Comments

چرا اجتماع و محیط زیست ما خراب است، راه حل چیست؟<br>اکبر دهقانی ناژوانی — 2 دیدگاه

  1. کامنت قبلی بصورتی دیگر:
    اگر در بحثهای دو سه نفره برای آزادی به نظریات اجتماعی تاکنونی بشر مراجعه نکنیم داریم چرخ را دوباره اختراع میکنیم و چون عمق و وسعت نظریه ها زیاد است یک فرد باید هزاران سال زندگی کند تا بتواند بلاخره بفهمد فلان قضیه اجتماعی یعنی چه. کلا فرهنگ انسان بر اساس کار فردی و یکی و دونفره پیش نمیرود. کار انسان بر اساس یادگیری و یادنگیری انجام می شود. مثال یاد گیری نظریه اقتصاد مارکس است، یا نظریه ماتریالیسم تاریخی اش و نقد آن. مثال یادنگیری، مذهب است چون از ریشه نه‌تنها خرافه است بلکه از بدو کودکی تحمیل شده است. ما همه باید روند یادگیری و یادنگیری را طی گنیم. آزادی، که یعنی از بین بردن سلطه انسان بر انسان، با یادگیری و نقد و یادنگیری در نظر و عمل فقط ممکن است. وطن پرستی هم مثل مذهب است. از اول تحمیل شده و ایده آشغالی ست.به اندازه جنایتکار مذهبی، جنایکار وطن پرست داریم.
    آنارشیست

  2. نویسنده متوجه نیست که بحث عقل و احساس در نظریات اجتماعی مثل نظریات مارکس و آنارشیستها و نظریات ارتجاعیون وجود دارد. وقتی گروهای دو نفره سه نفره شروع کنند به درک وضعیتشان، بتدریج متوجه می شوند که برای حل مسائلشان احتیاج به نظریه ها دارند. مارکس، آنارشیستها و تئوریسینهای ارتجاعی غربی بورژوا و اسلامی که هذیون نگفته اند. وقتی بحثهای دو سه نفره اوج میگیرد آنها می فهمند که در واقع وارد مباحث و انتقادات درونی نظریه پردازان تاریخ شده اند. آنچه که شما میگوئید در حقیقت از بدو پیدایش انسان در تاریخ وجود داشته است. در تئوری پردازی باید اول نظریات مهم مربوط به انسان و جامعه اش را مطالعه کنید بعد نظریه پردازی کنید وگرنه وقت خود را تلف کرده اید.
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>