، شلاق و گلوله در خیابان و تبعید دیگر اثر ندارد! تنها پاسخ و مسیر روشن در گذار از این دو راهی نان و جان که حاکمیت بر کارگران تحمیل کرده است، پاسخی است که با اتحاد خود، طبقهی کارگر به آن خواهد داد. چنان که امروزه هم شاهدیم کارگران بیش از پیش خود را در تشکلهای مستقل سازمان میدهند و از طریق تقویت شبکههای اجتماعی و اینجاد پیوندها و همگرایی های پنهان و آشکار، برای شناساندن و بازشناسی همدیگر، سازمانیابی هر چه گستردهتر و ساختن ارتباطات سیال تر،فعال میشوند !
منابع:
(۱) خبرگزاری مهر، لیست مشاغل مجاز به فعالیت در طرح تعطیلی گسترده کرونایی از ۱ آذر، چهارشنبه ۲۸ آبان ۹۹
https://www.mehrnews.com/news/5075129
(۲) وبسایت خبر آنلاین، تأمین اجتماعی: کرونا باعث بیکاری ۶ میلیون ایرانی شد، ۲۶ مرداد ۱۳۹۹
(۳) وبسایت روزنه، نرخ بیکاری دانشگاهیها «دو برابر بیسوادان» است، دوشنبه ۶ام آبان
(۴) وبسایت بهارنیوز،۶۰ درصد کارتنخوابها تحصیلات و تخصص دارند.
(۵) وبسایت شفقنا، دبیر انجمن قطعهسازان: صنعت خودرو سیاسی شده است.
https://fa.shafaqna.com/news/672968/
روزشمارکارگری هفته شماره ۳۵ را از سایت روزشمار کارگری ،لینک زیر می توانید دنبال کنید!
http://karegari.com/maghalat/2020/11/28/Roozshomar%20kargari%2035AmiR.pdf
********
یادداشت کارگری هفته
شلاق، پاسخ داود رفیعی برای درخواست مدنی بازگشت به کار!
امیر جواهری لنگرودی
۷۴ ضربه شلاق برگردهی کارگر اخراجی داود رفیعی؛ این است رأفت و عدالت دستگاه قضایی در حاکمیت ضد کارگری جمهوری اسلامی ایران!
انتشار تصویر رد خونین شلاقها بر پشت نحیف کارگر، امروز و در سطح شبکههای اجتماعی از داود رفیعی، مرد سال ساخته است. کافی است نام “داود رفیعی” را در گوگل جستجو کنید و آنگاه نفرت مردم را که تاوان این عمل سراسر ننگین و ضد تاریخی نظام در ماه آذر است، را ببینید. از منظر جامعه و جنبش آزادیخواهی ایران در داخل و خارج از کشور، این جنایت قرون وسطایی به نشانهی انتقام سخت آمران و عاملان جمهوری اسلامی بر بدن کارگر مبارز پارس خودرو، که تنها به دلیل فعالیت صنفی و در اعتراض به حکم اخراجش صورت گرفته است، نفرت و خشم همگان را برانگیخته است.
در ایران امروز و در شرایط سخت کرونایی که رژیم به بهانهی رودررویی با ویروس کووید ۱۹ هر سازکاری را از نیروهای مطالبهگر جامعه، نشانهی پیشروی و دهن کجی به بی عملی و بی برنامگی خود میشمارد، و در برابر موج فزایندهی خشم و نفرت مردم که هر حکمی بر پیکرهی کارگران و زحمتکشان، بازنشستگان، معلمان، فعالان زن و دانشجویان، اقلیتهای ملی و دینی را از بازداشت، زندان، شکنجه و نهایت صدور حکم شلاق، با بیم از اینکه به اوجگیری اعتراضات نیانجامد، برای ایجاد رعب و وحشت در جامعه صادر میکند؛ بی خبر از آنکه این احکام خود به مثابهِ بنزین بر آتش، خشم مردم را شعلهورتر کرده است.
کارگری که آشکارا و استوار با پلاکادری خطاطی شده در برابر درب ورودی وزارتخانه میایستد و فریاد بر میآورد: «علی برکته الله؛ پیشنهاد رشوه ۲۰۰ میلیون تومانی وزیر کار به اینجانب داود رفیعی» جرمش این بود که اصرار هویدا میکرد!
