عالم قدس و هاله حکومت دینی درهم شکسته
بهنام چنگائی
نگرانی جهانی ـ ایرانی از پدیداری، گستردگی و کشتار کرونا و هراس حقیقی ایکه او بر جان و زندگی ملت ها افکنده، دستکم برای ما مردم آخوندزده ایران، و عراق ویران که میلیون انسان با فتنه انگیزی مذهبی خمینی دچار نسل کشی در “راه قدس از کربلا می گذرد” شدند؛ هراس از مرگ تازگی ندارد. وجود مرگبار داعش شیعی برای ما، یا دیگر مسلمانان منطقه که گرفتار مالیخولیای همنوع کشی القاعده، طالبان، داعش و… شدند، بیشتر از کرونا با هستی توده های منطقه بازی کشنده کرده است. تبهکارهای ضدبشری عربستان سعودی و ایران ولائی علیه مردم حوثی ها که میلیون ها از همدران مسلمان آنرا بجان هم انداختند مهلک تر کرونا بود و هست. خود ما از آغاز پیدائی دولت دینی پیاپی در نسل کشی های ۶۰ و ۶۷، در اعدام ها و ترورهای بیشمار و در خشم سرخوردگی و ترفندهای خمینی دچار مرگ روزانه بوده، و در پی تداوم آن سرسپردگی ناآگاهانه مذهبی به ولی فقیه مطلق تا بامروزِ، رژیم زندگی ما را همراه با کشتارها، اسیرشدن ها و ناپدیدشدگی ها کرده، و ترس پیگیر مردن از گرسنگی و بی پناهی بر دل و زندگی مان سایه افکنده و هنوز با بهانه های بی پایان نگرانی می افکند. به اوج شبیخون های سه برهه ۱۰ ساله ی ۷۸، ۸۸ و ۹۸ رژیم در همین آبانماه گذشته بنگریم که معترضان را چگونه بی پروا تر و بی رحمانه تر از کرونا رودررو با مرگ گذاشت و مادران و پدران هزاران نوجوان بیدادرس را شگفتزده کرد. رژیم ما راپیاپی با وحشت مرگ دمساز ساخته و بودن ما با پذیرش قهری و ناگهانی مردن سرو کار داشته و دارد؛ چراکه دین دولتی جز تنیدگی زندگی با مرگ نیست و مردن با این اپیدمی هم تازگی ندارد.
بی گمان برای ما بیم از “مرگ غافلگیرانه” چه با کرونا و چه در نظام دینی ولائی با همه تلخی هاشان تازگی ندارد. چون ما درین چهاردهه و هنوز از کنام های درد سرکوب ها نالیده و از رنج تنگدستی ها بارها مرده و دررفته و سرخورده ایم. یا در کمینِ کشتارگاه های خرد و اندیشه ورزی انسانمدار طبقاتی، با کلک های مذهبی آخوندها هزاران بار از پادرآمده ایم و گول آخوندهای آزمند و دروغگو را خورده ایم. و در باور به ماجراجوئی های سرکردگی مذهب شیعی خمینی بارهای بار خودباوری مان توسط دسیسه های مذهبیان ویران گشته؛ و یا همینک توهم به اتمی شدن خیمه خامنه ای که ۸۰% درصدمان را در کنام مرگ از گرسنگی گذارده است را شگفتا تاب آورده ایم. ما با آنهمه تاوان های سنگین جانی و مالی در جنگ خمینی با صدام که نه سر پیاز بودیم و نه ته آن و سرآخرش هم ملایان حکومت یا بهشت زمینی شان را ساختند و بردند، و مای میلیونی آس و پاس و بینوا جان باختیم. جانباختن هائی که همچنان و با ویروس های ناشی از دین دولتی ادامه یافته و همینک با ژرفای تحریم های کمرشکن و ویروس ناتوانی در تأمین نازل نان بخور و نمیر، قریب به اتفاق کارگران و زحمتکشان و تنگدستان، اسیر ویروس های بیکاری، نداری و گرسنگی روزانه اند؛ و آموخته اند که چگونه جان بدربرند و برده اند و ناگوارائی های این رژیم خون آشام و پیشآمدهای نابودگرشان را تاب آورده ایم.
