Comments

اقتصاد سیاسی و بهشت موعود.<br> فرزین خوشچین — 1 دیدگاه

  1. هر گونه اعتقادی مستقل از اینکه دولتی شده است و یا نه، باید ارزیابی علمی و منطقی بشود و در صورت لازم نقد شود. نقد ایده های غلط به مسئله سرنگونی ربطی ندارد، اگر ربط بدهیم در واقع فرصت طلب شده ایم. بعلاوه، نمیتوان گفت نقد نکنیم چون به وحدت علیه انقلاب ضربه میزند. همه باید با عقاید دیگران آشنا بشوند و آنرا به بحث بگذارند تا همه بتوانند بتدریج به واقعیاتها پی برده و راههای آزادی از ارتجاع خودی، ارتجاع درونی و ارتجاع غیر خودی را پیدا و تجربه کنند. منظور از ارتجاع در این کامنت هست سلطه جوئی و منظور از انقلاب هست رهائی از سلطه انسان بر انسان.
    .
    کلا این بحث مقاله که در نقد ارکان پایه ای ایدئولوژی جمهوری اسلامی کوتاهی شده است، دیدی درست است. اما اضافه کنم که این کوتاهی از اپورتونیسمی است که از ماتریالیسم تاریخی گنگ مارکس سرچشمه میگیرد. توضیح بدهم. این تفسیر از ماتریالیسم تاریخی مارکس که انقلاب یعنی رشد نیروهای مولده در مقابل مناسبات تولیدی مقاوم در مقابل آن، باعث میشود که هر جریان ارتجاعی ی انقلابی فهمیده شود تا زماینکه دنبال از بین بردن مناسبات مقاوم است (مثل بلشویکها) و یا این امید وجود دارد که مقاومت علیه ارتجاعی دیگر، مثلا امپریالیستهای غربیی، به رشد نیروهای مولده ملی می انجامد. کلا مارکس و مارکسیستها تفاوت تکامل فرهنگی و زیستی را درست درک نکرده اند و این موجب فساد جنبش انقلابی علیه سلطه جوئی شده است. وقتی انگلس میگوید که ما اکونومیست نیستیم ولی بهرحال در دراز مدت اقتصاد است که تعیین کننده است، دارد میگوید که قضیه را درست نفهیده.
    .
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>