کودک خردسال او در کنار پدر بانگ بر میدارد: «بابا نان ندارد. وزیر بی کفایت، مایه ننگ ملت» این کودک به نیکی دریافته است که وزرای بی کفایتی که مایه ننگ ملتاند، اینگونهاند! و داود رفیعی نیز سرافرازانه بانگ بر میدارد: «وزیر کارفرما، حق منو پس بدین». امروز، وزیر دیروزی این وزارتخانه علی ربیعی که پس از واداشته شدن به استعفاء و دورهای استراحت کوتاه مدت، به مقامی ارجحتر در دولت حسن روحانی دست یافت و سخنگویش گردید؛ بعد از جاری شدن حکم شلاق بر گردهی کارگر اخراجی و خواهان بازگشت بر سرکار، به هر دری میزند تا خود را موجه و مصلح کارگران نشان دهد و ادعا نماید من شاکی این پرونده نبودم، بلکه شکایت خود را با صدور نامهای – ریاست محترم شعبه ۳۹ دادگاه تجدید نظر استان – پس گرفتم. ربیعی در نامهی منتصب به خود در تاریخ ۲۸ فروردین ۹۸ اعلام نوشته: «بدین وسیله گذشت قطعی منجز و غیر قابل عدول خویش نسبت به متهم پرونده را اعلام مینمایم و هیچگونه ادعایی علیه متهم موصوفه اعم از حقوقی، جزایی و ضرر و زیان در آن مورد نداشته و ندارم و از دادگاه محترم تقاضای صدور قرار قانونی را با عنایت به (غیر قابل مسموع بودن عدول از گذشت) دارم.» جناب وزیر با این نامه دوره افتاده و آقایان صالح نیکبخت و عبدی را وکیل در توکیل خود معرفی مینماید که من شاکی پرونده نیستم و این دستگاه عدالت پرور اسلامیست که سر خود شلاق زده،، نه من به عنوان شاکی و وزیر کار سابق و سخنگوی امروز دولت روحانی!
شلاق برگردهی کارگر، نماد دستگاه قضاییست در برابر بحرانهای موجود تنها و تنها به قصد انتقام از کارگری جسور که برای حق خواهی خود همواره ایستاده و فریاد بر میدارد که باید بر سر کار خویش بازگردم و هیچ کس و هیچ چیز مانع ایستادگیام نخواهد شد.
شلاق را به جان میگیرم ولی از حقام نمیگذرم. همراهان او در سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، سندیکای هفت تپه و در سیمای اسماعیل بخشی و محمود صالحی بانگ بر میدارند: «در کنارت هستیم» و بخشی، چهرهی خوش آوازهی اخراجی نیشکر هفت تپه مینویسد: «این تن شلاق خورده که میبینید، فقط تن داود رفیعی نیست. این تن شلاق خوردهی تمام کارگران ایران است. کارگر با رنج و مشقت تولید میکند، زالو سودش را میبرد، زالو اختلاس میکند، کارگر شلاقش را میخورد. طعم شیرین عدالت، شلاق بر تن کارگران است.» محمود صالحی کارگر شناخته شدهی جنبش اتحادیهای ایران درفیسبوکش مینویسد: «… داود جان در حقیقت اجرای این احکام قرون وسطایی تنها در حق تو نبود؛ بلکه اجرای این احکام ضد بشری علیه تمام کارگران ایران و جهان بود. داود جان ما کارگران ایران ضمن محکوم کردن این احکام ضد انسانی، هیچ وقت این بی احترامی به خود و طبقهی کارگر را فراموش نخواهیم کرد و آن را در حافظهی خود ثبت میکنیم.»
کانال تلگرامی سندیکای شرکت و احد اتوبوسرانی تهران و حومه مینویسد: «… متأسفانه این اولین باری نیست که پاسخ حق خواهی و مطالبه گری کارگران را با شلاق و زندان و تهدید و اذیت و آزار پاسخ میدهند.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه احکام قرون وسطایی شلاق برای کارگران زحمت کش و حقخواه را شدیداً محکوم میکند و اعلام میدارد با شلاق و زندان و اخراج و دیگر انواع فشار علیه فعالین کارگری و کارگران آگاه و پیشرو، هرگز نمیتوانید صدای اعتراضات کارگران را خاموش کنید.»
باری امروز همهی نیروهای آزادی خواه و برابری طلب و همهی فعالان عرصهی کار و کارگر و مدافع حقوق کارگران و زحمتکشان و طرفدار حقوق بشر که خود را در برابر صدور احکام و اقدامات ضد انسانی جمهوری اسلامی مسئول میبینند، آنرا بهشدت محکوم میکنند و خواهان اعادهی حیثیت، بازگرداندن کارگر اخراجی داود رفیعی بر سر کار و پرداخت خسارت لازم بر جسم و جان او و خانوادهاش میباشند و صدور حکم شلاق این فرمان عصر شتر چرانی و بربریت را قویاً محکوم مینمانید.
بر همهی آزادیخواهان و انسانهای شریف است که به هر زبان و با هر وسیله و در هر رسانهای که در اختیار دارند، با انتشار تصویر پیکر شلاقخوردهی داود رفیعی را منتشر و با افشاگری دربارهی این مجازات علیه کارگران، آنرا محکوم کنیم.
روزشمارکارگری هفته شماره ۳۶ را از سایت روزشمار کارگری ،لینک زیر می توانید دنبال کنید!
Comments
یادداشت کارگری هفته / امیر جواهری لنگرودی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>