با اینوجود ضرورت برخورد اصولی و پیشگیری های درست خود ما برابر اپیدمی کرونا بسیار حیاتی ست. ولی بازتاب مسخره ی خامنه ای که گفته: این بلا آنچنان بزرگ نیست و می توان آنرا با دعای هفتم صحفیه سجادیه درمان کرد! این نسخه جز نمایش تحقیربرانگیز مذهبی از به سخره گرفتن دانش پویای پزشکی نیست که رهبر “هِر از بِر” دانش درمانگر را تشخیص نمی دهد ولی بارها پیرامون کرونا چنین بی پروا یاوه سرائی کرده است. باید دانست که رژیم و نارسائی هائی ویرانگر کنونی و سپاه پاسداران قاچاقچی اش که حتی ماسک تنفسی را انبارکرده تا با قیمت گزاف در بازار سیاه بفروشد، بار مرگ این نظام مافیائی هزاران بار سنگین تر از عوارض بیماری کرونا برای کودکان، جوانان و زنان و سالمندان تنگدست ماست که در بازار و داروخانه ها همین ماسک را نیز بسادگی نمی یابند. هرگز فراموش نکنیم که اینگونه بازتاب های خائنانه، سبک سرانه و بدتر از همه فریبکارانه ی رهبر و دیگر آخوندهای مچل، برای گرفتارشدگان به کرونا بسیار مهلک تر می باشد؛ چون برخورد فنی و پزشکی با بیمار را به پستوی ریاکاری مفت و مجانی مذهبی می کشاند و این خیال درمانی، جز فرمان قتل بیمار نیست.
ویروس ۴۱ ساله دین + دولت درین بلندای تاریخ خونین و سیاه “ولایت سرمایه سالاری” چه ستم ها و زورها، چه مرگباران با دارها و تیرباران ها، چه بلاها با سرکوب های مذهبی شیعی بر علیه دیگر باورمندان، و تنها بدلیل تفاوت جهان بینی ها و… بر سر نوع انسان نیاورده، و یکجا دار و ندارمان را برده و خودمان را گرفتار طمع چه جنایتکاران هراسناک، باندها قاچاق و مافیاهای مذهبی تبهکار شیعی و ای بسا سنی نکرده که ویروس خداوارگی خامنه ای در رأس آن نشسته، ما را گرفتار در دام چه دردها و رنج ها و مرگ های جانکاه رهانساخته، که خود مردم مومن و مسلمان نیز بسان دیگران، همه مصیبت ها را یکسان با پوست و استخوان خویش و همچون میلیون های دیگر تجربه نکرده اند، ایم؟! برای مای بلازده حکومت مذهبی، کرونا هرگز آخرالزمان نیست؛ ولی بی گمان برای حکومت دروغبان، فریبکار، بیدادپیشه، فاشیست، برتریجو و چپاولگران اسلامی بی کم و کاست، آغاز ِپایان عصر سوءاستفاده های دینی، و بسرآمدن مفتخوری های یک مشت مذهبی دله از کار و تلاش توده های ساده دل می باشد.
این شگفت انگیز نیست که کرونا نیز همچون هر پدیده ی بدخیم ناشناس، ناگهانی و بشکلی حماسی، تراژدیک و گیج و مات کننده پیداشود که شد. درست بسان دیگر بیماری ها و نارسائی هائی تاریخی که با مخالفتخوانی های دینی برای دگرگونگرائی های اجباری که در طول تاریخ و البته با سرکردگی حکومت های دینی پدیدارشده است، چنین رویدادهائی پیوسته، افشاگر ناتوانی ادیان در پذیرش تحولگرائی لازم و پیشرو باشد! سران مذهبی ایران هم بیگانگی و ستیز خود با فراروئی های زمینی و انسانی را درین مقطع هولناک نشان داد و بنمایش گذاردند و کرنش خردورزانه را برنتابیدند و روبروئی درست و پزشکی با کرونا را بخاطر” سرخوردکی مردم از عالم قدس و شکنندگی هاله ی ناتوان حکومت دینی” نپذیرفتند. و به چاره یابی برای گذر از این بیماری زمینی بموقع تن ندادند و بیش از همه باورمندان خود را هم سرخورده و بیمارکردند. ازینرو، کرونا برای یاری و بیداری واماندگان مسلمان در دام دینکاران به شهادت تاریخی درآمده، و هویت کشنده اش جز با یافتن دارو و درمان شفابخش، هرگز متصور نیست. و باورمند آسمانی آشکارا پی می برند که دین شان نمی تواند بر پای دید دعا و درمانِ دوران دینسواری از زنجیر مرگ رهانیده شوند و این نقش روشنگر را کرونا بخوبی بعهده گرفته است.
