Comments

چرا ابرقدرتها جنگ می کنند<br> John Mearsheimer برگردان بهروز عارفی — 1 دیدگاه

  1. اگر دقت کنیم می فهمیم که کل بحث بر سر رفتارهای “دولت” و یا دولتهاست، دولت فلان میکند و دولت بهمان میکند، سیاست فلان دولت شکست خورده، تمایل فلان دولت بهمان است.
    برخلاف دیدگاه واقعگرایان، دولت ها رفتارهائی دارند منطبق با منافع اقتداگرایان، نه رفتارهای خاص خود. مثلا اگر بگوئیم دولت خود خواه و یا اقتدارگراست، جمله درستی نگفته ایم. مثل تاریخ، اگر بگوئیم تاریخ میگوید فلان، جمله درستی نگفته ایم. دولت منافع ندارد، چون هویت مستقلی ندارد، دولت یک نهاد است که از انسانها تشکیل شده و سیاستهای آن سیاستهای افراد آن است. سیاستهای دولتها، سیاستهای افراد اقتدارگرا در جامعه در آن دولتهاست. حال چون سیاستهای دولتها سیاستهای اقتدارگرایان در جامعه است، مبارزه با دولتها توسط قربانیان اقتدار (زنان، کارگران، ملیتها و نژادهای تحت سلطه) نه تنها رفتار دولتها را تغییر میدهد بلکه میتواند آنها را هم نابود کند.
    آزادی رهائی از اقتدار انسان بر انسان است. برای همین، منطق آزادی حکم میکند که قدرت (سلطه) اقتدارگرایان گرفته شود. وقتی سلطه اقتدارگایان گرفته شود، دولتی وجود نخواهد داشت، چون دولت، همانطور که گفته شد، بخشی از نظام اقتدارگرایان است نه تمام آن. معضلات جناب مییرشیمر در ارتباط با مسائل بین المللی، فقط یک راه نهائی دارد و آن حرکت برای از بین بردن اقتدارگرائی در جامعه و نهادهای دولتی اش است. البته، چنین کاری تنها با آگاه شدن و سازمانیابی ضد ارتجاع توسط قربانیان ممکن است. فعلا مهندسی فکری بروی قربانیان و سردگم کردن آنها، علت وجودی اقتدارگرایان و نهاد دولت آنهاست. ما به علت وجودی کار داریم نه صرفا رفتارها.
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>