Comments

نقد دیدگاه های تروتسکیستی تراب ثالث،<br> فرزین خوشچین — 3 دیدگاه

  1. ایکاش آقای نویسنده مطلب بالا در ابتدای سخن خود میگفت اولا این آقای تراب ثالث کیست؟تا کسانیکه نام ایشان را نشنیده اند بدانند ایشان پژوهش گر آست؟روزنامه نگار است؟فعال سیاسی است؟یا…
    و دوما بد نبود که سخنی نیز در مورد شعاع اجتماعی ایشان می گفتند تا دانسته شود آیا این شعاع تاثیر پذیر از ایشان چقدر است؟و چه طیفی هستند؟
    آیا کارگران میباشند؟آیا گور خوابان وزباله گردها وبیکاران وحلبی آباد نشین های بیست وچند میلیونی هستند؟آیا طلاب حوزه های علمیه میباشند؟
    در چنین صورتی روشن می شد که آیا نقد نظرات ایشان برای فاطی تنبانی میشد یا خیر؟

  2. چون اشاره به آنارشیسم در ارتباط به حزب در مقاله وجود دارد، باید ذکر شود که نظر آنارشیستها درباره حزب و سازمان و انجمن مارکسیستها این است که همگی بورژوایی هستند. ایده ال مارکسیستها،یعنی داشتن و یا بودن در دولت، تکنوکراتیک و بوروکراتیک سرمایه داری دولتی است. نظر آنارشیستها تاریخا در عمل درست درآمده و امروز هم کاملا قابل نشان دادن است. کارگران وارد احزاب و یا حتی جلسات مارکسیستها شوند می‌توانند بخوبی این خوی را تجربه کنند. حتی یک کارگر مارکسیست تحت سلطه رهبرانش، خوی سلطه گری دارد و دنبال بالا رفتن از نردبان حزبی. سرمایه داری دولتی بودن ایده آل مارکس و انگلس در مانیفست کمونیست آنها وجود دارد. حتی بعد از کمون پاریس، مارکس مرکزگرا بود و آتوریته دولتی را نفس نمیکرد. انگلس حتی سعی کرده آنرا توجیه تئوریک کند که بحثی بسیار ضعیف دارد. مارکس هیچ وقت نفهمید که دولت صرفا ابزار سرکوب طبقاتی نیست، بلکه اساسا ابزار حفظ روابط استثماری است، اگر فهمیده بود نمی گفت که باید دولت دیکتاتوری پرولتاریا وجود داشته باشد، پرولتاریا قرار است چه طبقه ای را استثمار کند؟
    آنارشیست

  3. – نظر لنین در مورد حزب نمیتواند آنارشیستی باشد چون آنارشیستها نمیتوانند به حزب سازی اعتقاد داشته باشند.
    – بقیه بحثهای مقاله به خود مارکسیستها مربوط است و درستی و غلطی آن در چهارچوب کلی بررسی نظرات مارکس و مارکسیستها میگنجد که در زیر این مقاله قابل بحث نیست.
    – نقل قول آورده شده در انتهای مقاله، در کاپیتال نیست ، بلکه در مقدمه ای بر نوشته دیگر مارکس است در ۱۸۵۹:
    .https://www.marxists.org/archive/marx/works/1859/critique-pol-economy/preface.htm
    ترجمه دیگر متن آخر مقاله:
    “انسان‌ها در روند تولید اجتماعی موجودیت خود ناگزیر با یکدیگر وارد مناسباتی می‌شوند. این مناسبات، مناسبات تولیدی آنهاست، که از خواست و اراده ایشان مستقل و متناظر با مرحله معینی از رشد نیروهای تولیدی آنهاست. مجموعه این مناسبات ساختار اقتصادی جامعه یعنی آن زیربنای واقعی را تشکیل می‌دهد که بر آن روبنائى حقوقى و سیاسى سر برمى‌‌کشد، و متناظر با آن اشکال معینى از آگاهى اجتماعى شکل می‌گیرد. شیوه تولید حیات مادی انسان‌هاست که چند و چون پروسه کلی حیات اجتماعی، سیاسی و فکری آنها را تعیین می‌کند.”
    https://www.kapitalfarsi.com/zamaem/zamime1.htm.
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>