در چنین بزنگاه ویرانگر دین دولتی و برای کارگران و مردم بجان آمده ی گرسنه و در خطر ابتلا به کرونا یا دریغا دچارشده، اینک یک امکان چرخش بسوی انقلاب و جهش تارخی بسوی جدائی دین از دولت مهیاست تا که همزمان به چرائی وجود و چگونگی تن دادن به بقای هستی جهان اسلامی خود بپردازیم! و همچنین به ضرورت زدودن چیرگی دین دولتی با اینهمه پلیدی، تباهی، فساد، دشمنی افکنی، ستیزه جوئی و جنگ افروزی های هزاره گذشته و بیشماران کنونی اش، با اینهمه ناهمخوانی ها و خردستیزی ها و ناتوانی های رهبرانش در پاسخ حتی به کرونا که سراسر کشور را تسخیر و بکام مرگ کشانده، به این حکومت کشتار پایان دهیم. کرونا در برابر سران جاهطلب، حریص و خرافه باف، قد برافراشت تا روند بایسته و شایسته انسانمداری را که رژیم هرگز نداشته است را رسواکند و با این چالشِ نوپا و آگاهی زا، همزادی و پیوند حکومت دینی با مرگ را پیش چشم توده ها گذارد. و ضرورت مبارزه ای اجتماعی طبقاتی بجا و بایسته ای را گریزناپذیر کند. و نبرد با پدیده انگلِ واپسگرائی و از همینرو، رودرروئی ناچار با خودکامگان و سران شیعی سرمایه پرست را الزامی نماید. آنانیکه بی پروا و بیشرمانه بنام خدا و اسلام ۴ دهه بر هستی مردم ایران ویروس وار و کشنده نقش داشته، و بیش از هرکجای دیگر جهان اسلام، این مافیای ضدبشری یک تنه، بی رقیب و مرگبار حاکم مطلق زندگی تباهشده ما و ویرانگر دارائی های خود و کشورمان بوده اند.
اینک با اثبات ناتوانی واقعی رژیم در انجام وظیفه شناسی در خدمت بمردم از یکسو، و آشکاری باخت زمان در پیشگیری اصولی از گسترش بیماری کرونا که بمرگ بسیاری انجامیده و خواهدانجامید از دیگرسو آبرو باخته ترشد. این باند مذهبی و بیگانه با خردورزی علمی و انسانی، زوال و پگاه فروریزی و سرنگونی اش توسط خود شیعیان فریبخورده و پاکباخته فرارسیده است. زیراکه: پاسخ چرائی وجود، چونی یا ” کیفیت” واماندگی مذهبی بیمار، و چندی” کمیت” بلند درجازدگی اش مزاحم حرکت رو به پیش زندگی انسان ها می باشد. آنهم پس از ۱۴۰۰ سال تکیه بر نگاه پیشین، و دشمنی با دیالکتیک پویا و جویا و منتقد مروز! آنهم بی هیچگونه دستآورد عقلی، علمی، فنی، اجتماعی و … یا در چنین بحران ها دستکم گرایش مترقیانه به منطق پایه در اصول تحولگرائی انسانی تاریخی که هیچگاه اگر در برابر اصول و فروع دین اش باشد، بردباری نداشته، همانگونه که اینک ندارد. بویژه حکومتی که خودفریبی چشمگیرانه مذهبی اش برابر همه عرصه های عقلی و اجتماعی ایستاده و همچنان می ایستد. غافلگیری کرونا، یکی از آنهاست؛ که رهبر و سران رژیم می خواستند در برابر این بیماری، ناگزیر دعاخوانی را به هر بها موثر بداند؛ در حالیکه همین امروز و از روی استیصال، سختی سنبه کرونا، و با تأخیر بلند مرگبار ناچار، در نماز جمعه هایش را میخ زد و بست تا مگر به سخره ی خود مسلمانان کشیده نشود و آنانرا به تنگناهای مرگ بیشتر هول ندهد. این رویداد و عقب نشینی رژیم، پیروزی نبرد خرد با خرفه و واماندگی بود. من باور به آزادی عقیده و وجدان دارم؛ ولی همزمان مخالف بهم دوختن دین و دولت می باشم که آنها اینگونه در هم تنیده و روزگار ما را چنین تباه و سیاه ساخته است.
