برای فرزندم
بهروز داودی
برای فرزندم
مات کرده
نظمِ مرگسالار را
حصرِ
طبیعت ناَسازگار
آوازهای پرندگان
اکنون
نغمه هائی مانند
نورس
و
گوش نواز
پرتابهایم انگار
از
جهانی ناآشنا
باشد ، که
در جهانِ
سزاوارِ انسان
فرود آئیم
در سوگ
از دست دادنِ
عزیزترین هامان
مادر – زمین
اکنون
سوگوار است
و
اندیشناک
مادر – زمین
نادانی
و
نامهربانی
آدم وارگان
را
خواهدبخشید
من ، امشب
نگرانِ نگهبانانِ
هستیِ انسانم
نگرانِ آنان
که
تاوانِ
جهالتِ ما را
در خط اول عشق
با جانِ شیفته
تاخت میزنند
و
دانه ، دانه
در دامان مادر
به میهمانیِ
خاک میروند
من ، امشب
برای یکی شان
بی قرار و دلتنگم
برایِ
فرزندم
پاریس _ ۲ آوریل ۲۰۲۰
Comments
برای فرزندم<br>بهروز داودی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>