نوروز:
این خاک هوای تازه میخواهد
****

نوبهار آمد و شد دشت قشنگ – چون دم طاووس و دنبال تورنگ
باغ دلکش شد و زیبا گردید – فرشش از اطلس و دیبا گردید
باز مرغ سحر از شب حیزی – شهرتی یافت به شورانگیزی
باز عید آمد و من زندانم – وه چه روئین تن و آهن جانم
نه مرا جانب گلگشت رهی است – نه کسی را به سوی من نگهی است
تورنگ یعنی قرقاول
*****
اخوان ثالث
عید آمد و ما خانه ی خود را نتکاندیم
گردی نستردیم و غباری نستاندیم
دیدیم که در کسوت بخت آمده نوروز
از بیدلی آن را زدر خانه براندیم
هر جا گذری غلغله ی شادی و شور است
ما آتش اندوه به آبی ننشاندیم
آفاق پر از پیک و پیام است، ولی ما
پیکی ندواندیم و پیامی نرساندیم
احباب کهن را نه یکی نامه بدادیم
و اصحاب جوان را نه یکی بوسه ستاندیم
من دانم و غمگین دلت، ای خسته کبوتر
سالی سپری گشت و ترا ما نپراندیم
صد قافله رفتند و به مقصود رسیدند
ما این خرک لنگ زجویی نجهاندیم
ماننده افسونزدگان، ره به حقیقت
بستیم و جز افسانه ی بیهوده نخواندیم
از نه خم گردون بگذشتند حریفان
مسکین من و دل در خم یک زاویه ماندیم
طوفان بتکاند مگر “امید” که صد بار
عید آمد و ما خانه خود را نتکاندیم
*****
خیام
این قافله عمر عجب میگذرد
دریاب دمیکه با طرب میگذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب میگذرد
*****
سیاوش کسرایی
آرزوی بهار
در گذرگاهی چنین باریک
در شبی اینگونه دل افسرده و تاریک
کز هزاران غنچه لب بسته امید
جز گل یخ، هیچ گل در برف و در سرما نمیروید
من چه گویم تا پذیرای کسان گردد
من چه آرم تا پسند بلبلان گردد
من در این سرمای یخبندان چه گویم با دل سردت
من چه گویم ای زمستان با نگاه قهرپروردت
با قیام سبزهها از خاک
با طلوع چشمهها از سنگ
با سلام دلپذیر صبح
با گریز ابر خشم آهنگ
سینهام را باز خواهم کرد
همره بال پرستوها
عطر پنهان مانده اندیشههایم را
باز در پرواز خواهم کرد
گر بهار آید
گر بهار آرزو روزی به بار آید
این زمینهای سراسر لوت
باغ خواهد شد
سینه این تپههای سنگ
از لهیب لالهها پر داغ خواهد شد
آه… اکنون دست من خالی است
بر فراز سینهام جز بُتههایی از گل یخ نیست
گر نشانی از گل افشان بهاران بازمیخواهید
دور از لبخند گرم چشمه خورشید
من به این نازک نهال زردگونه بستهام امید .
هست گل هایی در این گلشن که از سرما نمیمیرد
و اندرین تاریک شب تا صبح
عطر صحرا گسترَش را از مشام ما نمیگیرد
*****
شاملو
«سالی
نوروز
بیچلچله بیبنفشه میآید،
بیجنبشِ سردِ برگِ نارنج بر آب
بی گردشِ مُرغانهی رنگین بر آینه.
سالی
نوروز
بیگندمِ سبز و سفره میآید،
بیپیغامِ خموشِ ماهی از تُنگِ بلور
بیرقصِ عفیفِ شعله در مردنگی.»
*****
بابا طاهر
عزیزان موسم جوش بهاره
چمن پر سبزه و صحرا لاله زاره
دمی فرصت غنیمت دان در این فصل
که دنیای دنی بی اعتباره
گلان فصل بهاران هفته ای بی
زمان وصل یاران هفته ای بی
غنیمت دان وصال لاله رویان
که گل در لاله زاران هفته ای بی
*****
حافظ
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم | فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم | |||
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد | من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم | |||
شراب ارغوانی را گلاب اندر قدح ریزیم | نسیم عطرگردان را شکر در مجمر اندازیم | |||
چو در دست است رودی خوش بزن مطرب سرودی خوش | که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم | |||
صبا خاک وجود ما بدان عالی جناب انداز | بود کان شاه خوبان را نظر بر منظر اندازیم | |||
یکی از عقل میلافد یکی طامات میبافد | بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم | |||
بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه | که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم | |||
سخندانی و خوشخوانی نمیورزند در شیراز | بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم |
*****
بوی عیدی از زنده یاد فرهاد
تداوم بی چون و چرای حرکت و حیات
نوروزی از نوع دیگر / ناوران
این خاک هوای تازه میخواهد / سوسن آرام
*****
Comments
نوروز:<br>این خاک هوای تازه میخواهد — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>