بهنام چنگائی ـ شانزدهم اسفند ۱۳۹۸
پاسخ به ضد مجاهد و هر ضد کمونیست دیگر،
درباره دولتهای مارکسیستی روسیه و چین،
کار مارکسیستها در این دو کشور کار برد نظرایات مارکس و انگلس بود. کاری که مارکسیستهای روسی و چینی کردند اصلا بیشتر از کار دموکراتهای غربی قابل سرزنش نیست و در چهارچوب روابط سرمایه داری کاملا قابل قبول و حتی انقلابی بود. اما میتوان گفت که کار آنها محدود بود.
در چین، تحت فرماندهی مارکسیستها، امپریالیستهای جنایتکار غربی و ژاپنی بیرون انداخته شدند و تمام چین حول یک حزب و سرمایه داری دولتی متحد شد و استقلال سیاسی پیدا کرد. قبلا مستعمره بود. بعلاوه مارکسیستهای چینی بفوریت روابط فئودالی را الغا کردند و جای آن روابط سرمایه داری گذاشتند. تمام سرمایه داران غربی هم در طول تاریخ همین کار را کردند. چه حزب کمونیست چین و چه سرمایه داران غربی، استثمار نیروی کار را از بین نبردند. در ارتجاعی بودن حاکمین چینی و سرمایه داری امپریالیستی غربی هیچ تفاوتی وجود ندارد – تعریف من از ارتجاع استثمار کردن نیروی کار است. مارکسیتها تعریف خودشان را دارند. همینطور در ارتجاعی بودن شاه و دولت جمهوری اسلامی هیچ شکی نباد کرد و از این لحاظ تفاوتی با دولتهای مارکسیستی و یا غرربی ندارند.
در مورد کار مارکسیستهای روسیه که قبل از مارکسیستهای چینی بودند، باید گفت که آنها جنگ امپریالیستی و سرباز کشی در میدانهای جنگ را خاتمه دادند. رژیم احمقانه سلطنتی را از بین بردند. بقایای روابط فئودالی را محو نمودند. روسیه را در چهارچوب روش علمی رایج شده در غرب اداره کردند و اقتصاد آنرا بصورت سرمایه داری دولتی رشد دادند. اینکار در دوران دیکتاتوری استالین ادامه پیدا کرد و اقتصاد روسیه سریعا رشد کرد. کار مارکسیستهای روسی نیز اصلا کاری بدتر و زشت تر از سرمایه داری امپریالیستی غربی نبود.
بنظر من میزان جنایات دولتهای مارکسیستی چین و روسیه بمراتب کمتر از دولتهای سرمایه داری غربی است. دولتهای سرمایه داری غرب بغایت ریاکارانه است. دو قرن از طریق استعمار آدم کشی کردند و پشت تمام جنگهای درونی اروپا در قرن نوزدهم و دو جنگ جنایکارانه جهانی در قرن بیستم بودند. کودتا ها و تروهای و توطعه های فرا.انی علیه فعالین و مخالفان کردند و میکنند. بعلاوه در قرن بیست و یکم، عامل انقلابات مخملی و بازی با جان بردگان مزدی و عامل پرورش اسلامیون جهادی و ضد انقلابی و عامل جنگ خونین عراق و لیبی و جنگ داخلی سوریه بوده اند. آنها جنایات فراوانی در آمریکای لاتین مرتکب شدنداز جمله جنگ فالکلند و کودتای علیه آلنده و ده ها عمل کوچکتر و بزرگتر.
پس لطفا با مراجعه به تاریخ دولتهای مارکسیستی دنبال سفید شوئی رژیمهای شاهی و جنایتکارانه غربی نباشید.
آنارکوسندیکالیست
جناب ناشناس سلام؛
پیرامون نقد از بلوک چپ برادر، من امروزی و ماها نباید تاوان آنروزی های گذشته را بدهیم؛ تازه شایسته هم نیست همه ی آنها را با یک چوب از درگاه مبارزه ی طبقاتی که آنها در همان چهارچوب پیشین آنگونه که می دانسته، و پیش اش برده و یا به شکست اش کشانده اند یکسان برخورد و بررسی کلی کنیم.
به تاریچه ی مبارزه طبقاتی کمونیستی در برابر تاریخ بلند ادیان فاسد ابراهیمی و دیگران هم مسلک و سرمایه پناه برخوردکنید تا بهتر بدانید و بدانیم جنبش برابریخواهی چپ پیشین هیچگاه از حالت دفاعی در برابر هجوم و دخالتگری عای یکایک از امپریالیست ها و درندگان هردوسویه ” دین و سرمایه” درنیامد تامگر بتواند و فرصت جابجائی و دگرگونی درست واماندگی های خود را بیابد و برای شان با اراده اجتماعی جایگزین کند.
همزمان دوست گرامی من پانویسم، انشا نویسی نیست؛ همانا که دانش، شناخت و تعهدی ست که من چگونگی دیدگاهایم پیرامون پدیده ها را با شما به گفتمانی درست و سازنده می کشانم که برای همدیگر روشنگری کنیم و ای بسا اندکی به راه تاریک و دور فردا با یاری همدیگر و خردگرائی و مشترک پرتو بیفکنیم و نه بیشتر! باسپاس
آقای چنگائی محترم همه اینها که در پاسخ من گفته اید فقط آرزوهای شخصی شما و چیدن کلمات در کنارآروزی شخصی است بدون اینکه این انشاء نگاری نشان دهد چرا پائینی ها با بالائی ها در طول تاریخ بمانند اعضاء خانواده بشری برای ساختن شرایط موجودی که بالائی های دو درصدی نود هشت درصد ثروت زمین را در اختیارداشته باشند همکاری داشته ودارند؟.
پائینی هابجز ایتکه برای بالائی ها در طول تاریخ کارکرده وثروت اندوخته اند ازاین ثروت نیز یک روز با نیزه وشمشیر وامروز با مسلسل محافظت نموده اند؟.
در ضمن گفته اید توضیح دیدگاه ماتریالیستی و…چندان آسان نیست که بتوان در چند جمله پانویس توضیح دهید.
در این مورد خواستم بگویم احتیاجی به زحمت شما نیست که قبلا این دیدگاه ها در میدان عمل شوروی و چین وکامبوج و یتنام و اروپای شرقی تحت سلطه روسیه با بجای گذاشتن کشتار میلیونی و سرکوب و دیکتاتوری حزبی کاملا روشن توضیح داده شده است.
جناب ناشناس سلام؛
دوست گرامی! من کمونیست نمی خواهم شما را با اندیشه ورزی ماتریالیستی خودم سرگرم کنم و پی بردن به این دیدگاه های بزرگ انسانی، اجتماعی، علمی، فنی و از همه پیچیده تر روانکاوانه منونی آن نیز چندان آسان نیست که بشود در چند پانویس اینچنین کوتاه چندی چونی آنرا به گفتمانی دوسویه و سازنده سمت و سو داد و زمینه های نارسائی ها را که شما آنها را سرمایه سالار، کمپانی های غول پیکر نامیده اید به کنکاشی شایسته و بایسته رهنمون کرد.
با اینهمه بگویم که هر آدمی دست پروده ی ساختار سیستماتیک کلانی ست که اینجا و آنجا یوغ هستی و وجود آدم هایش را کشورها در چنگ دارد و بود و نبود ناسازگاری فردی و جمعی جز تولید این ساختارهای ضدبشری نیست که می باید روشنگرانه در عرصه داخلی و جهانی شناخت و افشای شان کرد، و بیاری مبارزه جاری کارگران و توده ها رشته به رشته ریش های وجودی شان را زد؛ بویژه این ساختار توامان دین دولتی و سرمایه سالاری آنرا.
بهررو چه من و شما بخواهیم و یا نه، باورم برین بوده و می باشد که تنها یاور انسانِ کار، آسیب پذیر و دست و دهان تهی دانش و آگاهی اجتماعی و سازماندهی طبقاتی ست که او سرمایه و دین تا همینجا، دستکم پدر دانش را با همه پدرسوختگی هایش نتوانسته دربیاورد ـ و همزمان ما نیروهای چپ و کمونیست را یاری داده، برابر نادانی جانزنیم و زهنپردازی هم کمک مان نکرده تا زانو بزنیم؛ بل و پیش از هر کاری، ما نیاز به آموزشم دانش داریم تا بهتر ببینم که می بینم؛ تا پیش زمینه ها و دلایل پنهان پدیده را دریابم که با شیوه دریافته ایم و راه چاره ها را سززنده تر بررسی و بهره ورتر بیکارگیریم که درگیر و داراش بوده و هستیم و خواهیم ماند.
حال این مبارزه درست و رهائی بخش کجا به بار رسیده شیرین فردای دیگر و بهتر و زمینی خواهدرسید، روند چالشی ست که پیگیر از پیشترهای دور آغازشده و ما دنبال اش می کنیم و تا ماندگاری این ساختار بهره کشی انسان از انسان دیگران آگاه و هموند ما ادامه اش خواهندداد.
حرفهای ناشناس اگردر مورد دیگرکشورهادرست باشد در مورد ایران نادرست ونشان از بی اطلاعی ایشان دارد.
چرا در مورد ایران نادرست است؟.
چون ایران تنها کشوری است که از وجود ارتش آزادی بخش ملی مستقر در آلبانی برهبری برادرمسعود بهره میبرد.حال اگرایرانیان فوج فوج به زیرپرچم برادرگرد نمی آیند مشکل خودشان است وگرنه که ارتش برادرمنهی کمی مقررات وانضباط که در همه ارتش های دنیا رایج است مشکل دیگری ندارد.
در کجای ارتش دنیاخواب دیدن آزاد است که در ارتش برادر آزاد باشد؟.
در کجای دنیافردای شبی که نفر مربوطه خواب دیده نباید خواب خود را باز گو واز خود در برابر جمع انتقاد وقول ندهد شیطان را از زیر جلدش بیرون نماید؟که در ارتش ملی برادررسم نباشد؟.
در کدامین ارتش جهان دیدار ارتشیان با خانواده آزاد است؟
در کجای دنیا گپ زدن چند ارتشی بر سر میز نهار یا شام آزاد است و تله وزارت اطلاعات خوانده نمیشود؟
زنان کدام ارتش ملی دنیا مجازبه از بین بردن موهای زائد صورت هستند؟.
زنان کدام ارتش ملی دنیامجاز به برداشتن روسری هستند؟
کدامین ارتش ملی دنیاحرف از قهرمانان دشمن میزنند؟که حال از ارتش ملی برادرتوقع کرد که چراحرفی از بابک خرم دین وصفار لیث وجاوید و…نمی زند.
باید بجای این حرفهای نومید کننده شرایط ذهنی را با دادن تصویری زیبااز جمهوری دموکراتیک اسلامی آماده نمود.
اگر میخواهید در ایران انقلاب دموکراتیک اسلامی شود باید برای مردم تصویر نمود روزی که برادر وخواهرسواربرتانک های ارتش آزادیبخش امریکاوارد تهران میشوند وکارگران در دو طرف خیابانها صف کشیده وبرای اجرای برنامه ده ماده ای برادر وخاصه برای آزاد بودن مالکیت خصوصی و آزاد بودن سرمایه گذاری خارجی اشک شوق میریزند وبا خود میگویند برادر بر امپریالیستهای غارتگرپیروز شد وآنها را وادار نمود تادر ایران رژه بروند ودر ایران دموکراتیک اسلامی سرمایه گذاری کنند و سود حلال آن را بخارجه منتقل نمایند.
آه که چه تصویرزیبائی برای ایجاد شرایط ذهنی وخروش مستضعفین.
خود راخسته نکنید دوست گرامی که دوران چپ وکلا دورانی که انسانهادخالتی ولو کوچک درسرنوشت خود داشتند وعنصرآگاهی گره از کار باز میکرد بخاطر همکاری پائینی ها با بالائی ها در طول تاریخ ومنهی استثنا هاکه جنبش ها وانقلابات را ساختند وشکست خوردند به پایان رسیده واکنون این کمپانی های غول پیکرمانند آمازون واوبر ومایکروسافت و اکسان موبیل…هستند که زمین وهمین جمهوری اسلامی را تحت مالکیت خود دارند.
مردمانی که در داخل ایران زندگی میکنند هم حکومت وهم اسلام وهم دلیل اصلی فقر خود رابسا بیشتراز من وشما میشناسند واحتیاجی به آگاهی ندارند اما همین مردم برای سرسوزن تغیری باقشون پنج میلیونی اسلام اعم از ارتش وسپا و… مورد حمایت صد درصد استکبار جهانی مواجه وکشته میشوند ومیروند خانه.
حالا بجای این حرفهاآیا راهی دارید که بتوانند بر قشون اسلام که به نیابت از استکبار غارت وجنایت میکندپیروز شوند؟.